به گزارش خبرنگار ایکنا؛ همایش بزرگداشت روز جهانی فلسفه با عنوان «نگاهی به سنت فلسفی طهران»، امروز، 29 آبان ماه در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد. غلامحسین ابراهیمی دینانی در این مراسم به ایراد سخن پرداخت و ضمن تأکید بر اهمیت حکمت و فلسفه اظهار کرد: مخوان ای جغد شب لالایی شوم/ که خورشید است پشت پرده بیدار. جهانی که ما در آن زندگی میکنیم جهان تنازع است. جهان تضاد است. جهان نور و ظلمت است، تاریکی و روشنایی. روز بدون شب نیست و شب بدون روز نیست. علم هست، حکمت هست، جهل و نادانی هم هست. تمام مفاسد تاریخ، قتلها و غارتها نتیجه جهل و نادانی بوده است. هماکنون نیز چنین است و شاید در آینده هم، چنین باشد. آنجایی که حکمت هست نور هست. حکمت نور است.
وی افزود: از دیرباز شاید از زمان یونان عقل و حکمت را به دو قسمت تقسمی کردند: عقل نظری و عقل عملی یا حکمت نظری و حکمت عملی. این تقسیم را همه میدانید و در همه کتب مطرح شده است. بسیاری میگویند از نظر دست بردار و دنبال عمل باشد. هم کسانی که به حکمت آشنا هستند و هم کسانی که با حکمت آشنایی ندارند میگویند عمل خوب است و نظر فایده ندارد.
این استاد فلسفه در ادامه تصریح کرد: بسیار خوب، آیا عمل بدون نظر معنایی دارد؟ عملی که مسبوق به هیچ نظری نباشد در عالم چه جایگاهی دارد؟ اگر عمل مسبوق به نظر نباشد چه جایگاهی دارد؟ یک مقدار فکر کنید. این عمل با عمل نباتی و جمادی و حیوانی چه فرقی خواهد داشت؟ تازه نبات و جماد هم در یک فضای گستردهتر و یک نگاه دقیقتر مستند به نظر است. جماد هم براساس حکمت جماد است. نبات هم براساس حکمت میروید. فرض کنید در عالم هستی حکمت نبود. چه اتفاقی میافتاد؟ آیا به این امر فکر کردید.
حکمت نوری است که تاریخ را روشن کرده است
دینانی در ادامه ابراز کرد: حکمت نوری است که تاریخ را روشن کرده است. اگر تاریخ روشنایی دارد بر اثر حکمت است. اگر امروز نوری هست به خاطر حکمت است. حکمت عملی هم بدون نظر نیست. پس عمل هم نتیجه نظر است. البته گاهی نظر به عمل نمیانجامد چون عمل ظرفیت آن را ندارد. این رفعت مقام نظر است که به عمل نمیآید. وحدانیت حق تبارک و تعالی را باید با نظر فهمید، اما آیا وحدانیت حق یک چیز عملی است؟ درک وحدانیت مطلق نظر است ولی قابلیت تبدیل به عمل ندارد. مردم کمتر به این نکته توجه دارند که اصل، نظر است.
وی افزود: اکنون حکمت را به شرق و غرب تقسیم میکنند و میگویند فلسفه غربی، فلسفه شرقی. اصل فلسفه غربی در یونان بوده است. در روزگار باستان، حدود دوهزار و پانصد سال پیش یک کشور وجود داشت به نام یونان که الآن در مقایسه با اروا عقبمانده است؛ ولی هرچه حکیم بوده در این کشور بوده است. نمیدانم خاک یونان چه تاثیری داشته است که سقراط، افلاطون، ارسطو، پارمنیدس و ... در آن ظهور کردهاند. آن زمان انگلیس و فرانسه و واشنگتن کجا بود. همه میگویند فلسفه یونانی است. حتی مخالفان فلسفه ادعا میکنند این فلسفهای که شما تدریس میکنید یونانی است. آن موقع که یونان حکیم داشت، ایران مهد حکمت بود.
پژوهشگر فلسفه اسلامی تأکید کرد: ایران را بشناسید! سرزمین ما سرزمین مقدس است. افلاطون بنابر برخی روایات غربیان به ایران سفر کرده و مدتی درس خوانده است. الآن این پرسش در ذهن شما وجود دارد که پس حکمای ایران کجا هستند؟ من جرئت نمیکنم صریح صحبت کنم. نمیدانید در صدر اسلام چه کسانی ورقپارههای ایران را سوزاندند. جرئت نمیکنم اسم آنها را ببرم. آنها ورقپارههای ایران را آتش زدند. این بلا بر یونان نیامد؛ لذا آثار افلاطون و ارسطو باقی ماند. در ایران آثار اندیشمندان را آتش زدند. البته برخی این واقعیت را انکار کردند که بیخود انکار کردند. همه آثار را آتش زدند و چیزی باقی نگذاشتند.
سهروردی؛ یگانه حکیمی که به حکمت ایران باستان توجه داشت
وی در پایان گفت: برای اینکه این مطلب را بدانید آثار سهروردی را بخوانید. تنها حکیمی که در هزار و چهار صد سال جهان اسلام به درستی به ایران توجه مبذول داشت سهرودی بود که هم توجه داشت و هم بیان کرد؛ ابنسینا هم توجه داشت ولی کمتر بیان کرد. یک بار کتاب «حکمتالاشراق» را از اول تا آخر بخوانید. رسائل فلسفی سهروردی را بخوانید. اسامی رسائل سهروردی هم عجیب و غریب است؛ مثل «لغت موران»، «عقل سرخ» و ... . سهروردی این مطلب را میگوید و میفهماند که جایگاه حکمت ایران بوده است.
انتهای پیام