عقل در نفس و نفس در بدن ظهور می‌‌یابد
کد خبر: 3860455
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۸ - ۱۳:۵۶
غلامحسین ابراهیمی‌‌دینانی:

عقل در نفس و نفس در بدن ظهور می‌‌یابد

گروه اندیشه ــ ابراهیمی‌‌دینانی در برنامه معرفت با طرح بحث در زمینه حدوث و قدم عالم و شرط به ظهور رسیدن عقل در انسان، اظهار کرد: عقل در زمان ایجاد نمی‌شود بلکه ظهور می‌کند، ظهور عقل در مرحله اول در نفس است که یا انسانی و یا نفس کلی جهانی است. همچنین نفس نیز در بدن ظاهر می‌‌شود و عقل کل در نفوس ظهور کامل می‌‌یابد.

به گزارش ایکنا؛ غلامحسین ابراهیمی‌‌دینانی، شب گذشته، 8 آذر در برنامه معرفت به طرح بحث در زمینه حدوث و قدم عالم پرداخت و بیان کرد: حدوث جهان، یعنی پیدایش جهان که جهان پیدا شده و مسئله روشنی است و کمتر کسی است که به آن باور نداشته باشد. بنابراین جهان پیدا شده است. کلمه آفرینش نیز به معنای به وجود آوردن است، حال آنکه دو معنا در اینجا مطرح است، یکی به وجود آوردن و دیگری به ظهور رساندن.
 
چهار نظریه متصور در باب حدوث و قدم عالم
 
وی افزود: در این زمینه چهار نظریه مطرح است که البته متصور هستند. این عالم از ماده و صورت تشکیل شده است، گرچه مردم صورت را می‌‌بینند، اما این جان ماده نیز دارد و ماده چیزی است که صورت‌‌ها روی آن می‌‌آیند. اما بحث این است که ماده و صورت، هردو حادث هستند، هیچ کدام حادث نیستند و یا ماده حادث است و صورت غیرحادث و یا برعکس.
 
این مدرس برجسته فلسفه در ادامه افزود: به هرصورت در ادیان الهی، عالم را آفریده حق‌‌تعالی می‌‌دانند، چون معتقدند که عالم آفریده شده، یعنی پیدا شده است و بحث این است که این پیدایش عالم چه وقت بوده که البته بحث مشکلی است. آیا پیدایش در وقت بود یا بی‌‌وقت؟ الآن یک حادثه رخ می‌‌دهد، این حادثه در زمان است و چیزی در این عالم رخ نمی‌‌دهد که در زمان نباشد. اگر چیزی در کل جهان که تا کهکشان‌های دور هم برویم، رخ بدهد، در زمان است، اما صحبت این است که کل کهکشان‌‌ها در زمان پیدا شدند یا در بی‌‌زمانی که سؤال مهمی است.
 
جسم در زمان و مجرد بر زمان است
 
وی بیان کرد: قول به قدیم بودن و حادث بودن است. اکثر ادیان قائل هستند که خدا عالم را آفریده است و حادث شده است و آن‌ها که به حدوث باور ندارند، یا ملحد هستند یا می‌‌گویند که هر وقت خدا بوده، عالم را خلق کرده است. این‌ها نظریاتی است که در علم کلام مطرح بوده است، اما وقتی عالم پیدا شد، آیا در زمان بود یا لازمان؟ بستگی دارد که عالم را چه چیزی معنا کنیم، اگر عالم را ماده و جسمانی معنا کنیم، طبیعتاً باید در زمان باشد. جسمی را نمی‌‌توانید پیدا کنید که در زمان نباشد، اما اگر عالم را مجموعه‌‌ای حساب کنیم که عقل، مجردات و نفس نیز در آن هست، در این صورت مجرد را نمی‌‌توانید زمانی بدانید.
 
ابراهیمی‌‌دینانی در ادامه بیان کرد: مادی در زمان است و مادی خارج از زمان نداریم، اما مجردات بیرون از زمان هستند. وقتی می‌‌گوییم مجردات، برخی می‌‌گویند که مجردات چیست؟ خدا مجرد است، عقول اولیه و فرشتگان هم مجرد هستند که وارد آن بحث نمی‌‌شویم. همه آدم‌‌ها عقل دارند، حالا عقل آدم‌‌ها در زمان است یا بر زمان است؟ پاسخ این است که عقل بر زمان است. چون زمان را می‌‌فهمد و فهمنده بالاتر از فهمیده شده است و عقل فهمنده است. پس عقل زمان‌‌مند نیست و معنا نیز کار عقل است و اگر عقل نباشد معنا، معنا ندارد. عقل از جانب حق‌‌تعالی می‌‌آید و خدا علم مطلق است. حال سؤال این است که عقل چطور در این عالم ظهور پیدا می‌‌کند و به عنوان یک امر مادی در زمان می‌‌آید یا در زمان ظهور پیدا می‌‌کند؟
 
ظهور عقل در عالم از طریق نفس است
 
وی تصریح کرد: عقل وقتی می‌‌خواهد در عالم هستی ظاهر شود، از طریق نفس ظاهر می‌‌شود. یک دفعه عقل به عالم ماده نمی‌‌آید، بلکه باید ترتیب رعایت شود و برخی از حکما می‌‌گویند که اگر خواسته باشیم مثال بزنیم، عقل در کل عالم مانند عدد واحد در همه اعداد است. جمع و ضرب و تفریق و تقسیم را بلد هستیم، حال فکر کنید اگر عدد واحد نبود، عددی نداشتید. پس همه این اعمال ریاضی تا ریاضیات عالیه و کل عالم که صورت ریاضی دارد و می‌‌توان سلول‌‌ها و اتمش را محاسبه کرد. این ریاضیات که این قدر گسترده است، اگر عدد واحد نبود، ریاضیات، جایگاهی نداشت، اما واحد یکی است. این یکی وقتی گسترش پیدا می‌‌کند، بی‌‌نهایت کار از او بر می‌‌آید و عقل چنین موجودی است و اگر عقل در این عالم نبود، اصلاً معلوم نبود چه چیزی است. بنابراین مثل عقل در کل هستی، مثل عدد واحد در کل اعداد است.
 
این مدرس برجسته فلسفه در ادامه بیان کرد: هر انسانی در زمانی متولد می‌‌شود و از حیث بدن زمان‌‌مند است، اما صحبت این است که عقل و بدن انسان در زمان است، اما عقل انسان در زمان است، بلکه می‌‌گویند که کودک در ابتدا به دنیا آمده، عقل نداشته و بعداً عقل پیدا کرده است. می‌‌گوییم، پس عقلش در زمان پیدا شده است. حالا عقل در زمان به ظهور رسید، نه اینکه پیدا شده باشد. عقل همیشه بوده است و شرایط وقتی فراهم شود، به ظهور می‌‌رسد، نه اینکه از عدم پیدا بشود. بچه که متولد می‌‌شود ،عاقل نیست و به مرور عاقل می‌‌شود.
 
موجودی که نفس دارد به آگاهی می‌‌رسد
 
وی با طرح این سؤال که عقل با چه شرایطی به ظهور می‌‌رسد؟ بیان کرد: عقل با شرایط خاصی ظهور می‌‌کند و شرایط به ظهور رسیدن عقل در مرحله اول نفس است. موجودی که دارای نفس است، آگاهی پیدا می‌‌کند. موجودی که نفس ندارد، آگاهی هم ندارد، مگر اینکه جمادات نیز از جهت اینکه در نفس کل عالم قرار دارند، آگاهی پیدا کنند. چون قرآن می‌‌گوید که همه چیز تسبیح خدا را می‌‌گوید و شما نمی‌‌فهمید. یعنی سنگ‌‌ریزه‌‌ها نیز تسبیح می‌‌کنند، اما این یعنی در کل جهان هستند و جهان یک نفس کلی دارد. بنابراین نتیجه می‌‌شود که عقل در مرحله اول، ظهورش در نفس است که یا نفس انسانی است و یا نفس کلی جهانی که جهان، نفس کلی جهانی دارد. «این جهان یک فکرت است از عقل کل، عقل چون شاه است و صورت‌‌ها رسل». هر آدم و حیوان یک نفس دارد، ولی کل جهان یک نفس کلی دارد، پس عقل ظهورش در مرحله اول در نفس است. نفس چطور ظاهر می‌‌شود؟ نفس در بدن ظاهر می‌‌شود. عقل کل در نفوس ظهور کامل می‌‌یابد و نفس نیز در بدن است.
 
ابراهیمی‌‌دینانی تصریح کرد: پس عقل در نفس ظاهر می‌‌شود و نفس در بدن ظاهر می‌‌شود و سلسله مراتب باید رعایت شود. بدن نیز در این عالم ظاهر می‌‌شد، همچنان که «هر زمان از غیب نو نو می‌‌رسد، وز جهان تن برون شو می‌‌رسد». عقل در نفس ظاهر و نفس در بدن و همه چیز برای ما ظاهر می‌‌شود و ظهور پیدا می‌‌کند. خیلی چیزها برای ما حاضر است و حضور دارد. آنچه که می‌‌دانیم، در منزل و خانه و کتبی که خوانده‌‌ایم و ... در ذهن ما حضور دارد. هرچه انسان علمش بیشتر باشد، اشیاء بیشتری هم برایش حضور دارند و اگر کسی عقل کل باشد، همه چیز برای او حاضر است. برای خدا تکوینا حاضر است اما برای انسان، علما همه چیز حاضر است.
 
حضور مهم‌‌تر از لحظه است و با عقل میسر می‌‌شود
 
وی در ادامه با طرح این سوال که حضور به چه معنا است؟ گفت: ما در زمان زندگی می‌‌کینم و الآن در لحظه هستیم، نه گذشته و آینده. لحظه برای ما حاضر است. اما حضور مهم‌‌تر از لحظه است، لحظه در حضور است و تا به لحظه نگاه کنید، می‌‌رود، نه اینکه بماند. بلافاصله می‌‌آید، اما می‌‌گذرد، ولی حضور هست، بنابراین حضور مهم‌‌تر است. حضور نیز با عقل میسر است و انسان با عقلش همه چیز را پیش خودش حاضر می‌‌کند. همچنان که می‌‌گوید «حضوری‌گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ، متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها»؛ یعنی هرچه حجاب‌‌های ماده کار برود، آن حضور قوی‌‌تر می‌‌شود. عالم انسان به واسطه عقلش عالم حضور است و حیوانات به این دلیل حضور کامل ندارند، چون ادراک عقلی ندارند و دارای ادراک، خیال، مهم و حس هستند.
انتهای پیام
captcha