به گزارش ایکنا، در آیات متعدد قرآن کریم به مسائل سیاسی و اقتصادی پرداخته شده است؛ مواردی نظیر اقتصاد و معیشت مردم و آثار اجتماعی و سیاسی توجه یا بیتوجهی به آن از سوی حکومتها، سبک زندگی اقتصادی مسئولان، رعایت نکات شرعی در معاملات، کمک به فقرا، اهمیت عدالت و شیوه مناسب حکومتداری.
همچنین اشاره به موضوعاتی همانند خمس، قرضالحسنه، زکات، ربا، رزق حلال، اهمیت کار و تلاش و تولید و سایر موضوعات نشاندهنده اهمیت این مقولات نزد خداوند متعال است. در این راستا بنا داریم در ایام ماه مبارک رمضان به بررسی آیات سیاسی و اقتصادی قرآن کریم و تفاسیر مربوط به آنها بپردازیم.
یکی از مؤلفههای مهم در رشد و پیشرفت یا انحطاط و زوال یک قوم و ملت، کیفیت حاکمان و ویژگیهای رهبران آن جامعه است که نقش مؤثری در جهتگیری مردم ایفا میکنند. قرآن کفران نعمتهای الهی را به منزله یکی از نشانههای به انحراف و تباهی کشاندن یک جامعه بیان کرده و در آیه 28 سوره ابراهیم(ع) میفرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ؛ آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!»
درست است که این آیه به طور صریح به نقش رهبران در به انحراف کشیدن یک جامعه اشاره نکرده اما قطعا شامل رهبران و افراد مؤثر در یک جامعه میشود که جامعه به انها نگاه میکند و رفتار و گفتار آنها بر مردم اثرگذار است.
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است که «در اين آيات روى سخن به پيامبر است و در حقيقت ترسيمى از يكى از موارد «شجره خبيثه» در آن به چشم ميخورد. نخست مى فرمايد: آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را تبديل به كفران كردند؛ الم تر الى الذين بدلوا نعمت الله كفرا. و سرانجام قوم خود را به دارالبوار و سرزمين هلاكت و نيستى فرستادند؛ و احلوا قومهم دارالبوار.
اينها همان ريشه هاى شجره خبيثه و رهبران كفر و انحرافند، همچون وجود پيامبر(ص) كه نعمتى بالاتر از آن نبوده است در دامانشان قرار گرفت كه ميتوانستند با استفاده از آن در مسير سعادت، يك شبه ره صد ساله را طى كنند، اما تعصب كوركورانه و لجاجت و خودخواهى و خودپرستى سبب شد كه اين بزرگترين نعمت را كنار گذارند، نه تنها خودشان كه قومشان را نيز در اين عمل وسوسه كنند و هلاكت و بدبختى را براى آنها به ارمغان آورند.
گرچه مفسران بزرگ به پيروى از رواياتى كه در منابع اسلامى وارد شده گاهى اين نعمت را به وجود پيامبر (ص) تفسير كردهاند و گاهى به ائمه اهل بيت (ع) و كفرانكنندگان اين نعمت را گاهى بنى اميه و بنى مغيرة و گاهى همه كفار عصر پيامبر (ص) معرفى نمودهاند، ولى مسلما مفهوم آيه وسيع است و اختصاص به گروه معينى ندارد و همه كسانى را كه نعمتى از نعمتهاى خدا را كفران كنند شامل مىشود.
ضمنا آيه فوق اين واقعيت را ثابت مىكند كه استفاده از نعمتهاى الهى و مخصوصا نعمت رهبرى پيشوايان بزرگ كه از مهمترين نعمتها است نتيجه و ثمرهاش عاید خود انسان مىشود و كفران اين نعمتها و پشت كردن به اين رهبرى پايانى جز هلاكت و سرنگون شدن به دارالبوار ندارد.
كفران نعمت تنها به اين نيست كه انسان ناسپاسى خدا گويد، بلكه هرگونه بهرهگيرى انحرافى و سوء استفاده از نعمت، كفران نعمت است. اصولا حقيقت كفران نعمت همين است و ناسپاسگویى در درجه دوم قرار دارد.»
کفران نعمت؛ مشخصه جبهه کفر
در واقع این آیه ویژگیها و مشخصههای جبهه کفر و افراد مؤثر آن را برشمرده که در درجه اول شرک را بر نعمت توحید ارجحیت دادند و در ادامه به جای تبعیت از رهبر الهی، از طاغوت پیروی کردند و پیروان خود را از این طریق به نیستی کشاندند.
از این منظر «هرگونه تبديل، تغيير و تحريف نعمتها و آيات الهى كفر است و رهبران منحرف، مايه هلاكت و فساد جامعه مىشوند و مردم را به جهنّم مىفرستند.» (تفسیر نور، حجتالاسلام و المسلمین محسن قرائتی)
لذا از آنجا که حاکمان، رهبران و مجموعه صاحبان قدرت میتوانند سرنوشت یک جامعه و امتی را به سوی تعالی یا تباهی هدایت کنند به همین دلیل اسلام حساسیت ویژهای به مسئله سپردن مسئولیت به افراد، آن هم مسئولیتهای مهمی مانند رهبری یک جامعه، دارد و ویژگیهای فراوانی را برای حاکمان و رهبران جامعه برمیشمرد.
انتهای پیام