عبدالحسین طالعی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، در گفتوگو با ایکنا، به تبیین محور اصلی مجاهدات امام صادق(ع) پرداخت و اظهار کرد: کار امام صادق(ع) تصحیح یک جریان غلطی بود که این جریان غلط به نام دین راه افتاده بود. ایشان نیامده بود که یک مکتب فقهی کنار چهار مکتب فقهی دیگر بنشاند و مکتب فقهی پنجمی ایجاد شود، بلکه ایشان تصحیح جریان دین و احیای آموزههای پیغمبر(ص) را هدف گرفته بود.
وی افزود: دعای شریفی از امام صادق(ع) نقل شده که خیلی گویا و پرمطلب است. در روایات سفارش شده که این را همیشه به ویژه در زمان غیبت ولی عصر(عج) بخوانید. دعا این است: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى». نکته این دعا اینجاست که معرفت را باید از توحید شروع کنیم، بعد به نبوت برسیم، بعد به امامت برسیم و اگر این سیر را دنبال نکنیم، نتیجه آن ضلالت است. آنچه باعث میشود به ضلالت نرسیم معرفت حجت است. معرفت حجت عملی نخواهد شد، مگر اینکه از توحید شروع کنیم، بعد به نبوت و سپس به امامت برسیم. در ادامه مطالبم را براساس این سیر بیان میکنم.
طالعی ادامه داد: تنها راهی که انسان در اختیار دارد تا بر اساس آن به هدایت برسد و از گرفتاری دنیا و از چاه ظلمانی آن بیرون بیاید، این است که توحید را آنطور که باید و شاید در حد توان خودش دریابد. پیامبر(ص) فرمودند: «قولوا لا الله الا الله تفلحوا»، این «قولوا» مراحلی دارد. یک مرحله گفتن به زبان است. مرحله بالاتر این است که انسان معتقد باشد؛ یعنی به این مطلب قائل و عقیده داشته باشد. این شعار توحیدی که پیامبر(ص) بیان کرد، در حقیقت قائل بودن به کلمه «لا اله الا الله» و آثار و نتایج آن است. لازمه قائل بودن به «لا اله الا الله» این است که انسان به نبوت پیامبر(ص) با همه آثار و نتایجش معتقد باشد. انسان باید پیامبر(ص) را هم به عظمت و هم به اسوه بودن بشناسد؛ یعنی پیامبر هم عظیم و دستنیافتنی است و در عین حال اسوه است، یعنی ما وظیفه داریم تا جایی که میتوانیم به آموزههای ایشان عمل کنیم. این مرحله اول بحث من است.
پژوهشگر مطالعات اسلامی بیان کرد: نکته دوم این است که آموزههای پیغمبر(ص) آموزههای بسیار والا و فاخری است که در عین حال قابل درسآموزی است. در اینجا میخواهم از بیان آقای احمد بهشتی استفاده کنم. ایشان قائل است اخلاق، معجزه دوم پیامبر است. به باور ایشان پیامبر(ص) با تکتک آموزههای اخلاقی تحدی کرد، همانطور که با تکتک سورههای قرآن تحدی کرد. این خیلی بیان مهمی است. بنابر این آموزههای پیامبر(ص) آموزههای والا و فاخر بود که قابل تحدی است و پیامبر به تکتک این آموزهها تحدی کرد. این آموزهها در اثر موج جاهلیتی که بعد از پیامبر در جامعه پدید آمد، کمرنگ شد. امام صادق(ع) با این جاهلیت جدید که در قالب دین تئوریزهشده بود درافتاد. بر این اساس امام صادق(ص) برای احیای دین به تصحیح آموزههایی پرداخت که به اسم آموزههای دینی در جامعه ایجاد شده بود.
وی تصریح کرد: مرحله سوم عرضم این است که آموزههای پیامبر(ص) درجهبندی و اولویت دارد. من آموزههای ایشان را اینگونه تقسیم کردم که والاترین و مهمترین آموزه توحید است که اساس دین است و همه مسائل باید به توحید برگردد. پس اول باید توحید باشد، بعد عقاید و اخلاق و بعد فقه؛ یعنی فقه آخرین مرحله است. متاسفانه الان فقه به عنوان اولین آموزه دینی شناخته میشود. پیامبر(ص) اول از توحید شروع کردند، بعدها به کسانی که توحید قائل بودند، فرمودند نماز بخوانید و روزه بگیرید. ما الآن از نماز و روزه شروع میکنیم نه از توحید. نکته مهمتر این است که این آموزهها در هم تنیده است، یعنی در دل نماز، توحید و اخلاق و رعایت حق الناس نهفته است، نه اینکه این آموزهها مثل یک پازل تکهتکه باشد. قرآن میفرماید: «اقم الصلوه لذکری»، اگر یاد خدا در انسان نهادینه نشود، نمازش نماز نیست.
طالعی در ادامه یادآور شد: مرحله چهارم این است چه کسی میتواند ادعا کند من یک مذهب اسلامی هستم؟ اگر کسی توحیدش مبتنی بر آموزههای تجسمی است، یعنی خدا را جسم میداند و اصل «لیس کمثله شی» را نادیده گرفته است، این فرد چه فقهی میتواند طراحی کند؟ امام صادق(ع) مکتب توحیدی صحیحی را تأسیس و در ذیل آن، نظام فقه صحیحی را ارائه کرد. مرحله ششم بحثم این است که جایگاه امام صادق(ع) در احیای تکتک آموزههای دینی موضوعی است که جا دارد، برایش پایاننامهها نوشته بشود. فقط یک آموزه جبر را در نظر بگیرید. تمام مکاتب غیر اهل بیتی، مروج مکتب جبر است، اما مکتب اهل بیت مروج مکتب اختیار است؛ یعنی هم خدا بر انسان قدرت دارد و هم قدرتش را بر کارهای ما اعمال نمیکند و به ما اختیار داده است. به نظرم باید پایاننامههای متعددی در باب اینکه امام صادق(ع) چگونه در شئون مختلف، اخلاق و آموزههای توحیدی را احیا کردند، به نگارش درآید.
وی در پایان گفت: آخرین حرفم این است که یکی از آموزههای مهم امام صادق(ع) تبیین آموزهای در باب آینده بشر است. در این رابطه کلیاتی در مکاتب دیگر بیان شده بود. طبق بعضی از احادیثی که در مکتب خلفا نقل شده، مهدی به عنوان فردی خشونتطلب معرفی میشود؛ لذا داعش هم مدعی بود که زمینهساز قیام مهدوی است. آنها ادعا میکردند که چون مهدی همه کارش خشونت است ما هم داریم خشونت را ترویج میکنیم تا زمینه ظهور او فراهم شود. با این توصیف یکی از اقدامات مهم امام صادق(ع) تصحیح آموزههای مهدویت بود. ایشان مشخصههای مهدی(عج) آخرالزمان را به خوبی بیان و وظایف منتظران را تبیین کرد. مثلاً فرمودند: «شب و روز، منتظر ظهور باشید» یا اینکه فرمودند که کسی که منتظر امر ماست باید به ورع و محاسن اخلاق عمل کند و اگر نکند، نمیتواند مدعی انتظار باشد.
انتهای پیام