کد خبر: 3922973
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۵

سند تحول را محور برنامه‌های آموزش و پرورش قرار دهیم

آیت‌الله علیرضا اعرافی، رئیس حوزه‌های علمیه با تأکید بر ضرورت استفاده از سند تحول بیان کرد: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش همواره مورد تأکید رهبری بوده است و با پیشینه و ابتنایی که بر یک اندیشه جامع دارد، سندی است که باید مطمح‌ نظر و محور حرکت‌های آموزشی ما در آموزش و پرورش باشد.

به گزارش ایکنا؛ همایش علمی «چالش‌های سند ۲۰۳۰ برای ایران؛ نحوه تحقق تحول بنیادین آموزش و پرورش»، امروز، 24 شهریورماه، از سوی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه و با حضور جمعی از اندیشمندان برگزار شد. در ادامه مشروح صحبت‌های آیت‌الله علیرضا اعرافی، رئیس حوزه‌های علمیه را می‌خوانید؛

محور اول بحث جریان اسناد بین‌المللی است که جریان بسیار مهمی است و در مورد سند 2030 بیشتر مورد توجه قرار گرفت و حقیقتاً در حوزه، دانشگاه، آموزش و پرورش، نهادهای اجرایی و ... مورد توجه قرار گرفت. ما معتقدیم آنچه که در غرب بعد از رنسانس رخ داد، به ویژه در سده اخیر، این بود که جهان را به سمت یک رویکرد خاص با نگاه انحصارطلبانه برد و برای تغییر یک نوع تفکر و اندیشه، ابزارها و شیوه‌های گوناگونی به کار گرفته شد.

بخشی از این ابزارها و شیوه‌های استعماری نو و فرانو، روش‌ها و شیوه‌های سخت‌افزاری بود که عبارت از جنگ، اشغال، تجاوز و تعدیات گسترده‌ای بود که در یکصدسال اخیر در جهان شاهد هستیم که یک نمونه آن یکصد جنگی است که آمریکا برافروخته است. نمونه‌های دیگر آن غارت‌گری‌هایی است که در آفریقا و آسیا انجام شده و هویت ملت‌ها را به تاراج برده است.

نوع دیگر، ابزارهای دقیق و نرم‌افزاری و گاهی کاملاً پنهان آنها بوده است که تأثیرشان بیشتر است و این شیوه دوم، روح، جان، هویت و اصالت فرهنگ‌ها را می‌رباید و راه را برای تاراج به معنای جامعش باز می‌کند.

یکی از شیوه‌هایی که برای نوع دوم متصور است، اسناد بین‌المللی و تحمیل آنها به صورت یکپارچه است. اسناد بین‌المللی، طبقه‌بندی‌های منظومه‌ای از روش‌ها است که برای تحمیل یک تفکر به صورت یکجانبه‌گرایانه به جهان تحمیل می‌شود. ما هرگز نفی نمی‌کنیم که در اسناد بین‌المللی، در ده‌ها سند و معاهده و موافقت‌نامه، یکسری ابعاد مثبت هم هست، اما سخن چیز دیگری است که عبارت از لایه‌های دیگر این اسناد است.

چند نکته در شیوه‌های سندنویسی، رتبه‌بندی، طبقه‌بندی و معیارگذاری باید مد نظر باشد. یکی اینکه این اسناد مبتنی بر یک نگرش عمیق و فلسفی است و آن رویکرد فلسفی گاهی نیز به سادگی خود را نشان نمی‌دهد و کار محققان است که با نگاه ژرف خویش به اعماق این اسناد بپردازند و آن را شفاف کنند. عمده آن تفکر دنیایی که در این تمدن نوین غربی و اسنادش وجود دارد، چیزهایی از این قبیل است. یک تفکر غیرالهی و ماده‌گرایانه در کار است که دین را قبول نمی‌کند یا در یک حاشیه‌ای محصور می‌کند. نگاه لیبرالیستی، سلطه‌جویی، خشونت‌گرایی و نادیده‌انگاری دیدگاه‌ها وجود دارد که این منظومه فکری و فلسفی در پشتوانه بسیاری از نسل‌ها، به صورت آشکار یا به صورت نهانی وجود دارد. البته گاهی نیز این تفکر خودش را در متن اسناد نشان می‌دهد.

یکی از اقدامات این است که لایه پنهان و فلسفه درونی آن را باید موشکافانه بررسی کنیم. نکته دوم اینکه در این اسناد و امثال اینها، مواردی هست که حتی در آیین‌نامه‌ها و روش‌ها نیز خود را نشان داده و با فرهنگ انسانی و الهی سازگار نیست. نکته سوم اینکه ما در اِعمال این اسناد و به کارگیری آنها نیز در جاهایی که نقاط مثبتی وجود دارد، شاهد این هستیم که عادلانه، سنجیده و به صورت مناسب و همراه با عدالت اقدام نمی‌شود. بارها شاهد بودیم که وقتی اراده آمریکا و  قدرت‌های سلطه‌جو بر اشغال یک ملت قرار می‌گیرد یا اینکه بخواهند رژیمی را جعل کنند، مع‌الاسف از همین قوانین استفاده می‌شود یا قوانینی زیرپا گذاشته می‌شود و وقتی این قوانین به نفع ملت‌های دیگر است، دیده نمی‌شود.

اشکال چهارم این است که نهادهای بین‌المللی، مورد اعتماد نیستند. ما نیازمند این هستیم که نهادهای بین‌المللی باشند و برآمده از نیازهای ملت‌ها فعالیت کنند و عادلانه به قضاوت بپردازند. اما اینطور نیست و این نهادها ابزاری در دست سلطه‌جویان می‌شود. همچنین انواع تخلف‌ها را در این اسناد می‌بینیم. لذا چند اشکال اساسی نسبت به جریان سندها، رتبه‌بندی‌ها و طبقه‌بندی‌ها شاهد هستیم. از اِشکالی که در مبانی اینها وجود دارد، تا اشکالاتی که در حوزه اجرا خود را نشان می‌دهد.

این حق را باید مد نظر داشته باشیم و معتقدیم که بشر نیازمند اسناد کلان است، اما باید بر مبانی مورد اتفاق و قابل دفاع از نظر عقلی استوار شود و از همین‌جا منتقل می‌شوم به اینکه یکی از دستاوردهای ایران اسلامی و انقلاب اسلامی، تدوین اسناد جامع بوده است. این منظومه اسناد تولیدشده در پرتو انقلاب اسلامی قابل بازخوانی و تجمیع بوده و از ارزش‌های بالایی برخوردار و قابل اصلاح هم هستند. در اینجا پیشنهاد این است که اولاً ما این نهضت سندنویسی و تولید اسناد را که مبتنی بر یک رویکرد عمیق اسلامی است، بازشناسی کنیم و به صورت منظومه ارائه دهیم. سپس آن را تحلیل کنیم که یک کار مهمی است. اگر این کار را به صورت منظومه‌ای انجام دهیم، نقاط قوت برجسته می‌شود و می‌توان خلأها را تکمیل کرد.

دوم اینکه نقش نهادها در این اسناد باید برجسته‌تر شود. حوزه علمیه، دانشگاه‌ها، آموزش و پرورش، دستگاه‌های تقنینی، اجرایی و قضایی و به صورت ویژه دستگاه‌های فرهنگی رسالت سنگینی دارند. لذا یکی از محورها، بازشناسی این اسناد است که هویت انقلاب را به صورت نسبی نشان می‌دهد. محور دوم پرسمان‌سازی درونی و عمق‌بخشی به اسناد است و محور سوم عبارت از این است که در برابر دنیا منفعل نباشیم. ذخایر بزرگی داریم و یک گفتمان‌سازی بنیادین در پهنه بین‌المللی لازم داریم. ما دارای اسنادی هستیم که می‌توانیم به جهان عرضه کنیم و اینجا است که نقش دستگاه دیپلماسی ما روشن می‌شود که می‌تواند به عنوان یک رویکرد، این گنجینه گفتمانی و اسناد راهبردی را فراهم آورد.

باید در اینجا به سند تحول هم که مورد تأکید رهبری بوده است، اشاره کنم. این سند با پیشینه‌ای که دارد و با ابتنایی که بر یک اندیشه جامع دارد، سندی است که باید مطمح‌نظر و محور حرکت‌های آموزشی ما در آموزش و پرورش باشد. باید به برخی از رویکردهای حاکم بر سند تحول اشاره کنم که صاحب‌نظران زیادی در آن نقش داشته‌اند. آنچه بر سند تحول حاکم است، رویکرد عمیق اسلامی و وحیانی است. همچنین رویکردهای تمدنی، اجتهادی، عقلی، انقلابی و خلاقانه هم از دیگر رویکردها محسوب می‌شوند.

مضامین سند نیز عبارت از عدالت، قسط، استقلال، آزادی، پیشرفت جامع علمی و فناوری، معنویت و اخلاق، هنر و ادبیات اصیل و راهگشا، توانایی‌ها و مهارت‌های جامع در نسل جدید و اصالت خانواده و فلسفه اجتماعی و سیاسی اسلام است. بنابراین آن رویکردها نگرش‌های اساسی حاکم بر سند است و این چند محور نیز مضامین مهم و اساسی در سند محسوب می‌شوند. آنگاه می‌توانیم سند تحول را پیاده کنیم که عزم جامعه و اهتمام عمیق در نهاد آموزش و پرورش و نهادهای پشتیبان نظام نسبت به آموزش و پرورش وجود داشته باشد.

برای پیشبرد سند هم نیاز به تولید ادبیات و گفتمان و نظریات پیشران هستیم و این کاری است که حوزه و دانشگاه باید در آن فعال باشند. دوم نیروی انسانی متناسب است که از دیگر مسائل مهم‌تر است. سوم برنامه درسی و متون است که باید تکمیل شود. نظام اجرایی پرورشی و فرهنگی نیز مهم است که در این زمینه ضعف‌هایی وجود دارد. مسئله دیگر قوانین و مقررات است که از آیین‌نامه‌های خرد تا کلان مورد توجه باشد و اصول بعدی نیز معماری و هنر است و در نهایت باید پشتیبانی دقیق شود.

انتهای پیام
captcha