به گزارش ایکنا؛ مجلس یادبود درگذشت طوبی کرمانی، عصر امروز 26 شهریورماه به همت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به صورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، آیتالله مصطفی محقق داماد به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ»، آیهای که تلاوت کردم در سوره بقره آیه 269 است. خداوند متعال در این آیه سه نکته بیان فرمودند. نکته اول اینکه خدا حکمت را به هر کس بخواهد و شایسته بداند میدهد و به همه کس نمیدهد. معنای این جمله این است که خداوند حکمت را به همه کس نمیدهد و به شایسته آن میدهد. نکته دوم اینکه «مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا» خدا به هر کس حکمت داده است، به او خیر فراوان داده شده است. نکته سوم اینکه جز خردمندان، این حقایق را درک نمیکنند و متذکر نمیشوند.
وی افزود: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه شریفه، حکمت را اینگونه تفسیر میفرمایند: حکمت عبارت است از قضایای حَقّهای که مطابق با واقع باشد؛ یعنی به نحوی مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلا معارف حقه الهیه درباره مبدأ و معاد باشد یا اگر مشتمل بر معارفی از حقایق عالم طبیعی است، معارفی باشد که با سعادت انسان سر و کار دارد، مانند حقایق فطری که اساس تشریعات دینی را تشکیل میدهد. ایشان در ادامه میفرمایند فاعل «يُؤْتَ الْحِكْمَةَ» خداوند است. خداوند حکمت را به هر که شایسته بداند، میدهد. ضمناً حکمت خیر کثیر است.
وی تصریح کرد: علامه میفرمایند با اینکه جا داشت خداوند به خاطر ارتفاع شأن حکمت، به طور مطلق بفرماید حکمت خیر است، ولی چرا فرمود «مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا»؟ برای اینکه بفهماند خیر بودن حکمت هم منوط به عنایت خدا و توفیق اوست. هر حکمتی که خدا داده باشد، خیر کثیر است، نه هر حکمتی. چون ممکن است خدا حکمت را به کسی بدهد، ولی در آخر کار شخصی که این درّ گرانمایه را دریافت کرده است، منحرف شود و عاقبتش شر گردد. این تفسیر یک آیه بود که به روح بزرگوار خانم کرمانی تقدیم کردم.
استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به تجلیل از شخصیت مرحوم کرمانی پرداخت و اظهار کرد: ایشان از کسانی بود که به نظر این جانب، خداوند برایش این توفیق را فراهم آورد که حکمت را از دست خدا بگیرد. ایشان حکمت را دریافت کرده بود. بنده به عنوان یک معلم کوچک ایشان به خاطر دارم که با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل شورای انقلاب فرهنگی، دانشگاهها تعطیل شد و پس از مدتی دانشگاهها باز شد. همان زمان دانشکده الهیات دانشگاه تهران برای رشته فلسفه دانشجو گرفت و افراد معدودی از جمله سرکارخانم طوبی کرمانی قبول شدند. از بنده دعوت شد برایشان کلام اسلامی و حکمت متعالیه درس بدهم. برای درس کلام، کتاب تجرید و برای درس فلسفه منظومه تدریس میکردم. ایشان از روز اول تا آخر، هم در درس شرح تجرید و هم شرح منظومه یک جلسه غایب نشد. بعد از دوره کارشناسی و ارشد، از کسانی که در دوره دکتری قبول شدند، ایشان بودند.
ذوق حکمی طوبی کرمانی
وی در ادامه گفت: حکمت اسلامی موضوعی نیست که کسی بدون معلم، خودش بتواند حکیم شود. برای حکیم شدن شرایطی لازم است. اول شرط آن عشق و علاقه درونی است که ایشان داشت. علاوه بر آن، نوعی ذوق و سلیقه لازم است. مرحوم استاد شهید مطهری میفرمودند برای آموختن حکمت، چشش لازم است. باید طرف بتواند مزه حکمت را بچشد. مرحوم کرمانی از کسانی بود که حکمت را چشیده بود. من فکر میکنم ایشان تا آخرین دقایق دست از طلب برنداشت و به قول حافظ شیرازی: دست از طلبم ندارم تا کام من برآید/ یا تن رسید به جانان، یا جان ز تن برآید.
در ادامه نشست، حجتالاسلام حمید شهریاری، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: مرحوم کرمانی سوابق علمی و اجرایی گسترده داشتند. کتاب و مقالات متعدد داشتند. یکی از ویژگیهای ایشان شرکت در همایشهای متعدد بود که در تاریخ زندگانی ایشان مذکور است و این نشان از تجربه بالای ایشان در همایشهای بین المللی دارد. ایشان بسیار دغدغه انقلاب اسلامی را داشتند و به همین مناسبت بنده میخواهم نکاتی درباره انقلاب اسلامی و دشمنان آن عرض کنم.
وی افزود: وقتی میگوییم استکبار جهانی در مقابل نظام اسلامی ایستاده است و از ابتدای انقلاب از هیچ کوششی برای مقابله با این نظام دریغ نکرده است، به این خاطر است که نظام استکبار همواره تلاش میکند تا بسیاری از ارزشهایی که انقلاب اسلامی تاکنون دنبال کرده است، در جهان خواهان پیدا نکند. نظام استکبار در حوزه نظر و عمل دنبال این بوده که از این تفکر که تفکر انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی است، پیشگیری کند و مانع پیشرفت آن شود.
دو ویژگی تفکر لیبرالیسم
وی تصریح کرد: نظام استکبار، لیبرالیسم را محور خودش قرار داده که واجد دو ویژگی است. ویژگی اول، آزادی مطلق است. در تفکر لیبرالی، سرحلقه ارزشها آزادی مطلق انسان است و هیچ ارزشی بالاتر از آن نیست. محور دوم تفکر لیبرالیسم این است که در این تفکر، انسان محور و معیار اصلی حیات و هستی جهان تلقی میشود؛ یعنی انسان در محور هستی قرار دارد و هر امر دیگری باید پیرامون انسان تعریف شود و برای انسان تعریف شود. این دو تفکر یعنی آزادیگرایی مطلق و انسانگرایی مطلق از نظر اسلامی مردود است. گرچه در اسلام آزادی ارزش محسوب میشود، اما این آزادی مطلق نیست، بلکه یک آزادی مشروط به حدود الهی است. آن آزادی که در اسلام محور ارزشی تلقی میشود، آزادی است که محدود به حدود الهی باشد.
شهریاری ادامه داد: محور تفکر اسلامی این است که خداوند متعال در مرکز هستی قرار دارد و اصل و اساس هستی را تشکیل داده است و مبدأ و منتهای هستی است. این دو ویژگی که مبدأ و معاد به حضرت حق بر میگردد، از ویژگیهای دین محسوب میشود. این نقطه کانونی تفکر اسلامی است که در مقابل لیبرالییسم قرار داد. مرحوم طوبی کرمانی در سخنرانیها و نوشتههایش تلاش میکرد، غلط بودن محور تفکر لیبرالیسم را نشان دهد.
وی یادآور شد: البته آزادی در دیانت اسلام هم ارزش محسوب میشود، اما وقتی هرم ارزشها را ترسیم میکنیم، در نقطه فوقانی، آزادی قرار ندارد، بلکه آزادی در میانه هرم ارزشها قرار میگیرد. آنچه در اسلام ارزش مطلق است، ولایت الهی و تقرب به خداوند است. اگر ما زیر چتر ولایت قرار بگیریم، به خاطر ارزش ولایت، ما هم ارزشمند خواهیم شد. پس ارزش انسان به میزان قرب الهی و ولایت الهی است. هرچه انسان از این ولایت دوری کند، تنزل مقام خودش را تحصیل خواهد کرد و موجب شقاوت او خواهد بود. زندگی سرکار کرمانی سرشار از ولایت الهی و محبت اهل بیت(ع) بود و ایشان بسیار راضی بودند به اینکه ولایت الهی و ولایت اهل بیت(ع) همچون چتری بر سر امت اسلامی گسترده شده است.
انتهای پیام