به گزارش ایکنا از البرز، آرام و شمرده سخن میگویدو هر کلمه را با اطمینان و قوت قلبی ادا میکند؛ به این باور میرسی به تک تک جملاتی که از دهانش خارج میشود اعتقاد دارد و عالم و بیعمل نیست. با قرآن و اهل بیت(ع) انس و الفت دارد و آخرین معجزه بشریت را دریایی میداند که تا دل به آن نزنی نمیتوانی از عمق آن لذت ببری. آرزو دارد روزی برسد که مردم نه تنها قاری قرآن بلکه عامل آموزههای این کتاب مقدس باشند و باور دارد که آن روز ایران اسلامی گلستان خواهد شد. میگوید تا رسیدن به جامعه قرآنی راه بسیاری داریم و از زیاد شدن روز به روز این فاصله گلایه دارد. گفتوگو با علی گلدوست، مسئول دارالقران سپاه البرز را با هم میخوانیم...
شما بهعنوان عضوی از جامعه قرآنی آخرین بار کی قرآن خواندهاید؟
من هر روز قرآن میخوانم و قرائت قرآن برایم عادت شده است، حتی اگر وقت نداشته باشم کوچکترین فرصتی که به دست بیاورم از طریق اپلیکیشنهایی که امروز تعدادشان هم کم نیست دقایقی را صرف خواندن قرآن میکنم.
برای داشتن یک جامعه قرآنی تنها قرائت قرآن کافی است؟
ظواهر قرآن خیلی زیباست؛ ترویج قرائت و حفظ قرآن ضروری است اما کافی نیست. قرآن به مشابه دریاست. لذت عدهای به ایستادن در ساحل خلاصه میشود ولی برخی به ایستادن در ساحل قناعت نمیکنند و چند قدمی وارد دریا میشوند و اما افرادی هم هستند که دل را به دریا میزنند تا از عمق دریا لذت ببرند. بهرهمندی از قرآن هم دقیقا به همین شکل است. گاهی ما در یک محفل انس با قرآن شرکت میکنیم و از صوت قاریان حاضر در جلسه لذت میبریم گاهی هم فقط قائل به حضور در محفل قرآن نیستیم، کتاب الهی را به دست میگیریم و خودمان شروع به خواندن میکنیم و قاری و حافظ قرآن میشویم و گاهی هم فراتر رفته و بهدنبال استخراج علم از قرآن هستیم و چه بسا بهره اصلی از قرآن را افرادی میبرند که با آیات قرآن زندگیشان را عجین میکنند و بهدنبال تبلور آموزههای قرآن در رفتار و منش خود هستند.
آیا بهعنوان یک کشور اسلامی که انقلابمان بر پایه قرآن شکل گرفته است، توانستهایم افراد قرآنی تربیت کنیم؟
متأسفانه نتیجه دلخواه را نگرفته و هنوز با تبدیل شدن به یک جامعه قرآنی فاصله داریم و نتوانستهایم بهطور شایسته مردم را با قرآن و آموزههای قرآنی عجین کنیم. دلیلش هم این است که وقتی قرآن در جامعه به ویترین تبدیل شود، جنبه کاربردی نداشته باشد و نگرشها به کتاب الهی سطحی باشد و تنها به کاربرد ظاهری محدود شود قطعا نمیتوان نتیجه دلخواه را گرفت. اگر جامعه ما یک جامعه قرآنی بود بسیاری از معضلات اجتماعی، اقتصادی و بیاخلاقیهایی که امروز گریبانمان را گرفته اصلا وجود نداشت، پس معلوم میشود یک جای مسیر را اشتباه رفتهایم.
امروز عدهای قرآن را وسیلهای برای رسیدن به هدفهایشان قرار دادهاند و این کار ذهنیتها را نسبت به قرآن و جامعه قرآنی خراب کرده است مگر قرآن ضامن سلامت اخلاقی و روحی انسانها نیست پس چرا آیات قرآن روی این افراد اثرگذار نبوده است؟
بله قرآن دریای بیکرانیست که هرکس حتی قطرهای هم از آن بهرهمند شود از بسیاری از بیاخلاقیها و ریاکاریها دور میماند اما متأسفانه این راهگشایی برای کسانی جواب میدهد که دل و روحشان را به روی خیر و نیکی نبستهاند و کامل اسیر دنیای مادی نشدهاند. مثال معروفی هست که میگوید کسی را که خواب است میشود بیدار کرد اما کسی را که خودش را به خواب زده نمیتوان از خواب بیدار کرد و حکایت افرادی که قرآن را ابزار رسیدن به هدفهایشان قرار میدهند حکایت خوابنماهایی است که هیچ وقت از خواب بیدار نمیشوند. به نظرم برای رهایی از این معضل باید بساط سطحینگری از آیات قرآن برچیده شود، باید به سمتی پیش برویم که انسان قرآنی تربیت کنیم و آیات قرآن را برای افراد کاربردی کنیم. ما نیاز به یک انقلاب قرآنی داریم. انسان در شرایط مختلف ممکن است دچار خطا شود اما اگر انقلاب قرآنی در جامعه شکل واقعی بگیرد و افراد با قرآن تربیت شوند و آیات الهی در دل و جان آنها رسوخ کند قطعا قرآن را وسیله قرار نمیدهند.
برای تربیت قرآنی افراد جامعه چه معیارهایی لازم است؟
برای تربیت قرآنی افراد جامعه، امروز با فرازونشیبهای بسیاری مواجه هستیم بهویژه اینکه دشمن دست به کار شده و از ابزارهای مختلف استفاده میکند تا قرآن و کارایی آن را کمرنگ کند که متأسفانه تا حدود زیادی هم موفق عمل کرده است. به نظرم بهترین راه برای مقابله با عملکرد سوء دشمنان و تربیت قرآنی افراد عملکرد صحیح مسئولان است. مسئولان ویترین جامعه هستند، وقتی مردم میبینند که آنها مدام از عمل به قرآن و آموزههای دینی صحبت میکنند و خود را داعیهدار تربیت اسلامی میدانند اما برخلاف گفتههایشان عمل میکنند قطعا نسبت قرآن دلسرد میشوند. امام علی(ع) میفرمایند «الناس علی دین ملوکهم»؛ یعنی مردم به روش و طریقه حاکمان و پادشاهان خویش زندگی میکنند.
در نگاه سطحی ممکن است این سخن عجیب و غیر قابل باور به نظر برسد و شاید بسیاری بگویند که چه ربطی میان زندگی حاکمان و مردم عادی وجود دارد اما وقتی به این سخن دقیق شویم درمییابیم که امام علی(ع) به نکته بسیار ظریف و دقیق روانشناختی اشاره کرده و واقعیتی از علم روانشناسی را بهطور رایگان در اختیار بشریت قرار داده است و آن واقعیت این است که اگر این رئیس، انسان صالح، امین و درستکاری باشد، به مرور زمان، رعایای او نیز چون خودش صالح و درستکار خواهند شد و اگر بر عکس، رئیس یا پدر خانواده انسان شرور، ستمکار و فاسدی باشد، با گذشت زمان، مردم نیز رنگ و بوی او را گرفته و کم کم و آهسته آهسته، به راه و روش او عادت میکنند.
پس اگر مسئولان ما اخلاقا و رفتارا به قرآن عمل کنند مردم هم از آنها الگو میگیرند و قرآن را سرلوحه کار خود قرار میدهند البته در این میان نباید از نقش آموزش نیز غافل شد، برای اینکه افراد به شیوه قرآن تربیت شوند باید از همان کودکی آنها را با قرآن و آموزههای قرآنی آشنا کنیم و آیات الهی را برایشان کاربردی کنیم. بهعنوان مثال در قرآن بر خشرویی مؤمن بسیار تأکید شده است وقتی کودکی در کلاس قرآن از معلم خود خوشرویی و خوشاخلاقی میبیند این رفتار ناخودآگاه بر او اثر میگذارد و این کودک در بزرگسالی هم خوشرویی پیشه میکند یا وقتی پدری به فرزند خود میگوید که در قرآن به دروغ نگفتن بسیار سفارش شده است و خودش نیز در موقعیتهای مختلف دروغ نمیگوید این عمل پدر در ذهن فرزند ماندگار میشود و در واقع تربیت قرآنی در فرزند شکل میگیرد. بنابراین، برای تبدیل شدن به یک جامعه قرآنی هر چند وظیفه مسئولان در حوزههای مختلف سنگینتر است اما تک تک اعضای جامعه هم برای رسیدن به این هدف وظیفهای دارند که هر یک باید به این وظیفه به درستی عمل کنند. تربیت قرآنی و تبدیل شدن به جامعه قرآنی به تنهایی امکانپذیر نخواهد شد و همه باید دست به دست هم دهیم تا آیات قرآن را در جامعه عملیاتی کنیم.
برخی از فعالان قرآنی معتقدند برای ترویج قرآن در جامعه بودجه کافی وجود ندارد و بیتوجهی به این مقوله یکی از دلایل محجوریت قرآن است آیا با این نظر موافقید؟
بله متأسفانه بودجه قرآنی کشور هر سال کمتر میشود و این کاهش بودجه قطعا فعالیتهایی را که برای ترویج قرآن برنامهریزی میشوند را تحت تأثیر قرار میدهد. بهعنوان مثال ما در حوزه شهروندی میخواهیم کار قرآنی انجام دهیم چه کسی متولی امر است و از ما حمایت میکند؟ متأسفانه امروز قرآن در دستگاههایی که حتی متولی قرآن هم هستند محجور واقع شده است. کمترین بودجهها در اختیار فعالیتهای قرآنی قرار میگیرد و بودجههای قرآنی اغلب صرف فعالیتهای غیرقرآنی میشوند. چرا امروز بسیاری از بزرگان قرآنی از جامعه قرآنی فاصله گرفتهاند چون از سوی مسئولان حمایت نمیشوند اما پای حرف مسئولان که مینشینیم همه داعیه حمایت از قرآن را دارند. این عدم حمایتها باعث دلسردی افرادی شده که در این حوزه کار میکنند. برای همین بیمهریهاست که تعداد مؤسسات قرآنی و فعالان این حوزه روز به روز کمتر میشود.
اگر میخواهیم قرآن در جامعه ترویج شود باید بستر این ترویج را هم فراهم کنیم. با شعار دادن که نمیتوانیم به جامعه قرآنی تبدیل شویم. اگر وضعیت به همین منوال پیش برود و فکری به حال فعالان این حوزه نشود وضعیت قرآن در جامعه نه تنها بهتر نمیشود بلکه روزبهروز بدتر میشود و قطعا این بیتوجهی به ضرر قرآن تمام میشود. ما از مسئولان و متولیان امر خواسته اضافه یا غیرمعقولی نداریم فقط از آنان میخواهیم به وعدههایی که میدهند عمل کنند. حمایت از قرآن فقط نباید به حرف خلاصه شود. مردم از ما توقع دارند، متأسفانه اکثر مردم فکر میکنند که فعالان قرآنی بودجههای کلان دارند اما از این بودجه به نحو احسنت استفاده نمیکنند یا بودجهها را در جای دیگر صرف میکنند اما نمیدانند که بسیاری از این بودجهها فقط در حد رقمی در کاغذ باقی میماند. ما از مسئولان انتظار داریم که نسبت به دغدغه فعالان قرآنی بیتفاوت نباشند و راه را برای ادامه فعالیت آنان هموار کنند تا شاهد ترویج بیش از پیش قرآن در جامعه باشیم.
سخن آخر
خداوند در آیات ۱۲۴ تا ۱۲۶ سوره طه میفرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى* قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا* قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى؛ و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ و سختى خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور میكنيم* مىگويد پروردگارا چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم* مىفرمايد همانطور كه نشانههاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى امروز همانگونه فراموش مىشوى.»
انشاءالله با گرایش به قرآن، اهل بیت(ع) و نماز، فلاح و رستگاری ما تأمین و عاقبتمان ختم به خیر شود. قرآن به مشابه دریاست و لذت عدهای به ایستادن در ساحل خلاصه میشود ولی برخی به ایستادن در ساحل قناعت نمیکنند و چند قدمی وارد دریا میشوند و اما افرادی هم هستند که دل را به دریا میزنند تا از عمق دریا لذت ببرند.
انتهای پیام
جناب گلدوست عزیز مستدام باشید