کد خبر: 3954741
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۱:۴۷
مروری بر شخصیت حکیم الهی‌قمشه‌ای؛

از تهجدهای شبانه تا تدریس عرفان و فلسفه

آیت‌الله سیدعبدالله موسویان تهرانی که مدتی شاگرد آیت‌الله الهی قمشه‌ای بوده است، به ذکر خاطراتی از زندگی ایشان پرداخت و بیان کرد: ایشان بزرگ‌ترین استادان را داشت و شب‌ها به تهجد می‌پرداخت و روزها نیز به تدریس علوم معقول و منقول اشتغال داشت.

به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت مقام علمی و فرهنگی حکیم میرزا مهدی محی‌الدین الهی‌قمشه‌ای، فقیه، فیلسوف، شاعر و مترجم قرآن، امروز 29 بهمن‌ماه با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت مجازی و به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. در ادامه متن سخنان آیت‌الله سیدعبدالله موسویان تهرانی را می‌خوانید؛

حقیر از ابتدای طفولیت، یعنی حدود 5 سالگی به حسب ارتباطات فامیلی که با روحانیون داشتیم و بعد هم که در سن 22 سالگی به قم مشرف شدم و آنجا نیز 30 سال ادامه تحصیل معقول و منقول دادم، نظیری برای این مرد بزرگ ندیدم. در تهران، مشهد و قم ایشان یگانه بود و مجموعه‌ای بودند که دارای ابعاد و اطراف مختلفه که بیانش در این زمان‌های کوتاه میسر نیست؛ «یک دهان خواهم به پهنای فلک، تا بگویم شرح آن رشک ملک». ایشان از نظر خانوادگی نیز آقازاده بزرگی بودند و پدر ایشان شیخ ابوالحسن قمشه‌ای است که در قصیده شرح حال به قدری از پدر تجلیل می‌کند که می‌گوید شیخ ابوالحسن خرقانی شهرت یافته، اما پدر من در شخصیت از او کمتر نبوده و ایشان نیز آقازاده آقای شیخ عبدالمجید قمشه‌ای است. مقدماتی را در قمشه نزد اساتید بزرگی می‌خوانند و بعد پای پیاده به شوق ادامه تحصیل وارد اصفهان می‌شوند و سال‌های سال در اصفهان تحصیل می‌کردند تا توفیق زیارت حضرت رضا(ع) نصیب ایشان می‌شود.

فرمودند دو ماه طول کشید که از اصفهان به مشهد رسیدیم. وقتی چشمم به جلال و جبروت حضرت رضا(ع) افتاد، ضریح مقدس را چسبیدم و گفتم نمی‌خواهم از نزد شما بروم. فرمودند آقا نیز لطف کردند و اسباب ماندگار شدن من را در مشهد فراهم کردند. در مدرسه سلیمان‌خان، حجره‌ای گرفتم و مختصر شهریه‌ای از قمشه از ارث و میراث پدر برای من می‌رسید و به آن قناعت می‌کردم و توفیق الهی کاملاً نصیب ایشان شد. غیر از اساتیدی که در اصفهان و قمشه دیده بودند که در عرفان اساتید بسیار بزرگی بودند، در مشهد نیز بهترین افاضل حوزه مقدسه علمیه خراسان نصیب ایشان شد که از جمله آنها مرحوم آقای حاجی فاضل است و قبر شریفش در بالاسر حضرت رضا(ع) در آن مقبره است و بسیار هم شبیه آقای الهی بودند. گویی ایشان در عمامه، قبا و لباده و در محاسن و ... از آقای حاجی فاضل تقلید کرده بودند و از ایشان بسیار تجلیل می‌کردند و وقتی در سفرهایی که در محضر ایشان به مشهد مشرف می‌شدیم، ایشان مقید بودند که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در حرم به جا آورند، اما نماز صبح را بعد از نماز شب در منزل می‌خواندند و بعد از نماز شب، تا نماز صبح ذکر یا نور و یا قدوس را ادامه می‌دادند و خیلی به این ذکر اهتمام داشتند.

در لابه لای اشعار نیز به این ذکر توجه داشتند، همانطور که در دعای کمیل نیز پس از 10 قسم، اول اسمی که امام(ع) می‌آورند یا نور یا قدوس است که توضیح آن مجال دیگری را می‌طلبد و این اسم در توحید بسیار مشوق و مقرب است و انسان را نزدیک می‌کند. هر شب بعد از نماز مغرب و عشا سر قبر حاجی فاضل حاضر می‌شدند. از اساتید بزرگ ایشان مرحوم آقای شیخ اسدالله یزدی معروف به هراتی بود. قبر ایشان در کوهسنگی است. شیخ هراتی در علما بی‌نظیر بود و فرمودند تمام عمر را روزها روزه بودند و شب‌ها بیدار و ازدواج هم نکرده بودند و شیخ حسنعلی نخودکی نیز شاگرد تربیتی ایشان بودند. می‌آمدند و مودب می‌ایستاد تا درس تمام شود و دستوری از ایشان می‌گرفت و می‌رفت.

بسیار خرسندم که خداوند به بنده توفیق داد که خاطرات ایشان را در کتابی به عنوان معشوقی نامتناهی با حکیم الهی قمشه‌ای تنظیم کردم که عدد معشوقی نامتناهی به حسب حروف ابجد، می‌شود 1083 که مساوی با امام رضا(ع) است و عدد حکیم الهی قمشه‌ای نیز 572 است و مساوی با شیعه مولا می‌شود. این را که آوردیم، دیدیم به حسب حروف ابجد چنین مناسبتی دارد. آقای الهی بسیار شخصیت جامع‌الاطرافی بودند. در حکمت متضلع بودند و هرکس کتاب حکمت الهی ایشان را مطالعه کند، می‌بیند ایشان چه تسلطی بر فلسفه داشته است که این تِز دکتری ایشان بوده که در حدود 10 روز نوشته بودند و ایشان این کتاب را برای اخذ مجوز تدریس در دانشگاه نوشتند. جلد دوم شرح خطبه توحیدیه و شرح فصوص الحکم فارابی و قسمت سومش نیز حکمت عملی علوی به اسم اخلاق مرتضوی است که روی هم رفته 110 کلمه جمع‌آوری کردند. ایشان در عرض چند روز آن کتاب را نوشتند و بعد سال‌های سال استاد دانشگاه بودند.

بُعد دیگر ایشان فقهی است. فرمودند در درس حاج‌آقا حسین قمی که از اساتید بزرگ فقه خراسان بودند، شرکت می‌کردم و در درس، جزو مستشکلین بودم. به آقای الهی گفتند، ممکن که حاج‌آقا حسین به شما اجازه دهد و ایشان فرمودند من احتیاجی ندارم و آن کسی که به ایشان اجازه اجتهاد داده به من هم می‌دهد.

خوشبختانه بعد از 40 سال به بنده اشاراتی می‌آمد که خاطرات ایشان را بنویسم و دیدم اگر ننویسم ممکن است از بین برود. چون ایشان به جهت عبادت‌های شب، روزها حالت نشاط داشتند، برای رعایت شخصیت ایشان اینها را نقل نکردم و فقط در ارتباطات با علما و بزرگان خاطرات را آورده‌ام و جریان آشنایی خودم را با ایشان که از طریق فرزند دانشمندشان مرحوم نظام‌الدین بود، نوشته‌ام که ایشان بنده را به آقا معرفی کردند و بهترین اوقات عمرم همان‌هایی بود که در محضر شریف این مرد آسمانی و الهی گذراندم. ابعاد شخصیت ایشان غیر از حکمت و فقاهت مسئله ولایت بود که به اهل بیت(ع) اظهار ارادت می‌کردند، به نحوی که اگر کسی نغمه حسینی ایشان را مطالعه کند، می‌فهمد که این مرد چقدر به امام حسین(ع) اظهار ارادت داشته است.

انتهای پیام
captcha