خاطرات مهدی محقق از خواندن شرح منظومه نزد حکیم الهی قمشه‌ای
کد خبر: 3954751
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۳

خاطرات مهدی محقق از خواندن شرح منظومه نزد حکیم الهی قمشه‌ای

مهدی محقق که خود در دوران نوجوانی شاگرد آیت‌الله الهی قمشه‌ای بوده است، به ارائه خاطراتی از آن ایام پرداخت که شرح منظومه ملاهادی سبزواری را در نزد ایشان می‌خوانده و همواره مورد محبت استاد بوده است.

به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت مقام علمی و فرهنگی حکیم میرزا مهدی محی‌الدین الهی‌قمشه‌ای، فقیه، فیلسوف، شاعر و مترجم قرآن، امروز 29 بهمن‌ماه با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت مجازی و به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. در ادامه متن سخنان مهدی محقق را می‌خوانید؛

مرحوم الهی از استادان بزرگوار بنده بودند و من خدمت ایشان، قسمتی از شرح منظومه ملاهادی سبزواری را خواندم. منزل ایشان در خیابان ری، کوچه آب‌منگل بود که در آنجا تدریس می‌کردند و پنج نفر هم بیشتر نبودیم و از اختصاصاتی که یادم هست، اینکه آن زمان جوان بودیم و از صبح تا شب نیز به درس‌های مختلف می‌رفتیم و آخرین شب، درس مرحوم الهی بود که خدمت ایشان می‌رسیدیم. درس که تمام می‌شد، در برخی از شب‌ها که می‌خواستیم برویم، ایشان با صدای آرامشان می‌گفتند تشریف داشته باشید. یک ماحضری اینجا هست و بعد نظام و کمال، یعنی فرزندانشان را صدا می‌زدند و می‌گفتند ماحضر را بیاورید و یک مرتبه می‌دیدم مجمعی از پلو و خورش قیمه می‌آمد و هیچ وقت هم کلمه‌اش که ماحضر بود را فراموش نمی‌کنم.

یکی از دوستان ما که ایشان نیز با ما می‌آمدند، شیخ محمدرضا ربانی تربتی بودند که از مریدان آقای الهی نیز بود و می‌گفت با آقای الهی شب‌ها با ستاره‌ها عشق‌بازی می‌کنیم. ما خاطرات بسیار خوبی از ایشان داشتیم. خدمت ایشان تلمذ کردیم و قسمتی از شرح منظومه را خدمت ایشان خواندیم و ایشان یکی از استادان بزرگ ما بودند. البته که چند استاد دیگر نیز در تهران داشتم که یکی شیخ محمدتقی آملی بود که ایشان آن زمان استاد آیت‌الله جوادی و حسن‌زاده نیز بودند و یکی هم میرزا ابوالحسن شعرانی و یکی نیز مرحوم الهی قمشه‌ای بود.

منزل ایشان میدان قیام بود و حدود ساعت هفت بعد از ظهر قسمتی از شرح منظومه را نزد ایشان می‌خواندیم. ایشان شعر نیز می‌گفتند و غزلیات ایشان چاپ شده است. یکی از غزلیات ایشان نیز این بود که «ای خوش آن روزی که ما هم روزگاری داشتیم، بی گل و سنبل در این صحرا بهاری داشتیم» و می‌گویند «ما اسیر جبر عشقیم ای خرد معذور دار، عاقلان مستانه گفتند اختیاری داشتیم». در هر حال خاطرات خوشی از بهترین ایام زندگانی من تازه شد و حدود 17 سال داشتم که از محضر مرحوم الهی استفاده می‌کردم.

تابستان‌ها که به مشهد می‌رفتم نیز ایشان را زیارت می‌کردم. استاد بزرگواری بودند و در فلسفه و عرفان تسلط داشتند و کمتر کسی بود که مانند ایشان هم عرفان و هم فلسفه را خوب می‌دانست. خوشحال هستیم که این برنامه ما را یاد آن روزها انداخت. مرحوم الهی قمشه‌ای با مرحوم پدر ما یعنی شیخ عباسعلی محقق نیز در درس آقابزرگ شهیدی هم‌درس بودند و وقتی درس تمام می‌شد، به پدر ما خطاب می‌شد که حاجی‌محقق، برو از این منبر پنج منبر بساز. منبر جایی نبود که همینطور کسی برود و لاطائلات بگوید، بلکه منبر جایی بود که خودش یک درس فلسفه و عرفان بوده است که استادش می‌گفته از این درس پنج منبر بساز.

انتهای پیام
captcha