به گزارش ایکنا؛ آیتالله سیداحمد مددی، از اساتید حوزه علمیه، جمعه 15 اسفندماه، در هفتمین دوره علمی - پژوهشی مشکات که به همت انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
در کتاب تاریخ تمدن، نویسنده کتاب معتقد است، تاریخ را باید از راه تمدنها شناخت؛ یعنی تمدن ژاپنی، ایرانی، رومی و ... را باید مد نظر قرار داد. چون تاریخ را بستری میداند که رودهای بزرگی در آن جریان دارد که تمدنها هستند. ایشان معتقد است در طول تاریخ، تمدنی به قدرت تمدن اسلامی نداریم. تمدن عظیمی که توانست در یک مدت اندک، از یک محدوده پایین یعنی مکه و مدینه که قابل توجه نبودند، ظهور کند و دو تمدن بزرگ منطقه که ایران و روم بودند را تحت تأثیر قرار دهد و این اتفاق نیز در یک فاصله زمانی اندک رخ داد. در تاریخ، این فاصله زمانی را حساب نمیکنند که در سال 12 هجرت روم و در سال 17 هجرت ایران شکست خوردند یا از بین رفتند یا یک حال خاصی پیدا کردند و اسلام توانست یک تمدن و مجموعهای به لحاظ سیاسی، اجتماعی فرهنگی و علمی به وجود آورد و جای خود را باز کند.
البته طبیعت نظامها همین است و ممکن است در طول تاریخ، افت و خیزهایی داشته باشند، اما در کل، آن تفکر اسلامی رو به بالا است و وعده الهی نیز همین بوده که «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ». گاهی دنیای اسلام ضعفهایی داشته است، اما چون ریشه وحیانی و الهی و ریشهها کامل و اصیل هستند، در نهایت رو به بالا است. اما تصور کنید که در مدت حکومت بنی امیه که به حسب ظاهر از سال 40 هجری تا سال 132 بوده است، یک مدرسه در دنیای اسلام ساخته نشد. در دوران عباسیان به اینصورت بود که در یک دوران اندک، یک حرکت علمی شگفتآور در سطح جهانی رقم زدند. مثلاً به تدوین قوانین حقوقی پرداختند و در زمان هارون، ابویوسف یک رسالهای در اموال دارد. پس از ایشان نیز ابوعبید است که کتاب الاموال دارد و تمام اموالی که در دولت اسلامی مطرح است را یک به یک ریشهشناسی کرده است و به گمانم متوفای 220 باشد.
به هر تقدیر آنچه ما مطرح میکنیم، این است که دنیای اسلام با افت و خیزها و مشکلاتی که داشت، توانست در یک سطح فرهنگی فوقالعاده شروع شود و بالاتر از آن، توانست یک تمدن انسانی را نیز با معیارهای اسلامی رقم بزند. مثلاً ما شهرستان و دهستان داریم؛ آنها گفتند در مناطقی که جمعیت زیاد باشد، نماز جمعه میخوانند و اگر زیاد نباشد نماز جمعه نمیخوانند؛ معیار شهر بودن، اقامه نماز جمعه شد و پیوندی بین دین و تمدن زدند. اگر شهری بزرگ میشد، با یک مراسم خاصی یک منبر نماز جمعه را از مرکز خلافت به آنجا برده و نصب میکردند، مانند منبری که در مسجد گوهرشاد است که دقیقاً منبر نماز جمعه است. در قم نیز چنین چیزی داشتهایم.
یکی دیگر از مسائل مهم، مسئله سند است. امر غریبی در تاریخ وجود دارد و آن اینکه در دنیای مسیحیت و یهودیت اصلاً بحث سند مطرح نیست. روایت داریم از بنیاسرائیل هرچه خواستید نقل کنید، اما این روایت تتمهای هم دارد و آن اینکه پیامبر(ص) میگوید بنیاسرائیل از نظر علمی اینطور نبودند که امور را ضبط کرده باشند و معیارهای علمی ندارند. لذا هرچه به ذهنتان آمد بگویید، چون معیار ندارند. اما در این شریعت مقدسه، معیار وجود دارد و هرکسی نمیتواند برای خودش حرف بزند. امیرالمومنین(ع) فرمود خدا انبیا(ع) را فرستاد تا گنجینههای عقلی را راه بیندازند و این کاری که دنیای اسلام کرد، برای بسیاری قابل تصور نیست و با یک دقت، تمام ریزهکاریها را پیگیری کردند.
امام علی(ع) در ابتدای خطبه شقشقیه که میخواهند خود را توصیف کنند، میگویند مانند یک کوه بلندی هستم که هیچ پرندهای نمیتواند به آن برسد و سیل معارف بشری نیز از من سرازیر میشود؛ یعنی سرچشمه علوم و معارف من هستم و این یک واقعیتی است و این مطلب که در دنیای اسلام، هنوز هم حدیث نقش بسیار موثری دارد و نوشتههای اولیهای که داریم تمام علوم و معارف را به نحو سند مطرح کردهاند. مثلاً جابر بن حیان هم که میخواهد مطالبی در مورد فیزیک و ... بگوید مطلب را به امام صادق(ع) نسبت میدهد. هیچ نکتهای را در دنیای اسلام به عظمت بحثهای حدیثی نداریم، چون معظم آیات قرآن را نیز با حدیث تفسیر کردهاند و آن هم با سند نقل شده است.
لذا به طور کلی، در مورد حدیث بسیار میشود صحبت کرد و معظم وقت کسانی که میخواهند در علوم اسلامی کار کنند، در مورد حدیث است و ما اکنون امکان شناخت ریشهای احادیث را هم داریم. البته بر اثر گذشت زمان مشکلاتی به وجود آمده است، اما یک نکتهای را نباید فراموش کنیم و آن اینکه، باید یک پیشفرضهایی را لحاظ کنیم و آن پیشفرض اساسی که باید مورد توجه باشد این است که پیامبر(ص) خاتم انبیا(ع) است و این وحی نتیجه نهایی تمام انبیا(ع) است و تمام شرایع به این وسیله تبیین میشوند. خاتمیت یعنی آنچه بشر در تمام صحنهها به وحی نیاز دارد، از سوی پیامبر اکرم(ص) برای کلیه افراد بشر گفته شده است. کسی که میخواهد این طرح بزرگ را مطرح کند، باید وسایل رسانهایاش نیز مناسب با همین طرح باشد. اگر میبینیم مشکلاتی داریم، حتماً از ناحیه ما است و این قابل حل است.
حقایق وحیانی طبق آنچه ما از قرآن برداشت میکنیم، باید برای تمام افراد بشر و در تمام زمانها تا روز قیامت به صورت واضح قابل استفاده باشد، حال اگر با مشکل مواجه میشویم، یعنی ما یک جایی مشکل داریم و ابتدا باید ریشه را بشناسیم. رسول خدا(ص) در حجةالوداع فرمودند: نزدیک رحلت من است و من میان شما ثقلین که کتاب و عترتم باشد را گذاشتم. یعنی با در نظر گرفتن خاتمیت، پس از من پیامبری نخواهد آمد، چون از وحی چیزی نمانده که گفته نشده باشد و تمام مطالب وحیانی را بیان کردهام. فقط این احتمال میماند که در شریعت مقدسه من تحریف و اختلافی باشد و این تحریفات را نیز به وسیله قرآن و عترت حل میکند. بحث قرآن و عترت چیزی نیست که فکر کنیم فقط شیعیان با آن مواجه هستند، بلکه بشریت با این مقوله روبهرو است.
یکی از مسائل مهم نیز عبارت از مسئله روز است. یعنی خود پیامبر(ص) میداند اسلام پس از این مشکلاتی دارد و بعد تعبیر رسول خدا(ص) این است که قرآن و عترت از هم جدا نمیشوند و دقیقاً با نور الهی نگاه میکنند. در بخش دیگری از این حدیث فرمودند: «فَاِنَّهُ قَدْ نَبَّانِىَ اللَطیفُ الخَبیرُ اَنَّهُما لَنْ یَفْتَرقا حَتّى یَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ»، نسبت دادن به یک صفت از صفات الهی بسیار مهم است و اگر در مورد آن کار شود، دنیای جدیدی باز میشود. در اینجا پیامبر اکرم(ص) از صفات الهی، دو صفت لطیف و خبیر را به کار بردند که بسیار عجیب است. یعنی پیامبر(ص) دارد زمان را تا روز قیامت میبیند.
لطیف این است که در اجزای یک شیء نفوذ کند و کاملاً مسلط باشد. یعنی خداوند در تمام احتیاجات و ذرات عالم و تمام اجزای تاریخ نفوذ دارد و اینها را در نظر دارد. اما به خبیر میرسیم؛ ما یک علم عادی داریم و یک علم تخصصی که مثلاً طبیب این علم را دارد که میگوییم خبره است و خبره میآید از ریشههای اساسی خبر میدهد. تعبیر رسول خدا(ص) این است که خداوند متعال با علم خودش که اطلاعی به تمام ریشهها است، برای شما قرآن و عترت را قرار داده است. حال فرض کنیم در حوزههای ما در این قسمت کمتر کار شده است و در اینصورت اشکال از ما است. ما چون انس قرآنی و رواییمان کم شده، مشکلاتی را به وجود آورده است، در غیر اینصورت در طول تاریخ، تمدن اسلامی کاری کرد که جامعه به نحو احسن اداره شد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند اگر علم در ثریا باشد، گروهی از فارسها به آن دست پیدا میکنند. این برای زمان پیامبر(ص) است، اما الآن میگویند حجم کهکشانها هشتاد میلیون سال نوری است و اگر الآن بخواهیم حدیث پیامبر(ص) را معنا کنیم، معنایش این است که فارسها میتوانند تا هشتاد میلیون سال نوری در فضا جلو بروند. الآن ما یک رصدخانه در سطح جهانی نداریم، اما شنیدهام که تا سیزده میلیارد سال نوری میتوانند جلو بروند و اگر این راست باشد، یعنی پیامبر(ص) میگوید ایرانیها میتوانند تا آخرین مرحله پیش بروند. نکته اساسی فهم درست است و این فهم صحیح این تمدن را درست کرد.
در اینجا باید به حکمت نیز اشاره کنم که در اصطلاح به معنای فلسفه نیست، بلکه حکمت به معنای کار محکم و بدون خلل است و همین که در آن خلل به وجود آمد، مشکل ایجاد میشود. قرآن طرح حکمت را دارد و کارها باید کاملاً دقیق و حساب شده باشد. از امام صادق(ع) نقل شده که حکمت گمشده مومن است و هرکجا آن را پیدا کند، میگیرد. ما باید به دنبال حکمت باشیم. امروزه در دنیای غرب مسائلی در جامعهشناسی و ... مطرح میشود و ما میتوانیم با معیارهای قرآنی خودمان آنها را مطرح کنیم؛ یعنی دو نکته اساسی لازم داریم؛ یکی فهم دقیق از مصادر شریعت و یکی فهم دقیق از آنچه امروز در تمدن مطرح میشود.
انتهای پیام