کد خبر: 3959514
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۷:۳۲
در میزگرد نقد و بررسی کتاب فساد دانشگاهی مطرح شد؛

استقلال و آزادی آکادمیک؛ دو بال مهم مبارزه با فساد دانشگاهی

مؤلف کتاب فساد دانشگاهی با یادآوری این نکته که استقلال و آزادی آکادمیک دوبالی هستند که اگر در حوزه فعالیت علمی به آنها بی‌توجه باشیم و دانشگاهیان برایش تلاش نکنند، دانشگاه هیچ کاری نمی‌کند، می‌گوید وقتی هنجار بی‌غرضی از بین می‌رود و دانشگاه و نهاد علم تبدیل به جایی می‌شود که مناسبات بیرون از دانشگاه اهمیت می‌یابد، باید انتظار داشته باشید که افرادی تضاد منافع داشته باشند.

میزگرد بررسی کتاب فساد دانشگاهی

به گزارش ایکنا، کتاب «فساد دانشگاهی» همان‌گونه که از نام آن هویداست به گونه‌شناسی فساد در دانشگاه‌ها و سنجش‌ روش‌ها، پیامدها و راهبردهای مبارزه با آن می‌پردازد. این اثر پنج فصل دارد و آمیخته‌ای از پژوهش‌ها و تجربه‌ زیسته داود حسینی هاشم‌زاده، مؤلف کتاب، در ربع قرن حضورش در دانشگاه‌های تهران است. براساس این کتاب، فساد دانشگاهی امری اجتماعی محسوب می‌شود و همچنین بر اصل 30 قانون اساسی، که طبق آن آموزش رایگان و استقلال دانشگاهی مطرح شده، تأکید کرده است.

در میزگردی با حضور داود حسینی هاشم‌زاده، مؤلف کتاب و کیوان الستی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، به گفت‌وگو با آنان نشستیم. در بخش نخست این میزگرد با عنوان «غفلت از سلامت در مسیر توسعه دانشگاه» مطرح شد که بی‌توجهی به سلامت دانشگاه در ایران مسئله‌ای تاریخی است، زیرا از آنجا که بر توسعه متمرکز بوده‌ایم، سلامت و هویت دانشگاه را فراموش کرده‌ایم. همچنین تأکید شد که فساد آن قدر در دانشگاه‌های ما گسترده شده که به شکل خیلی عادی و هنجارین درآمده است. در ادامه قسمت دوم این گزارش را می‌خوانید. 

ایکنا ـ در کتاب بحثی با عنوان شبکه‌ای بودن فساد دانشگاهی مطرح است. لطفاً در این باره سخن بگویید.

الستی: در کشورهایی مانند امریکا و انگلستان که ارتباط دانشگاه با صنعت وجود دارد، قاعدتاً فساد ایجاد خواهد شد، چون هرجا بی‌غرضی علم زیر سوال برود قطعاً چنین ماجرایی وجود دارد. اما باید همیشه مکانیزمی وجود داشته باشد که تا حدی این مسئله را مهار کند. همچنین همانطور که گفتید این ماجرا ارتباط خیلی نزدیکی با دموکرات بودن دارد. می‌توانم استقلال دانشگاه را به جای دموکراتیک بودن به کار ببرم. نمی‌دانم استقلال دانشگاهی را می‌توان با دموکراتیک بودن جامعه‌ مرتبط دانست یا نه. استقلال دانشگاه به این معنا که بتواند از مکانیزم‌های درونی خودش بهره ببرد تا هنجارهای خودش را حفظ کند.

سال گذشته وزارت علوم به ما گفت ببینید که در دنیا دارند چه کار می‌کنند و چگونه قوانینی را برای سوءرفتارهای علمی می‌نویسند؟ هرچند پروژه بدی نیست و حداقل این مسئولیت به جایی محول شده است که جلوی بخشی از فساد را بگیرد. ما متوجه شدیم که واقعاً بخش حقوقی کار خیلی بزرگی را انجام نمی‌دهد. مثلاً در آلمان به صورت جداگانه جرم‌انگاری نشده و نیامده‌اند بگویند که اگر تقلب علمی کنید ما مجازاتتان می‌کنیم، بلکه همه چیز در داخل دانشگاه انجام می‌شود، یعنی سیستمی که به آن خودایمنی می‌گویند؛ همان بحث regulation که جلوی بخشی از فساد را می‌گیرد.

حالا این را با روسیه مقایسه کنید می‌بینید که تفاوت کجاست. مثلاً در یکی از بزرگترین مؤسسات آلمان مقرراتی که برای EFG نوشته شده است گفته شده امروز وضعیت آکادمیک با قبلاً فرق می‌کند. امروز بحث علم و چاپ مقاله و فعالیت دانشگاهی رقابتی‌تر و باعث شده که هنجارهای درون علم و دانشگاه کفایت نکند. بنابراین مکانیزیم پیچیده‌تر می‌شود، اما باز هم در درون دانشگاه به این موارد رسیدگی می‌کنند. اگر این ماجرا را در روسیه بررسی کنید، خودایمنی در آنجا اتفاق نمی‌افتد، چون این کار را باید افراد داخل دانشگاه انجام دهند و افراد داخل دانشگاه از بالا تا پایین همه دچار مشکلاتی هستند و نمی‌توانند شرایطی را ایجاد کنند که منجر به از بین رفتن فساد شود، بلکه فساد را بیشتر می‌کند.

این ماجرا برای ما هم وجود دارد و فساد سیستماتیک یعنی همین، یعنی شما کمتر می‌توانید حتی رؤسایی پیدا کنید که بتوانید به آن‌ها اعتماد کنید تا بتوانید چنین مکانیزمی را اجرا کنید. تازه اگر افرادی هم پیدا شوند خیلی نمی‌توانید چون یک یا دو سال دیگر تغییر می‌کنند و باز ماجرا به ابتدا برمی‌گردد. به همین دلیل شباهتی بین کشورهایی مانند روسیه، هند، چین وجود دارد و آن این است که خیلی دیر با نمادهای جهان مدرن مواجه شدیم و احساس کردیم که خیلی سریع باید آنها را برای خودمان به وجود بیاوریم و این امر باعث شد که به توسعه بیشتر اهمیت بدهیم تا حفظ سلامت.

بنابراین به دنبال راه‌های میانبر گشته‌ایم که باعث شده وجه دوم را کاملاً رها کنیم. وجه دوم یعنی همان مقررات (regulation) که حافظ سلامت دانشگاه است و معمولاً دانشمندان علوم اجتماعی انجام می‌دهند نه دانشمندان علوم طبیعی. معمولاً باید دیالکتیکی میان اینها باشد، یعنی به همان اندازه‌ که توسعه اتفاق می‌افتد باید وجه علوم انسانی و اجتماعی هم رشد کند. برای اینکه مقررات حفظ شود اما از همان ابتدا این سوءگیری، که همیشه برای علوم مهندسی وجود داشته، باعث شده است که وجه دوم کنار گذاشته شود. دانشمندان علوم انسانی و علوم اجتماعی خیلی خوب کار می‌کنند اما به تعبیری به زینت‌المجالس تبدیل شده‌اند؛ یعنی آنها را در مجالس می‌آورند و نهایتاً صحبت می‌کنند، اما سخنانشان به کار بسته، صدایشان شنیده و بازخوردشان دیده نمی‌شود.

این ماجرا فرصت را برای افرادی ایجاد می‌کند. وقتی هنجار بی‌غرضی از بین می‌رود و دانشگاه و نهاد علم تبدیل به جایی می‌شود که مناسبات بیرون دانشگاه اهمیت پیدا می‌کند آن زمان باید انتظار داشته باشید که آدم‌هایی پیدا شوند که تضاد منافعی داشته باشند. برخی علم را کنار گذاشته‌اند و فقط به دنبال پربار کردن رزومه خودشان هستند. ما با افتخار از افرادی صحبت می‌کنیم که یک درصد از مقالات دنیا را دارند.

این خیلی خوب است، اما از طرفی هم خوب نیست و نمی‌فهمم کسی که پست مدیریتی دارد چگونه آمار مقالاتش بالاتر می‌رود. وقتی این کتاب را خواندم متوجه شدم افرادی که پست اجرایی می‌گیرند، فعالیتشان بیشتر می‌شود و کارنامه قوی‌تری دارند؛ یعنی افرادی که پست دولتی دارند، بهترین کارنامه‌های علمی را هم دارند و یک درصد مقالات دنیا را نوشته‌اند. به نظر می‌رسد جایی از کار ایراد دارد.

حسینی: فساد در ایران نظام‌مند و شبکه‌ای است و مطالعات ما هم این را تأیید می‌کند. اگر به آمار بانک جهانی و سازمان شفافیت بین‌الملل توجه کنید، ایران در این هفده یا هیجده سال جزء کشورهای پرفساد بوده است؛ یعنی همیشه رتبه‌اش در مقیاس صفر تا ده، زیر سه و در مقیاس صفر تا صد زیر سی بوده و امسال هم 26 بوده که به معنی فساد گسترده است. ما هیچ وقت بالای سی نرفته‌ایم. در واقع سیستم‌های نظارتی به شکل گسترده‌ای وارد ساخت و پاخت و ایفای نقش برای حمایت از فساد شده‌اند. یافته‌های پژوهشی ما این امر را نشان می‌دهد. در دانشگاه هم این‌گونه است. در کتاب گفته‌ایم که فساد شبکه‌ای به شکلی است که ابتدا هسته اولیه‌ای برای فساد شکل می‌گیرد و چند نفری می‌خواهند که منافع نامشروع‌شان را کسب کنند. بعد آرام آرام خودشان را به سطوح مدیریتی و مدیران میانی و بالا وصل می‌کنند.

میزگرد نقد و بررسی کتاب فساد دانشگاهی

بعد رابطه‌شان با خارج از سازمان رشد می‌کند و وقتی این مراحل را طی می‌کنند به ثبات می‌رسند و منابع اقتصادی زیاد و توانایی سیاسی هم دارند. یعنی با افرادی که در ساختار سیاسی قدرت هستند ارتباط برقرار می‌کنند و حمایت می‌شوند و در مواقع مختلف به آنها سرویس می‌دهند. مثلاً در زمان انتخابات نماینده مجلس از سوی شرکت‌های مختلف و افرادی که قدرت اقتصادی دارند حمایت می‌شود و به شکل‌های مختلفی این بده‌بستان فاسد شکل می‌گیرد. توانایی‌های تکنیکی و ایدئولوژی دارند که در جامعه ما بسیار معنادار است. یعنی تسلط نظام ایدئولوژیک بر عرصه‌های مختلف به‌ویژه حیات آکادمیک را شاهدیم.

تمام این موارد نشان می‌دهد که شبکه‌ای شدن فساد در سازمان‌ها به‌ویژه آموزش عالی ما به شکلی رخ می‌دهد. به عنوان مثال فرض کنید فردی رئیس دانشکده می‌شود، سردبیر مورد نظر خودش را منصوب می‌کند، حتی تلاش می‌کند که کارشناس‌های دفتر مجله را افرادی همراه با خودش بگذارد. در واقع یک شبکه کوچک شکل می‌گیرد. حالا اینها شبکه‌های خارج از دانشگاه را شکل می‌دهند. مثلاً مدیرمسئول و سردبیران مجلات با مدیران و سردبیران دیگر شبکه‌ای را به صورت ضرب‌دری ایجاد می‌کنند و مقالات همدیگر را در مجلات یکدیگر چاپ می‌کنند.

در پژوهشی که در دست داریم، یعنی گردآوری روایت‌های دانشگاهیان در حوزه فساد، که پژوهشی کیفی است، تاکنون صد و بیست و یک روایت را گردآوری کرده‌ایم. حین کار متوجه شدم که در دانشکده‌مان مجله‌ای وجود دارد که پنج سال سردبیرش مقالات را بدون داوری منتشر می‌کرد. جالب اینکه مجله نمونه وزارت علوم هم شد. دلیلش این بود که فردی بسیار بانفوذ بود و خیلی راحت با منابع اقتصادی و بانک‌ها ارتباط برقرار می‌کرد؛ یعنی او شبکه خودش را به منابع اقتصادی و سیاسی و دانشگاه‌های مختلف متصل کرده بود و به راحتی فساد شبکه‌ای رخ می‌داد. وقتی که این موارد را کشف و آن را گزارش کردم بلاهایی بر سرم آوردند.

در دانشگاه‌ها و حوزه‌های پژوهشی هم این موارد را می‌بینید و مافیای پژوهش داریم؛ یعنی افرادی که مسئولیت می‌گیرند باندی را تشکیل می‌دهند و طرح‌های چند میلیاردی را بین خودشان تقسیم می‌کنند و حتی گزارشی ارائه نمی‌شود. یعنی مدیر پژوهشی در یک سازمان در داخل دانشگاه با رئیس دانشکده و مدیرگروه و مدیران صنعت ارتباط برقرار می‌کند و شبکه را درست می‌کند و منابعی که برای پژوهش در نظر گرفته شده است به شکل فاسدی بین افراد تقسیم می‌شود. می‌توانید این امر را در دانشگاه به اشکالی مشاهده کنید. در فصل سوم در دویست مصداق، مصادیق فساد دانشگاهی را با گونه‌شناسی‌های خاکستری، سیاه، نظام‌مند و ... منطبق کردم. وقتی جمع‌بندی می‌کردم، دیدم اکثر فسادهایی که در نظام دانشگاهی ما رخ می‌دهد نظام‌مند و شبکه‌ای است و کمتر غیرنظام‌مندند.

ایکنا ـ به هر حال همه ما روزانه فساد شبکه‌ای را می‌بینیم؛ هرچند شاید جامعه دانشگاهی یکی از سالم‌ترین اجتماع‌ها باشد، اما برای جلوگیری از فساد و مبارزه با آن چه باید کرد تا در آینده بتوانیم دانشگاه‌هایی سالم‌تری داشته باشیم؟

الستی: در واقع ریشه قضیه را می‌توانیم در همان بحث بیابیم. ما داریم همه چیز را با توسعه انجام می‌دهیم و توسعه را معمولاً مهندسان انجام می‌دهند. جاهایی هم که گیر کردیم در مسائلی بوده که خود مهندسان ایجاد کرده بودند و دوباره برمی‌گردیم و به آنان رجوع می‌کنیم. مثلاً الان آلودگی هوا مسئله‌ای اجتماعی است و صرفاً فنی نیست. بنابراین با یک راه‌حل فنی نمی‌توانیم به جواب برسیم. چون راه‌حل فنی مشکلات دیگری را به دنبال خواهد آورد. مثلاً شما توربین دیزلی را کنار بگذارید و به جای آن توربین بادی بگذارید. ممکن است یک سری مشکلات را کمتر کنید، اما مشکلات دیگری را ایجاد می‌کنید. یعنی مشکلی که از طریق امور فنی ایجاد می‌شود، نمی‌توان راه‌حل فنی برایش یافت. متقابلاً این مسئله برای دانشگاه وجود دارد. 

دانشگاه همیشه مانند کودکی بوده که چیزی از بیرون به آن تحمیل ‌شده است. همیشه کسی بر سرش زده که برود دکتر یا مهندس شود. هیچ وقت آن را آزاد نگذاشته‌ایم که انتخاب کند. در نتیجه همانطور که کودک دچار بیماری‌های روحی و روانی می‌شود، وضعیت دانشگاه هم همین است. یعنی وقتی از بیرون به آن فشارآورده می‌شود، انقلاب پژوهش‌محور یا انقلاب رابطه با صنعت را از آن می‌خواهیم که نهایتاً از درون فروپاشیده و دچار مشکلاتی می‌شود که در این فسادها آنها را می‌بینیم.

یکی از راه‌حل‌ها این است که آزادی را به دانشگاه بدهیم؛ یعنی بگذاریم در مواردی خودش تصمیم بگیرد. مثلاً انقلاب پژوهش‌محور از دانشگاه برلین شروع شد و در انگلستان برخی از دانشگاه‌ها فکر کردند که به دردشان نمی‌خورد و دانشگاهی مانند لندن به این سمت رفت. همین ماجرا بعد از جنگ جهانی دوم برای صنعت اتفاق افتاد، یعنی یک سری دانشگاه‌ها این کار را انجام دادند و یک سری انجام ندادند.

اگر می‌خواهید دانشگاه اخلاقی باشد و هنجارها و یکپارچگی درونی و هویتش را حفظ کند، مجبورید که از عقلانیت ابزاری رهایش کنید. از اینکه از بیرون هدفی برای آن مشخص شود. بنابراین تمام عناصر دانشگاهی هم و غم‌شان را می‌گذارند تا سروسامان یابند و به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنند که به آن هدف بیرونی برسند. ما احتیاج به عقلانیت دیگری داریم؛ عقلانیتی که از داخل دانشگاه هدف بیرونی خودش را مشخص می‌کند. همانطور که زمانی دانشگاه آکسفورد برای پژوهش‌محور شدن این کار را کرد. همه اینها این تحولات را انجام داده‌اند اما یکپارچگی درونی و هنجارهای درونی‌شان از دست نرفته است. آدم دانشگاهی خودش را آدم دانشگاهی می‌داند شأن دانشگاهی‌اش حفظ می‌شود و همین برایش اهمیت دارد. هیچ وقت خودش را وارد بازی‌هایی نمی‌کند که از بیرون برایش مشخص‌ شده است. بنابراین وقتی قوانینی وضع می‌کنید که با هم سازگار نیستند و خیلی زیادند باعث می‌شود که آن مکانیزم کار نکند، زیرا علی‌رغم داشتن این قوانین، دانشگاه باید هویتی داشته باشد و اتفاقاً همان هویت درونی دانشگاه به این قوانین بیرونی درس می‌دهد و دیالکتیکی بین سیاست‌گذاری بیرونی، وضع قوانین و آیین‌نامه‌ها و اتفاقی که در درون دانشگاه می‌افتد به وجود می‌آید.

اینها همدیگر را کنترل می‌کنند. وقتی وضع قوانین را به بیرون از دانشگاه بسپارند، ناسازگار می‌شود. وقتی دانشگاه اهمیت نداشته باشد، سرگردانی به وجود می‌آید. بنابراین مکانیزم‌های بیرون مانند اینکه سیستم حقوقی بریزیم، تا حدی جواب می‌دهد اما فقط مظاهر آن را از بین می‌برد. فساد را از بین نمی‌برد. در صورتی‌ می‌توانیم این کار را بکنیم که به هنجارهای درونی دانشگاه اهمیت بدهیم و این هنجارها زمانی شکل می‌گیرند که دانشگاه استقلال داشته باشد. یعنی دانشگاه بتواند در داخل خودش هدفش را تعیین کند و البته بقایش به این کار وابسته است. همچنین هنجارهای درونی دانشگاه و سلامت آن حفظ می‌شود. پس این تنها راه یا حداقل اساسی‌ترین راه‌حل است.

حسینی: اگر به علل فساد بنگریم، می‌توانیم به راهبردها توجه دقیق‌تری کنیم. به هر حال بین راهبردها و علل ارتباط وثیقی وجود دارد. منشأ بسیاری از فسادها در ایران از ساختار سیاسی ـ حقوقی آن نظام نشئت می‌گیرد. در واقع باید حرکتمان را از سطح کلان شروع کنیم؛ اول اینکه نظام سیاسی اراده‌ای برای مبارزه با فساد داشته باشد که من این اراده را نمی‌بینم. دوم اینکه استقلال قضایی داشته باشیم و نظام قضایی بی‌طرف باشد.

اگر به اصل 30 قانون اساسی و اصول دیگر رجوع کنیم، می‌گوید که کشور و حاکمیت از آن مردم است و در کنار آن اصولی هم آورده شده که فرااصول هستند و عملاً از مردم سلب مالکیت می‌کنند. مثلاً در آموزش عالی اصل 30 زیر پا گذاشته شده است. در حوزه بهداشت و درمان کدام‌یک از ما می‌توانیم از بیمه تکمیلی‌مان به درستی استفاده کنیم. بازار بر آن حاکم است و اقتصاد درمان بر فلسفه درمان غلبه دارد. 83.18 درصد هزینه‌هایی که دولت قبلاً می‌پرداخت، الان به عهده مردم گذاشته شده و از مردم سلب مالکیت شده و جامعه دانشگاهی و روشنفکران باید تلاش کنند که حاکمیت را از این تجاوز و سلب مالکیت از مردم عقب بنشانند.

در آموزش بخشی از بار مالی برعهده مردم است. به رغم اینکه اصل 30 به صراحت می‌گوید که آموزش تا مقطع دبیرستان کاملاً رایگان و در مقاطع دانشگاهی تا جایی که به استقلال برسیم. ما در کجای استقلال قرار داریم؟ در کدام حوزه می‌توانیم مدعی باشیم که استقلال داریم، حتی گام‌های اولیه را برنداشته‌ایم. تحریم می‌شویم و همه صنایع خودروسازی فلج می‌شوند. بنابراین باید تلاش کنیم که حاکمیت را از سنگرهایی که از مردم گرفته است عقب بنشانیم. مثلاً بخش بیشتری از آموزش عالی را متقبل شود و فشار را از روی مردم و نیز دخالت‌های سیاسی و تحمیل‌های ایدئولوژیکش را بر نظام دانشگاه بردارد. تحمیل‌های مدیریتی را حذف کند.

با دکتر الستی کاملاً موافقم. استقلال و آزادی آکادمیک دوبالی هستند که اگر در حوزه فعالیت علمی به آنها بی‌توجه باشیم و دانشگاهیان برایش تلاش نکنند، دانشگاه هیچ کاری نمی‌کند. دانشگاه‌های ما زیر فشارهای سیاسی و ایدئولوژیک کارکردهای اصلی‌شان را از دست داده‌اند. در سایر رشته‌ها به ‎‌ویژه در علوم انسانی و برای اعضای هیئت علمی تحمیل‌هایی وجود دارد که کار حوزه سیاسی است. در واقع استقلال دانشگاه را نادیده گرفته‌اند. پس این موارد باید برای مبارزه فساد جدی گرفته شود. حالا فساد نظام‌مند است، زیرا قوانین روشنی نداریم، بلکه جنگلی از قوانین داریم و ابهام زیادی وجود دارد و می‌توان هر تفسیری از آن کرد. می‌توان با قانون بازی و فساد قانونی کرد. باید شفاف‌سازی وجود داشته باشد و بر جرم‌انگاری و واژگان فساد تأکید کنیم. در واقع نگوییم رفتار غیردانشگاهی و تعابیر ملایم را به کار نبریم، بلکه باید فساد دانشگاهی و تعابیر دقیق‌تری را به کار برد و باید برای آن مجازات‌های سنگینی را در نظر گرفت.

گفت‌وگو از خداداد خادم

انتهای پیام
captcha