روایت «خانم ایرانی» از کارآفرینی در خانه تا صادرات به عراق
کد خبر: 3959522
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۱

روایت «خانم ایرانی» از کارآفرینی در خانه تا صادرات به عراق

مریم دهپروران، بانوی کارآفرین اهل شهر قنوات از توابع استان قم است که از ساخت تزئینات اتاق کودک و دست‌سازه‌های بافتنی کار خود را آغاز کرد و امروز مدیرعامل یک شرکت تعاونی تولیدی پوشاک است که در زمینه صادرات به عراق هم خوش می‌درخشد.

روایت «خانم ایرانی» از کارآفرینی در خانه تا صادرات به عراقروستایی و شهری فرقی ندارد همه او را با نام «خانم ایرانی» می‌شناسند، کارآفرین 43 ساله‌ قمی که به گفته خودش از ساخت تزئینات اتاق کودک و دست‌سازه‌های هنری و بافتنی برای دوستان و آشنایان آغاز کرده و امروز مدیرعامل شرکت تعاونی تولیدی پوشاک خوش دوخت امید ایرانیان در شهر قنوات واقع در 10 کیلومتری استان قم است و برای 117 نفر اشتغال ایجاد کرده‌ است.

مریم دهپروران در نگاه مردم به عنوان یک بانوی کارآفرین برتر روستایی است، کسی که کارگران شرکت خود را با عنوان «همه بچه‌های من» یاد می‌کند و پای کار آن‌هاست. در گفت‌وگو ایکنا قم،‌ با این کارآفرین برتر، از مسیر رسیدن به موفقیت و همراهی‌های صبورانه همسرش و موانع کاری موجود در این مسیر تا مهاجرت معکوس و صادرات پوشاک ایرانی به عراق صحبت کردیم. متن گفت‌وگوی تفصیلی با بانوی کارآفرین شهر قنوات در بخش مرکزی از توابع شهرستان قم را در ادامه می‌خوانید:

ایکنا ـ از چه سالی و با چند کارگر فعالیت خود را در زمینه پوشاک آغاز کردید؟

از سال 89 با اخذ مجوز تولیدی پوشاک، با پنج نیروی کاری وارد عرصه تولید پوشاک شدم و در سال 98 گام بلندتری در این عرصه برداشتم و شرکت تعاونی تولیدی پوشاک خوش دوخت امید ایرانیان را به ثبت رساندم و هم‌اکنون 117 نفر در تیم ما مشغول به کار هستند.

در سال‌های آغاز فعالیت این شرکت، تیراژ دوخت حدود 400 الی 500 بود اما امروز، تیراژ دوخت شرکت بالغ بر 20 هزارتاست. بیش از 80 درصد نیروهای تیم این شرکت را خانم‌های روستایی و شهری در سنین 18 تا 68 سال تشکیل دادند لذا عمده فعالیت نیروهای کاری در این شرکت با هدف تقویت مدیریت مادر در خانه و خانواده، به صورت برون‌سپاری و دورکاری است.

ایکنا ـ کارآفرینی از دیدگاه بسیاری از افراد مستلزم سرمایه کلان و تجربه فراوان است، دیدگاه شما چیست؟

من و همسرم برای شروع کار در سال 89 سرمایه آن‌چنان زیادی نداشتیم و به خاطر سرمایه اندک فقط توانستیم دو چرخ زیگزال‌دوز و راسته‌دوز به قیمت 700 هزار تومان، به صورت قسطی خریداری کنیم.

در آغاز زندگی مشترک به علت مشکلات مالی توان خريد و یا رهن کامل یک خانه را نداشتيم، همسرم بافنده فرش‌های ماشینی در کاشان بود و حقوق او فقط تا نیمه ماه می‌رسید و با سختی‌های مالی بسیاری مواجه بودیم، يکی از دلايل جدی برای ورود من به عرصه کار، برطرف کردن مشکلات مالی زندگی مشترک بود.

پيش از شروع کار پوشاک، در حوزه هنرهاي دستي مانند تزئينات اتاق کودک و نوجوان فعاليت مي¬کردم اما درآمدزايي مستمر و پايدار نداشت و به همين علت به محض آماده شدن پيش قسط يک چرخ خياطي به سمت خياطي پوشاک رفتم.

ایکنا ـ در آغاز کار با چه موانعي مواجه شديد؟

در مسیر اشتغال و کارآفرینی همیشه موانع بسیاری مثل سرمايه در گردش، اخذ مجوز و دريافت وام بانکي و اقساط عقب افتاده و سایر مشکلات وجود دارد، ما هم از اين قاعده جدا نبوديم و فراز و فرودهاي بسيار زيادي را تجربه کرديم، نداشتن مکان مناسب و مشکلات قانوني براي شروع کار یکی از مشکلات اساسی بود و گاهی اوقات بخاطر سختی‌ها و مشکلات پيش‌رو به ستوه آمده اما تحمل می‌کردیم.

رفت و آمد در ادارات و فرآيندهاي اداري به شدت فرسايشی است و گاهی اوقات برای جابه‌جايي يک جمله يا کلمه در نامه‌هاي اداري ساعت‌ها و روزها بايد مسير پله‌های ادارات را بالا و پایین رفت. اما با وجود تمام مشکلات، صبوری کردیم چه بسا اگر روحیه خستگی‌‌ناپذیر و جنگنده  نداشتم از پا در می‌آمدم به همین علت اگر کسی بگوید مشکلات و سختی‌ها سد راه پیشرفت و رشد من شده است باور نمی‌کنم، زیرا این مشکلات برای همه وجود دارد و هنر آن است که مشکلات را از پا درآوریم.

ایکنا ـ همچنان گرفتار مشکلات قانونی و روندهای فرسایشی ادارات هستید؟

متاسفانه هنوز هم با مشکلات قانوني بسيار زيادي دست و پنجه نرم می‌کنم، در سال 99 به صورت خودجوش و بر اساس احساس مسئولیتی که نسبت به کادر درمان و پزشکی در شرایط سنگین و طاقت‌فرسای کرونایی داشتم، و با توجه به اینکه مجوز دوخت پوشاک زنانه، مردانه و البسه پزشکی را در سال 98 دریافت کردم و پس از 9 سال سابقه کاری در این عرصه، در شرایط کاملا استاندارد و بهداشتی و تجهیزات لازم، بالغ بر 500 هزار دست از محصولات یکبار مصرف بیمارستان‌ها و گان‌های پزشکی در کارگاه دوختیم اما امروز، مجوز فروش البسه را نمی‌دهند و در مسیر من سنگ‌اندازی می‌کنند.

بسیاری از افراد توانا و کارآمد در عرصه‌های مختلف، در زمان شیوع کرونا در ایران، خود را در خانه حبس کردند اما من و همکارانم وارد میدان شده و شبانه‌روز و بی‌توقع کار کردیم حق ما این نیست که در حال حاضر با این مشکل مواجه شویم.

در آغاز کار به ابعاد مادی این قضیه توجه نکردم و تنها انگیزه‌ام برای دوخت البسه پزشکی این بود تا کادر درمانی و پزشکی با کمبود لباس مواجه نشوند و نگرانی‌های خانواده آن‌ها تا حدودی مرتفع شود.

ایکنا ـ گره کار کجاست؟

علوم پزشکی کلیه البسه دوخته شده از جمله گان‌های پزشکی را تأیید کرده‌ است اما آن را دریافت نمی‌کند زیرا مجوز IRS از اداره تجهیزات پزشکی ندارم؛ برای دریافت این مجوز به اداره تجهیزات پزشکی رفتم و آن‌ها از من خواستند تا یک پزشک یا پرستار به عنوان مسئول فنی به آن‌ها معرفی کنم.

آن پزشک یا پرستار پس از گذراندن دوره یک ماهه در تهران با هزینه حدود 27میلیون تومان، به نام او مجوز توزیع صادر می‌کنند و پس از آن باید در شرکت ما مشغول به کار شود؛ آیا یک پزشک یا پرستار و یا حتی دانشجوی رشته پزشکی این وقت و هزینه‌های سنگین را متحمل می‌شود؟ او با وجود رشته تخصصی و کار خود، چگونه در شرکت من می‌تواند حضور فیزیکی داشته‌ باشد؟ وقتی با خلوص نیت وارد کار شدیم ادارات و ارگان‌های دولتی هم نباید در مسیر ما، دردسرساز شوند.

ایکنا ـ چرا کارمندی را انتخاب نکردید؟ به نظر شما دردسر آن کمتر نیست؟

از نظر من دردسرهای کارمندی کمتر از تولیدی است و اگر درآمد کارمندی بتواند نیازهای اقتصادی خانواده را مرتفع کند برای آغاز کار خوب است. اما اعتقاد من این است که همه ما نباید دلخوش به یک میز و صندلی و حقوق ثابت اول هر ماه باشیم و فکر خود را وسعت دهیم تا بتوانیم زندگی بهتری برای خود و خانواده فراهم کنیم. اگر می‌خواهیم دیگران را هم در احوالات خوش و خوب خود سهیم کنیم فقط با پشت میز نشستن نمی‌توانیم.

ایکنا ـ چگونه بین مدیریت یک کارگاه 120 نفری و نقش‌های خود به عنوان همسر و مادر در خانه، تناسب برقرار کردید که در هر دو زمینه موفق هستید؟

اتفاقا فعال بودن من در در عرصه کاری زمینه‌ساز حذف مشاجرات و درگیری‌های خانوادگی بین من و همسرم شد، زیرا دغدغه‌های کاری و رسیدگی به امور منزل از من و همسرم فرصت مشاجره و تنش‌های زناشویی را گرفته و به جای آن ما را همدل کرد است همچنین آرامش را به یکدیگر و به فرزندمان هدیه می‌دهیم.

از قدیم گفتند پشت هر مرد موفقی، یک زن است اما در مورد من این ضرب‌المثل برعکس است و پشتکار و همراهی‌های بی‌دریغ همسرم همیشه پشتوانه موفقیت و رشد من بوده و در بسیاری از اوقات پای اشتباهات من هم ایستاد تا هیچ‌وقت احساس تنهایی نکنم؛ از طرفی دیگر، کار بیرون از خانه سبب می‌شود تا حضور من در منزل چشمگير نباشد و کاستی حضور من در خانه با حضور همسرم جبران شد.

چون دخترم کوچک بود، خارج از منزل کار کردن انرژی من را کاهش می‌داد به همین علت توانایی‌ها و استعدادهای خود را در زمینه دوخت و دوز و بافندگی تقویت کردم تا علاوه بر اینکه بتوانم مدیریت خانه را بر عهده بگیرم، زنی توانمند، قدرتمند و کوشا در عرصه‌های کاری و اجتماعی باشم؛ من باید فرزندم را به گونه‌ای تربیت می‌کردم که به مراتب از من بهتر عمل می‌کرد بنابراین در وهله اول از خودم زنی قوی ساختم.

ایکنا ـ کارگاه شما داخل شهر قم نیست، آیا این مسافت طولانی تا شهر، در روابط کاری شما با عمده‌فروشان و خرده‌فروشان پوشاک سطح شهر، اختلال ایجاد نمی‌کند؟

مخارج و هزینه‌های سنگین شهر از عهده و توان ما خارج بود، به همین علت در محل سکونت خود در شهر قنوات کارگاه راه‌اندازی کردیم. نه تنها مسافت از شهر تا کارگاه، سد راه موفقیت ما نشد بلکه با این کار توانستم، مهاجرت معکوس ایجاد کنم و بسیاری از صاحبان فروشگاه و مغازه‌های پوشاک قمی از نقاط مختلف شهر برای خرید البسه از شرکت ما مسافت قم تا قنوات را طی می‌کنند چون به گفته خود آن‌ها، کار  این شرکت تمیز و قابل قبول است و جزئیات برای آن‌ها اهمیت دارد. علاوه بر آن، تلاش می‌کنم تا آدم خوش حسابی باشم که تمام این برکات از فضل الهی است.

در زمینه صادرات هم گام‌های بلندی برداشتیم و هدف‌گذاری اول شرکت صادرات به عراق بود که با شناخت فرهنگ، آداب و رسوم و پوشش و پوشاک مردم عراق توانستیم 3 مرحله، بار پوشاک ایرانی را به عراق ارسال کنیم اما این هدف نهایی ما نبوده و صادرات به کشورهای آسیای میانه در دستور کار ما قرار گرفته‌ است.

برخی در خارج از کشور گمان می‌کنند که ایرانی‌ها نسبت به تولیدات داخلی خود بی‌اهمیت هستند و کار آن‌ها دارای نقص و اشکالات فراوان است به همین علت یکی از دلایل اصلی‌ام برای ورود به حوزه صادرات، اصلاح این باور نادرست است تا بدانند وقتی یک ایرانی کار تولید می‌کند، درجه یک تحویل می‌دهد و به این شکل، مسیر آن‌ها را از پوشاک ترک و اروپایی به سمت پوشاک شرقی تغییر می‌دهیم.

ایکنا ـ ارتباط شما به عنوان کارفرما با کارگران شرکتتان چگونه است؟

ما در مجموعه اصلا کسی تحت عنوان کارگر نداریم و همگی به عنوان همکار در کنار هم کار می‌کنیم، هیچ‌کدام از ما نسبت به هم برتری نداریم و مانند دانه‌های تسبیح بهم متصل هستیم و هرکس گرفتار مشکلات مالی یا خانوادگی و.. شود، همه در حد توان پیش‌قدم می‌شویم.

اعتقاد من این است که اگر داشته باشم باید در کنار بچه‌های کارگاه داشته‌باشم و اگر سفره آن‌ها کوچک‌تر شده، لوازم موردنیاز آن‌ها را تا حد توان فراهم می‌کنم تا سفره‌ من با آن‌ها هم‌اندازه شود؛ خودم را به آن‌ها و دغدغه‌های زندگی‌شان نزدیک کردم تا در حد توان مادی و معنوی کنارشان باشم تا مشکلات آن‌ها مرتفع شود. همواره سعی کردم تا شعار «ما می‌توانیم» را در فضای کارگاه و بین نیروهای کاری جاری کنم.

همه می‌دانند که نیروهای کارگاه، همه بچه‌های من هستند و این احساس متقابل است که البته از خوبی و محسنات من نیست و بر اساس عبارت «هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي؛ اين از فضل پروردگار من است» از لطف پروردگار است.

ایکنا ـ و حرف آخر؟

در آخر، من به همه بانوان سرزمینم توصیه می‌کنم برای بهتر کردن زندگی خود و اطرافیانشان در وهله اول به شناخت و درک کاملی از استعدادها و توانایی‌های خود برسند و در مسیر تقویت استعدادها و رسیدن به اهداف، برنامه‌ریزی کرده و عاقلانه حرکت کنند و با این کار نه تنها می‌توانند حال خود را بهتر کنند بلکه می‌توانند حال خوب را به دیگران هم هدیه بدهند.

انتهای پیام
captcha