بهار در ادبیات فارسی، پیام تحول دارد / خودسازی در گرو زمینه اجتماعی است
کد خبر: 3960883
تاریخ انتشار : ۰۲ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۲
حسن انوری در گفت‌وگو با ایکنا:

بهار در ادبیات فارسی، پیام تحول دارد / خودسازی در گرو زمینه اجتماعی است

حسن انوری، چهره ماندگار ادبیات فارسی معتقد است: بهار در ادبیات فارسی، از لحاظ اخلاقی و شخصی برای انسان پیام دارد و به انسان می‌گوید همچنان که من بهار هستم و طبیعت را دگرگون می‌سازم و طرب، نشاط، سرزندگی و خرمی به ارمغان می‌آورم، ای انسان تو هم دگرگون شو و تحول و دگرگونی را در شخصیت خود ایجاد کن.

بهاربهار در ادبیات فارسی، نوعی نظام چرخه‌ای در نظر گرفته می‌شود که هر سال از نقطه‌ای آغاز می‌شود و در نقطه‌ای پایان می‌یابد. این نظام چرخه‌ای برای شاعران حکم تحول، انقلاب و رستاخیز طبیعت را داشته است و هر کدام از آنها بسته به دوره تاریخی، مکان جغرافیایی و سبک و سیاق اشعار خود، از زوایای مختلف به بهار و تحول طبیعت پرداخته‌اند.

خبرنگار ایکنای اصفهان، در همین رابطه گفت‌وگویی با حسن انوری، استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت معلم تهران، سرپرست تألیف فرهنگ بزرگ سخن، مصحّح گلستان سعدی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و چهره ماندگار در رشته ادبیات داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

ایکنا ـ بهار در شعر فارسی چه فلسفه‌ای دارد؟

بهار از جمله موضوعاتی است که از قدیم و تا امروز در ادبیات فارسی فراوان به‌کار رفته است. شاعران زیادی از بهار صحبت کرده‌اند، مثلاً حافظ خیلی از بهار صحبت کرده است. او می‌گوید: «خوش‌تر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست / ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست»، «تنور لاله چنان برفروخت باد بهار / که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد»، «باد بهار می‌وزد از گلستان شاه / وز ژاله باده در قدح لاله می‌رود»، «رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید/ وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید»، «زهد گران که شاهد و ساقی نمی‌خرند/ در حلقه چمن به نسیم بهار بخش».

سعدی نیز می‌گوید: «بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار/ خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار». شاعران علاوه بر اینکه بارها به‌صورت مستقیم از بهار صحبت کرده‌اند، ولی در مواردی نیز بدون آنکه اسمی از بهار ببرند، همچنان درباره بهار صحبت می‌کنند. مثلاً فردوسی بزرگ در مقدمه داستان رستم و اسفندیار، بدون آنکه از بهار اسمی ببرد، می‌گوید: «کنون خورد باید می خوشگوار / که می‌بوی مشک آید از جویبار / هوا پر خروش و زمین پر ز جوش / خنک آنک دل شاد دارد به نوش / همه  بوستان زیر برگ گل است / همه کوه پرلاله و سنبل است / به پالیز بلبل بنالد همی / گل از ناله او ببالد همی / شب تیره بلبل نخسپد همی / گل از باد و باران بجنبد همی / ندانم که عاشق گل آمد گر ابر / چو از ابر بینم خروش هژبر».


بیشتر بخوانید: 


سعدی وقتی از نوروز صحبت می‌کند، می‌گوید: «برآمد باد صبح و بوی نوروز / به کام دوستان و بخت پیروز / مبارک بادت این سال و همه سال / همایون بادت این روز و همه روز». حافظ نیز می‌گوید: «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد/ عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد/ ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد/ چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد / این تطاول که کشید از غم هجران بلبل / تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد».

ایکنا ـ با توجه به اشعاری که خواندید، بهار چه پیام و دستاوردی برای انسان دارد؟

بهار در ادبیات فارسی، از لحاظ اخلاقی و شخصی برای انسان پیام دارد و به انسان می‌گوید همچنان که من بهار هستم و طبیعت را دگرگون می‌سازم و طرب، نشاط، سرزندگی و خرمی به ارمغان می‌آورم، ای انسان تو هم دگرگون شو و تحول و دگرگونی را در شخصیت خود ایجاد کن. به قول ناصر خسرو: «هم امروز از پشت بارت بیفگن / به فردا میفکن مر این داوری را».

در ادبیات عرفانی و صوفیانه نیز، شاعران عارف به بهار تمسک جسته‌‌اند. عارفان می‌گویند نفخه الهی که بر دل سالک می‌وزد و او را دگرگون می‌کند، همانند بهار است که طبیعت را دگرگون می‌کند. بهار عارفان همان چیزی است که حافظ آن را گنج حضور می‌داند. مولانا می‌گوید: «گفت پیغمبر به اصحاب کبار / تن مپوشانید از باد بهار».

ایکنا ـ بهار و طبیعت از جمله موضوعات مورد توجه در شعر و ادبیات فارسی محسوب می‌شود و بخش قابل توجهی از ادبیات فارسی را به خود اختصاص داده است، این توجه از چه فلسفه و نگرش معرفت‌شناسانه‌ای ناشی می‌شود؟

دلیل آن این است که در طبیعت دگرگونی به وجود می‌آید، یعنی در آن سرسبزی، طراوت و خرمی است، همه چیز دگرگون و از نو ساخته می‌شود. پیام بهار به انسان این است که تو هم دگرگون شو و به قول ناصر خسور در این راه تعجیل کن و امروز شخصیت خودت را بساز. به همین دلیل است که شاعران ما به بهار توجه کرده‌اند.

ایکنا ـ در واقع بهار منبع و سرفصلی برای خودشناسی و بازگشت به فطرت پاک انسانی است؟

بله همین‌طور است.

ایکنا ـ از مناسبت‌های بهار، عید باستانی نوروز است، شاعران ایرانی چه نوع خوانش و تفسیری از عید، از جمله عید نوروز ارائه می‌دهند؟

به نظر من شاعران ایرانی در دوره اسلامی پیش از آنکه به این موضوع بپردازند که نوروز متعلق به ایران قدیم است، بیشتر به بُعد دگرگونی طبیعت نظر کرده‌اند. اما شاعران متأخر یعنی در دوره مشروطه به این طرف، بیشتر به این موضوع پرداخته‌اند که عید نوروز از دوره باستان است.

ایکنا ـ چگونه می‌توانیم نو شدن و تحول درونی را در شخصیت خودمان ایجاد کنیم؟

البته برای این موضوع زمینه اجتماعی لازم است. تا زمانی که زمینه اجتماعی به وجود نیاید، در بسیاری از انسان‌ها این تحول به وجود نمی‌آید، باید زمینه اجتماعی وجود داشته باشد، تا فرد فرد انسان‌ها به این مسئله توجه کنند. وقتی در جامعه پریشانی، گرفتاری، گرانی و هزاران درد بی‌دوا وجود دارد، برای انسان مشکل خواهد بود که به این موضوع فکر کند. البته انسان می‌تواند به این مرحله از تحول و خودشناسی برسد، ولی مشکل است. یعنی انسان‌هایی هستند که می‌توانند این پیام را از طبیعت دریافت کنند، ولی اینکه انتظار داشته باشیم همه انسان‌ها با همه گرفتاری‌هایی که دارند، به این مرحله برسند، دشوار است. در واقع این خودسازی فقط جنبه فردی ندارد، بلکه جنبه اجتماعی و تاریخی نیز دارد.

ایکنا ـ چه توصیه و پیامی برای جوانان دارید؟

توصیه من به جوانان این است که به مشکلات و گرفتاری‌ها کمتر اهمیت بدهند و بیشتر به خودسازی بپردازند. اگر انسان‌ها خود را بسازند، جامعه نیز ساخته می‌شود. تک تک انسان‌ها به سهم خود مسئولیت دارند و باید به مسئولیت خود عمل کنند و با خودسازی، خود را به آنچه برای یک انسان فرهیخته لازم است، نزدیک کنند. 

انتهای پیام
captcha