به گزارش ایکنا، پنجمین جلسه درسگفتار نوروزی «غنا و موسیقی» با سخنرانی حجتالاسلام سروش محلاتی 4 فروردینماه در فضای مجازی برگزار شد. متن بخش اول این جلسه از نظر میگذرد؛
بحث درباره غنا به مرحله دوم رسید. در مرحله اول بحث از حکم عقل بود. در مرحله دوم بحث درباره آیات قرآنی است. عرض شد در میان آیات قرآن پنج آیه مورد استناد قرار گرفته است. از این پنج آیه، دو آیه لحن الزامی دارد و ما فقط درباره این دو آیه به بحث میپردازیم. آیه اول آیهای است که به اجتناب از قول زور دستور میدهد. آیه دوم آیهای است که مربوط به لهوالحدیث است. امروز درباره آیه دوم صحبت میکنیم.
ابتدا متن آیه را بخوانیم و با مضمون آن آشنا شویم. آیه ۶ سوره لقمان: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ؛ و برخى از مردم كسانىاند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى[هيچ] دانشى از راه خدا گمراه كنند و [راه خدا] را به ريشخند گيرند براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود».
مفهوم اصلی در این آیه شریفه تعبیر لهو است. لهو به معنای سرگرمی است. معمولا کسی که به چیزی سرگرم میشود و از چیز دیگری غافل میشود به آن سرگرمی لهو گفته میشود. پس در لهو معمولاً غفلت از یک امر مطلوب و اساسی وجود دارد.
درباره این آیه شریفه و ارتباطش با موضوع غنا از دو جهت میتوان بحث کرد. جهت اول این است آیا این آیه مستقیماً حکم غنا را بیان میفرماید؟ پاسخ فقها معمولاً منفی است. آنها معتقدند که از این آیه نمیتوانیم مستقیما درباره غنا چیزی استفاده کنیم. نکته دوم این است که آیا با استفاده از روایاتی که ذیل آیه وارد شده است میتوانیم حکم غنا را استفاده کنیم؟ در این مورد پاسخ مثبت است چون روایاتی ذیل آیه شریفه داریم که میگویند مقصود از لهوالحدیث غناست. من به استفتایی از مرحوم خویی برخورد کردم. کسی از ایشان سؤال کرده بود دلیل حرمت غنا چیست. ایشان وجوه مختلفی ذکر فرمودند و به این آیه شریفه هم استناد کردند. در کتاب صراط نجات میتوانید این پاسخ و نحوه استدلال ایشان را ببینید.
بهتر است از همین روشی که علما داشتند یعنی اتکا به روایات استفاده کنیم تا ببینیم آیا میتوان حکم غنا را از این راه به دست آورد یا نه. اشکالی که در استدلال آیه سوره حج مطرح بود و بزرگانی مانند شیخ انصاری به این اشکال اعتنا کرده بودند اینجا هم مطرح است. اشکال در استدلال به آیه در هر دو مورد یکی است و آن این است غنا بر حسب مفهوم عرفی و لغوی خصوصیتی در کیفیت صدا، آوا و آهنگ است در حالی که آنچه در این دو آیه مطرح است؛ یک ویژگی مضمونی و محتوایی مربوط به کلام است؛ یعنی گفتار از منظر مضمون و محتوا لهو میشود.
همه مباحثی که در پاسخ به اشکال مطرح شد اینجا هم مطرح میشود. اگر کسی آن پاسخ ها را قانع کننده دانست اینجا هم قانع میشود و اگر این پاسخ ها قانع کننده نباشد در اینجا هم مفید فایده نخواهد بود. با صرف نظر از این اشکال که تکرار ن میکنیم که اساسا آیه شریفه موضوع غنا را مطرح ن میکند و آنچه مطرح است مربوط به مضمون و محتوای باطل است، در استدلال به روایات درباره این آیه چند مناقشه دیگر هم وجود دارد. ابتدا تذکر بدهم فقها در اینجا به چهار روایت در ذیل آیه استناد میکنند که این روایات لهوالحدیث را به غنا معنا میکنند.
روایت اول روایتی از امام باقر(ع) است: «علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن علي بن إسماعيل، عن ابن مسكان، عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام قال: سمعته يقول: الغناء مما وعد الله عز وجل عليه النار وتلا هذه الآية: ومن الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم ويتخذها هزوا أولئك لهم عذاب مهين».
روایت دیگر از امام صادق(ع) است: «ابن أبي عمير، عن مهران بن محمد، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول: الغناء مما قال الله: ومن الناس من يشترى لهو الحديث ليضل عن سبيل الله».
اگر فرصت کافی داشتیم میتوانستیم درباره اسانید این روایات صحبت کنیم. این چهار روایت را مرحوم کلینی در کتاب کافی نقل کرده است. بر حسب مبانی متعارفی که بین علمای رجال وجود دارد این روایات، روایات معتبری است یعنی اگر از یک شخصیت محقق رجالی مثل آیت الله شبیری زنجانی در اینباره سوال شود، از نظر ایشان این روایات اعتبار سندی دارد ولی بر اساس برخی مبانی از نظر سند غیر قابل قبول است. به هر تقدیر فرض بر این است این روایات اعتبار سندی دارند.
با فراغ حجیت این روایات سراغ بحث میرویم. یک نکته درباره این روایات این بود که این روایات برای لهوالحدیث تعیین مصداق میکند و لهوالحدیث ناظر به مضمون و محتواست؛ قهراً مصداقی از غنا هم که مطرح میشود ناظر به مضمون و محتوا خواهد بود نه مربوط به کیفیت صدا و نوع آواز. این بحث را تکرار نمیکنم. آنچه مهمتر است این است که در این آیه شریفه برای صرف لهوالحدیث وعده عذاب داده نشده است بلکه قیودی در آیه ذکر شده است که لهوالحدیث با این قیود منجر به آتش جهنم خواهد شد. این قیود متعدد است: ««وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ».
برای اینکه معنای آیه روشن شود شأن نزول آیه هم میتواند به فهم آیه شریفه کمک کند. این شأن نزول را مفسرین مختلف از عامه و خاصه از قدیم و جدید نقل کردند و پذیرفتند و حتی مرحوم علامه طباطبایی که در قبول شأن نزول ها سختگیری دارد این شأن نزول را تایید میکند و نه تنها آن را شأن نزول آیه میداند بلکه احتمال میدهد سوره لقمان به واسطه این شأن نزول نازل شده است.
آن ماجرایی که درباره شأن نزول آیه شریفه مطرح است این است که شخصی در مکه بود که با ایرانیان ارتباط داشت و به بلاد دیگر سفر میکرد و با فرهنگ و زبان اعاجم آشنا بود. بعد از اینکه پیامبر(ص) مبعوث شد و آیات قرآن را بر مردم تلاوت میکرد و برخی از قریش تحت تأثیر دعوت ایشان قرار گرفتند او در جهت مبارزه با دعوت پیامبر(ص) تصمیم گرفت یک مبارزه فرهنگی را آغاز کند؛ لذا به ایران و مناطق دیگر سفر میکرد، اسطورههای آنان را میگرفت و برای مردم میخواند و به مسلمانها میگفت به جای اینکه سخنان محمد را گوش کنید، بیایید داستانهای جالبتر و جذابتر برای شما بازگو کنم. در منابع تاریخی و تفسیری هست که از این طریق برخی تازه مسلمانها را جذب کرد و از اسلام برگرداند. این شخص با این جریان فضا را برای نزول این آیه شریفه فراهم آورد.
البته بدون شأن نزول هم مفاد آیه روشن است و ابهامی در این زمینه وجود ندارد، ولی مهم این است که وعده عذاب در آیه شریفه به چه کسانی داده شده است؟ قیودی در آیه هست که نباید مورد غفلت قرار بگیرد. بر فرض ما پذیرفتیم یک مصداق لهوالحدیث غناست، ولی وقتی غنا لهوالحدیث شد، قیودی که در آیه برای لهوالحدیث هست، برای این مصداق هم خواهد بود. مثلاً وقتی گفته میشود که علمای عدول را اکرام کنید و بعد معلوم میشود جناب فلانی عالم است، قهراً باید عادل هم باشد تا اکرام شود.
اگر گفتید غنا لهوالحدیث است، اگر همه قیود و شروطی که در آیه برای عذاب در مورد لهوالحدیث است، در غنا هم تحقق پیدا کند، عذاب محقق میشود. آن قیود چیست؟ اولاً آیه درباره مصرفکننده لهوالحدیث نیست، آیه درباره توزیعکننده لهوالحدیث است. اگر شما میخواهید بگویید حکم آیه شریفه شامل حال چه کسی میشود، باید بگویید کسی که لهوالحدیث را برای دیگران تهیه میکند. سؤال اول این است اگر عرضهکننده و واسطه لهوالحدیث مشمول عذاب قرار گرفت به معنای آن است که مصرفکننده هم مشمول عذاب است؟
مطلب دوم این است این حکم برای هر توزیع کننده لهوالحدیث نیست، بلکه برای کسی است که لهوالحدیث را به دیگران میدهد تا دیگران را از راه خدا گمراه کند؛ یعنی قصد خاصی دارد. پس این جرم یک عنصر معنوی هم به لحاظ قصد و انگیزه دارد.
انتهای پیام