
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «گزارش مدیریتی طرح کاربردیسازی و بومی شدن علوم انسانی و اجتماعی در ایران» امروز دوشنبه 7 تیرماه، از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با سخنرانی الهام ابراهیمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در ادامه متن سخنرانی وی را میخوانید:
این طرح در واقع میراث طرح مدیریتی کاربردی شدن علوم انسانی است و بنا داریم آن را ادامه داده و در فازهای بعدی بسیاری از مواردی که نیاز است را مورد توجه قرار دهیم. خانم میرشاه ولایتی نیز در این زمینه همکاری خوبی داشتند و در جلسات متعددی با رؤسای دانشگاهها و پژوهشگاهها، دغدغههای آنها و مباحثی که باید در آن گنجانده میشد و خلأهای لازم را مورد توجه قرار دادیم. اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز طرح را مطالعه کرده و دیدگاههای خود را بیان کردهاند.
دغدغه اصلی که ما در این طرح پیگیری کردیم و تلاش ما بر رفع آن بود مغفول و محصور ماندن مباحث حوزه علوم انسانی و اجتماعی در قیاس با علوم مهندسی بود. نمیتوان اهمیت علوم انسانی در حل مشکلات جامعه را انکار کرد اما متأسفانه در اسناد بالادستی از جمله آئیننامه ارتقای اعضای هیئت علمی، این مورد کم رنگ دیده شده است و وزن بیشتری به علوم فنی و مهندسی داده شده است. ما در این طرح، کاربردی شدن علوم انسانی را مبنا قرار دادیم و آن را به عنوان یک حرکت روشمند و مبتنی بر اصول و مبانی علم همراه با شناخت واقعیتهای جامعه ایران تعریف کردیم.
نقطه عطف در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تأسیس معاونت کاربردیسازی بود لذا پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سعی کرد نتایج پژوهشها را در عرصه کاربردی به منصه ظهور برساند؛ ما از عنوانی که مقام معظم رهبری برای سال 1400 یعنی سال «تولید، پشتیبانیها و مانعزداییها» انتخاب کردند استقبال کردیم و دو کار در این زمینه انجام دادیم که مورد اول این بود که همایشی با همین عنوان شعار در بهمنماه امسال برگزار میکنیم. همچنین سلسله نشستهای بین رشتهای در این باره برگزار میکنیم که اولین نشست با دانشگاه صنعتی مالک اشتر برگزار شد و بسیار خوشحال میشویم از پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی هم استفاده کنیم.
هدف ما از این طرح نهایتاً این است که بتوانیم شاخصهای معتبر و جامعی را برای ارزیابی پژوهشهای علوم انسانی و اجتماعی در قالبهای مختلف که با زمینه این پژوهشها همخوانی داشته باشد تدوین کنیم. از این جهت انتظار ما این است که بتوانیم سطح کارآمدی پژوهشهای این حوزه را ارزیابی کنیم. در مقدمه این طرح، مباحثی را تحت عنوان اقتصاد دانشبنیان، نقش آن در دانشگاهها و مراکز پژوهشی و دلالتهای جدیدی که اقتصاد دانشبنیان برای آنها در پی دارد مطرح کردیم. ما برای ارتباط با جامعه، صنعت و لینک شدن با اقتصاد دانش بنیان نیاز داریم سبک جدیدی از تولید دانش برای سازگاری با جامعه اتخاذ کنیم و دانش را با در نظر گرفتن منافع گروههای متعدد تولید کنیم. همچنین به دانش فرارشتهای و تنوع نیاز داریم و این میطلبد بازیگران مختلف برای تولید دانش همکاری داشته باشند.
اگر به ادبیات نظری این حوزه توجه کنیم الگوی مارپیچ هلیکس را داریم که در زمانی به ارتباط دانشگاه، صنعت و دولت اشاره میکرد اما بعد چهارم که آن را به یک الگوی چهارگانه تبدیل کرده، جامعه است. این ابعاد، مضامین و دلالتهای زیادی برای دانشهای علوم انسانی دارد و به همین جهت دانش و نوآوری را یک فرآیند غیر خطی که بازیگران زیادی در بر دارد در نظر گرفتیم.
در سرفصل چهارم که زیست بوم ارتباط پژوهشگاه و دانشگاهها با سه بعد دیگر است با ارکان مختلفی همانند قوانین حقوقی تا تسهیلکنندههایی همانند شرکتهای دانش بنیان و مراکز رشد و فناوری، آئین نامهها و نظام نامهها روبه رو هستیم اما در اینجا تأکید ما بر آئین نامه ارتقای اعضای هیئت علمی است که باید تسهیل کننده باشد.
در این گزارش به چند بخش اشاره کردهایم که یکی از آنها آموزش است. در این طرح تأکید کردهایم که چگونه نیازهای جدید را شناسایی و پاسخ دانشگاهها و پژوهشگاهها به آنها باید چه باشد تا اثربخش شود. در شرایط کنونی به آمادگی برای نوآوریها و توانمندیهای پژوهشی دانشجویان نیاز داریم. اینها میتواند در قالب بینارشتهها تعریف شود. توسعه میان رشتهها و یادگیریهای پروژهمحور از کارهایی است که دانشگاهها باید انجام دهند. قطعاً تفویض اختیار به دانشگاهها برای تولید محتوا و تنظیم مقررات برای این اهداف کمی توسط دانشگاهها مورد نیاز است.
در دانشگاه صنعتی مونیخ مصداق این تأکید ترکیب مطالعات علوم انسانی و اجتماعی با رشتههای مهندسی اتفاق افتاده است. در واقع تقویت چنین رشتههایی در دانشگاههای غیر ایرانی اتفاق افتاده یا در دانشگاه آلتو همین اتفاق در قالب زیستبوم فناوری رخ داده است. اگر به رکن دوم این زیستبوم که پژوهش است بپردازیم با عبارتی به نام همآفرینی در بحث پژوهش مواجه هستیم. سؤال این است که شرایط چارچوبی مورد نیاز در اینجا چیست؟ قطعاً ایجاد ارتباط بین بازیگران و فعالان مختلف از لوازم این موضوع است. یکی از کارهای دانشگاهها و پژوهشگاهها خلق خوشههای موضوعی است تا نیازهای پژوهشی را فراهم کند. در اینجا نیز کارهایی همانند تنظیم مقررات برای توسعه این خوشههای موضوعی اهمیت دارد.
برای مثال در دانشگاه مونیخ، مرکز تحقیقات یکپارچه با هدف توسعه تحقیقات میان رشتهای ایجاد کرده و حتی از هوش مصنوعی تا موضوعات علوم انسانی و اجتماعی را در بر میگیرد که شاید در ایران تاکنون مشابه آن را نداشتهایم. بر اساس پژوهشهای ما تاکنون بسیاری از پژوهشها توسط کارفرما به پژوهشگران ابلاغ شده است بنابراین باید بین پژوهشهای کارفرما محور و پژوهشهای پیشران، توازن برقرار کنیم چراکه تاکنون چنین توازنی ایجاد نشده است.
محور سوم تبادل دانش در نظام نوآوری است. در اینجا هم نیازها، پاسخها و شرایط چارچوبی را دارا هستیم. در اینجا، ایجاد مشوقهای مالی و حتی آموزشی در حوزه نوآوری آموزشی اهمیت دارد. اگر نگاهی به نقشی که دانشگاه و پژوهشگاه در زیستبوم ایران داشته است بیندازیم باید به آئیننامه ارتقای اعضای هیئت علمی توجه کنیم که امتیازهای قابل محاسبه از فعالیتهای پژوهشی و آموزشی اعضای هیئت علمی در آن مورد اشاره قرار گرفته است. در ماده هشت آن به یکی از لوازم ارتقاء اشاره شده که شامل تولید دانش فنی و اختراع و هر نوآوری است که به حل مشکلات کشور کمک کند و امتیاز بالایی به آن اختصاص داده شده اما متأسفانه در اینجا بر تولید و تجاری سازی محصولات تأکید شده که رشتههای فنی و مهندسی را شامل میشود و ما به ازای آن برای رشتههای علوم انسانی تعریف نشده و این رشتهها از این امتیاز بیبهره هستند هرچند ممکن است بسیاری از پژوهشهای آنها منتج به این نتیجه اما از جنس متفاوتی شده باشد بنابراین باید بتوانیم جایگزینهایی برای آن ارائه دهیم.
یکی از رویکردهای ما معادلسازی است که معتقد است باید خط کش T را مبنا قرار داده و ما به ازای آن برای رشتههای علوم انسانی را تعریف کنیم اما متأسفانه این معادل سازی باعث میشود نتوانیم از سطح خاصی فراتر برویم چراکه اینها از دو جنس متفاوت هستند و شاید منتج به نتیجه نشود. اما رویکرد دیگر نقش پذیری است که معتقد است باید پایه و مبنا را خود T قرار دهیم و بعد ببینیم علوم انسانی و اجتماعی در این تکنولوژی چه نقشی میتوانند ایفا کنند و آیا مثلا علوم انسانی میتواند در مورد ملاحظات انسانی و اخلاقی این تکنولوژی و یا در جای دیگر رفتار مصرف کننده یا بیزینس مدلها کمک کند و در واقع علوم انسانی در خدمت علوم فنی و مهندسی قرار گیرد. اما آنچه بهتر میتواند کمک کند، شاخص سازی با رویکرد متفاوت است یعنی متناسب با مقتضیات علوم انسانی و اجتماعی به تعریفی معیار یا خطکشی بپردازیم که اقتضائات علوم انسانی و اجتماعی را در بر بگیرد.
در این گزارش که فاز اول طرح است ممکن است برخی از نیازها دیده نشده باشد اما در گزارش دوم که تا حد زیادی پیش رفته است موضوعاتی که لازم باشد را حتماً مد نظر قرار میدهیم تا طرح بتواند جامع و اثربخش باشد و انشاء الله بتواند مشکلی از علوم انسانی و اجتماعی کشور و اعضای هیئت علمی این بخش را حل کند.
انتهای پیام