اعوانی: کار مهم مرحوم حکیمی معرفی اسلام ناب است/ نصیری: زهد و بی اعتنایی به دنیا زیور وجود علامه بود
کد خبر: 3993809
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۷:۴۲
در نشست مجازی «حکیم قرآنی و منادی عدالت علوی» مطرح شد؛

اعوانی: کار مهم مرحوم حکیمی معرفی اسلام ناب است/ نصیری: زهد و بی اعتنایی به دنیا زیور وجود علامه بود

غلامرضا اعوانی ضمن اشاره به شخصیت علمی و جامع‌الاطراف علامه حکیمی گفت: یکی از کارهای بسیار مهم ایشان در دوره فتنه آخرالزمان، معرفی اسلام ناب و معرفی ائمه اطهار(ع) بود و از این جهت، مهمترین کتاب ایشان همان کتاب «الحیاه» است.

به گزارش ایکنا، نشست بزرگداشت علامه محمدرضا حکیمی با عنوان «حکیم قرآنی و منادی عدالت علوی» شب گذشته 6 شهریورماه با حضور شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی در فضای کلاب هاوس برگزار شد.

در بخشی از این نشست غلامرضا اعوانی، چهره ماندگار فلسفه گفت: درگذشت ایشان یک ضایعه بزرگ برای جهان اسلام بود، چون ایشان شخصی بود که تمام عمر خودش را وقف اسلام ناب محمدی کرد. ایشان شخصیتی جامع الاطراف بود و در تاریخ، قرآن و ابعاد مختلف فرهنگ اسلامی بسیار کوشیده بود و کار کرده بود. مرحوم حکیمی واقعا شخصیتی ممتاز بود چنان که از کتاب‌های ایشان پیداست.

وی افزود: ایشان اصلا شخصیت بسته‌ای نبود و با کمال خشوع و خوشرویی به بحث می‌پرداخت و مانند دریایی از معارف بود. یکی از کارهای بسیار مهم ایشان در این دوره فتنه آخرالزمان، معرفی اسلام ناب و معرفی ائمه اطهار بود که مهمترین کتاب ایشان همان کتاب «الحیاه» است که همیشه جلدهای جدید آن را برای بنده می‌فرستادند. واقعا ایشان با اینکه در انزوا و گوشه‌گیری بودند اما پیوسته مشغول مطالعه و نوشتن بودند. کتاب الحیاه بهترین سند اثبات این امر است. ایشان چندین جلد کتاب دیگر نوشتند و در آنها ابعاد مختلف فرهنگ اسلامی را معرفی کردند.

اعوانی تصریح کرد: یکی از ویژگی‌های ایشان مهارت در ادبیات فارسی و عربی بود که بسیار مثال‌زدنی بود. آقای حکیمی واقعا به همان اندازه که در زبان فارسی نثرنویس توانایی بودند و خیلی روشن می‌نوشتند در ادبیات عرب چه قدیم و چه جدید بسیار توانا بودند. این نبود مگر به این خاطر که مطالعات وسیع داشتند و علما را به خوبی می‌شناختند. وقتی خدمت ایشان بودیم خیلی استفاده می‌کردیم. حضور در محضر ایشان از خواندن کتاب‌هایشان بهتر بود.

در حوزه ابیات و رمان گفت‌وگو داشتیم

در ادامه این نشست، محمدمهدی حکیمی از خویشاوندان علامه حکیمی به ذکر خاطراتی از آن مرحوم پرداخت و اظهار کرد: بنده سال‌ها افتخار همراهی ایشان را داشتم و سال‌ها در یک منزل زندگی می‌کردیم. در سایه این همنشینی ارتباطات گسترده‌ای داشتیم و ایشان پدر من محسوب می‌شدند و من بسیار مدیون آموزش‌های ایشان هستم. ما در حوزه شعر و ابیات و رمان گفت‌وگوهای مفصلی داشتیم. یکبار در سال 86 که خدمتشان بودم از ایشان سوال کردم شما در دهه‌های سی و چهل و پنجاه که اوج استفاده از ادبیات و قلم بود به عنوان فرد حوزوی احساس نیاز کردید که در این فضا وارد شوید و قلم بزنید. بنده گفتم آن سال‌ها گذشته و در دنیای امروز فضاهای جدید باز شده است، از جمله سینما. بعد برای ایشان درباره هالیوود، سینمای اروپا، سینمای سرگرمی، بالیوود و ... توضیح دادم و حدود سه چهار ساعت برای ایشان صحبت کردم و ایشان با بزرگواری گوش کردند. بعد از ایشان پرسیدم اگر شما امروز طلبه بودید چکار می‌کردید؟ گفتند اگر امروز طلبه بودم زبان سینما را یاد می‌گرفتم و برای انتقال معارف از آن استفاده می‌کردم.

وی افزود: ما حتی گاهی با هم فیلم می‌دیدم و راجع به آن گفت‌وگو می‌کردیم، این نگاه بسیار باارزش است. سال‌ها بعد ایشان خبردار شدند من فیلم مستندی ساخته‌ام، خودم خجالت کشیدم به ایشان بگویم به سینما بیایید و فیلم را ببینید. یکبار به من گفتند امشب برویم و کار را ببینیم. ایشان به موزه سینما آمدند و کار را تماشا کردند و راجع به آن با هم گفت‌وگو کریم. توجه به این فضاها و ابزارهای جدید و هنر، بی‌نهایت برایشان مهم بود. ایشان راجع به هنرهای دیگر هم همین نظر را داشتند. به جرات می‌توان گفت از معدود علمای قرن حاضر بودند که به همه ابعاد توجه داشتند و نیازهای نسل جوان را می‌شناختند.

دیدار در پارک لاله

در ادامه نشست غلامرضا فدایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران سخن پرداخت و اظهار کرد: او مرد تواضع، زهد، مرد کتاب، مرد بیان و نویسندگی و عاشق به اسلام بود. من در دهه چهل ترددی به مدرسه نواب داشتم و خیلی علاقه‌مند بودم ایشان را زیارت کنم چون نام ایشان را به بلندی شنیده بودم ولی هر وقت از ایشان سراغ می‌گرفتم، می‌گفتند به تهران یا قم رفته است. خصوصا ایشان در مجله نگین چند صفحه در تقدیر یکی از کتاب‌های من نوشته بودند و به همین جهت بسیار علاقه‌مند بودم هر طور شده ایشان را زیارت کنم. بعدا شنیدم ایشان به کتابفروشی طوس تردد دارد، از مسئول انتشارات خواستم قرار ملاقاتی بین ما بگذارد. قرار ملاقات گذاشته شد و ما در پارک لاله چند ساعت با هم نشستیم و با هم صحبت کردیم و آنجا به شخصیت این مرد بزرگ پی بردم.

وی افزود: او مرد تالیف بود، تالیفات او راهگشا و هدفمند هستند. کتاب‌های او برای جامعه است و هرگز از جامعه بریده نبود، در دل جامعه بود و درد مردم برایش دشوار بود. می‌خواهم به کتاب «الحیاه» اشاره کنم. این کتاب دایره‌المعارف است و آیات و روایات را با سبکی زیبا دسته‌بندی کرده است. سبک این کتاب یک سبک جدید است و یک پدیده جدید محسوب می‌شود، این کتاب، اثر جدیدی است. خصوصا با شرح و حاشیه‌هایی که خود ایشان بر آن زده است. این شخصیت گرانقدر ارزش والایی داشت. افسوس که قدر او را ندانستیم و هم‌اکنون به سوگ او نشستیم، ایشان معروف به جانبداری از تفکیک است. من نمی‌خواهم درباره تفکیک صحبت کنم ولی مسئله تفکیک از دو منظر قابل بررسی است. اول اینکه تفکیک به عنوان یک مکتب مورد مطالعه قرار بگیرد. از نظر دیگر تفکیک را به عنوان یک اهرم حساب می‌کنند که هر کس بخواهد فکر جدیدی عرضه کند او را محکوم کنند، این شیوه بدی است. به نظر من آنچه علامه حیکمی دنبال آن بود این بود که اگر می‌خواهید سیستمی را بررسی کنید این نظام را به صورت یکپارچه بررسی کنید، برخورد التقاطی برخورد درستی نیست. این فکر تا آخر با ایشان بود. یکی از کتاب‌های ایشان درباره ارزش عقل است، پس اینکه برخی می‌گویند مکتب تفکیک با عقل میانه خوشی ندارد، درست نیست.

مهدی نصیری: استاد حکیمی حرفش را صریح به رهبر انقلاب گفت/ اسعدی: می‌خواست زرین‌کوب را به حج بفرستد

در بخشی از نشست مهدی نصیری، مدیرمسئول اسبق کیهان، به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: راجع به امتیازات استاد حکیمی باید عرض کنم اولین امتیاز ایشان این بود که یک عالم بود و همه ستایش‌هایی که در قرآن و دین ما نثار یک عالم شده است در حد بسیار عالی شامل حال این مرد بزرگ و فرزانه می‌شود. مرحوم حکیمی زاهد بود. یکی از بهترین زیورهای یک عالم، زهد او و بی‌اعتنایی او به دنیاست. استاد هم زهد مالی داشت و یک زندگی در کمال سادگی و هم زهد مقامی داشت و به هیچ مصاحبه‌ای تن نمی‌داد. اگر حکیمی اهل مقام بود بعد از پیروزی انقلاب پست‌های زیادی به ایشان پیشنهاد شد. حکیمی درد جامعه و مردم داشت. با فقرا ابراز همدردی می‌کرد و کتاب «منهای فقر» را در همین جهت نوشت.

وی افزود: ایشان محافظه‌کار و اهل کتمان حق نبود و بعد از انقلاب به بی‌عدالتی‌ها اعتراض می‌کرد. با طرح مسئله مکتب تفکیک بسیاری را از خودش راند و عصبانی کرد ولی باکی از این مسئله نداشت، استاد شرح صدر داشت. شرح صدر داشتن هم یک ویژگی مهم عالم دینی است. ایشان با روشنفکران رفاقت داشت و جوش می‌خورد. مشهورترین نمونه آن ارتباط ایشان با مرحوم شریعتی بود، حتما می‌شود امتیازات دیگری برای آن مرحوم ذکر کرد ولی من این چند مورد که به ذهنم رسید را عرض کرد.

نظام اسلامی واجب‌التکریم است

در ادامه نشست هادی نیلفروشان، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: می‌خواهم یک توضیحی در رابطه با دو عنصر حیات مرحوم حکیمی بیان کنم که شاید خیلی وقت‌ها منشا سوء تفاهم‌ها علیه ایشان شده است. استاد معتقد بودند انقلاب اسلامی با یک نیت خالص و با تقدیم خون‌های پاک به ثمر نشسته است. خانواده ایشان هم در این مسیر مجاهدت‌های زیادی کرده بودند اما خلاصه حرف استاد این بود انقلاب از مسیر خودش منحرف شده است. ایشان در ابراز این نظر خیلی صریح بودند، منتهی به شدت پرهیز داشتند که این صراحت موجب تضعیف انقلاب اسلامی شود. ایشان می‌گفت نظام اسلامی واجب‌التکریم است ولی حکومت واقعی اسلامی واجب‌التبیین است. ایشان معتقد بود آنچه امروز به نام اسلام وجود دارد تناسب زیادی با اهداف اسلامی در عرصه حکومت ندارد. روی این جهت خیلی اصرار داشتند که معیارهای حکومت واقعی اسلامی را توضیح دهند. از آن طرف هم تضعیف جمهوری اسلامی را درست نمی‌دانستند ولی حجم نارضایتی ایشان از تخلفات و خروج‌هایی که از مسیر اسلام ناب اتفاق افتاده است، حجم زیادی بود.

دنبال نظریه‌پردازی درباره عدالت نبود

وی افزود: در بحث حکومت اسلامی هم مهم‌ترین نکته‌شان بحث عدالت بود. هرچند استاد به فیلسوف عدالت مشهور بودند ولی واقعیش این است استاد حکیمی در بحث عدالت دنبال نظریه‌پردازی نبود. ایشان معتقد بود معنای عدالت واضح است، عدالت بی‌نیازی،‌ زهد و شجاعتی می‌خواهد که انسان پا روی منافع خود بگذارد و مطالبه‌گر عدالت باشد. به همین جهت ایشان سطح زندگی خود را در سطح پایین جامعه قرار داده بود. شاه‌بیت حرف استاد حکیمی در بحث عدالت نظریه‌پردازی نبود، فریاد بود. می‌خواست بگوید چرا عدالتی که در اسلام مطرح شده است را به بهانه‌های مختلف نقض کردید. نکته دیگر اینکه آنجا که استاد حکیمی در باب نظریه‌پردازی پیش گرفتند بحث مکتب تفکیک بود که در آنجا هم محل برخی انتقادات نامنصفانه قرار گرفتند.

ماجرای مکه رفتن زرین‌کوب

در ادامه نشست محمود اسعدی، دبیر همایش چهره‌های ماندگار به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: من از دهه هفتاد که مجموعه الحیاه را چاپ کردیم با ایشان آشنایی پیدا کردم. یک بار ایشان پیشنهاد کرد به همراه سیدجعفر شهیدی برنامه بریزیم تا دکتر زرین‌کوب به مکه مشرف شوند. ایشان اصرار داشتند اگر ایشان به مکه بروند یک اثر ارزشمندی آفریده می‌شود. ما دو سال پیگیری می‌کردیم که ضرورت این مسئله را برای استاد بیان کنیم. ایشان مشکلات جسمی داشتند ولی بعد از دو سال اعلام کردند من آماده هستم بروم. ما خیلی خوشحال شدیم. ما آن زمان بنیه مالی نداشتیم لذا با وزیر ارشاد تماس گرفتم و گفتم چنین برنامه‌ای داریم. ایشان گفتند من فقط می‌توانم نوبت ایشان را جلو بندازم. من هرچه تلاش کردم گفتم بنیه مالی نداریم ایشان قبول نکردند. خیلی ناراحت شدم و نمی‌دانستم چطور این مطلب را به استاد زرین‌کوب بگویم. چند روز بعد ایشان تماس گرفتند، گفتند دکتر قلبم گفته است شما نمی‌توانی به این سفر بروی. من می‌خواستم بگویم مسئولان ما در آن دهه‌ها آنچنان که باید نه این شخصیت‌ها را می‌شناختند و نه قدرشان را می‌دانستند، استاد حکیمی هم از همان شخصیت‌هاست.

وی افزود: استاد حکیمی اهل مصاحبه و این برنامه‌ها نبود. یک بار بنده گفتم بگذارید یک تمبری از شما منتشر شود. این تمبرها جزء اسناد ملی هر کشور است، به هر حال تمبر ایشان چاپ شد ولی تاکنون هیچ موسسه یا تالاری به نام ایشان نشده است. خوب بود دوستانی که در شورای شهر بودند قبل فوتشان چنین اقدامی می‌کردند. واقعا آثار ایشان در عداد آثار استاد مطهری و شریعتی است، البته اکنون هم برای این کار دیر نشده است.

وی ادامه داد: بخش اعظم آثار استاد، تجلیل از بزرگان است. ایشان شیعه بودند و به همین جهت از میرحامد حسین تا شرف‌الدین را برای این کار انتخاب کرده بودند و به هر کدام از این شخصیت‌ها یک کتاب اختصاص دادند و از آن شخصیت تجلیل و قدردانی کردند. معتقدم اگر قرار است علامه حکیمی نقد شود باید نقد عالمانه و آگاهانه خصوصا با شیوه مقایسه‌ای انجام شود. تاکنون افراد زیادی درباره آثار استاد نظر دادند. چه خوب است که اینها به صورت مدون در بیاید.

در ادامه نشست صالحی به ایراد سخن پرداخت و گفت: من علامه حکیمی را با علامه جعفری شبیه می‌دانم؛ هم از لحاظ زی‌طلبگی که داشتند و هم از منظر انسان‌شناختی و نگاه توحیدی مبتنی بر عدل. بحث دوم هم مظلومیت این دو عزیز است؛ یعنی جوانان ما هر دو بزرگوار را نمی‌شناسند و حتی یک نگاه منفی نسبت به این شخصیت‌ها دارند. این نشان می‌دهد رسانه‌ ما در این حوزه خوب کار نکرده است. در حوزه نشر هم آثار این دو بزرگوار بسیار گران‌قیمت است و یارانه‌ای به آنها تعلق نمی‌گیرد. رسانه‌ها هم اندیشه این عزیزان را ترویج نمی‌کنند لذا بعضی جوانان می‌گویند علامه حکیمی خیلی به درد انقلاب نخورد.

وی در پایان افزود: شک نکنید اگر آقای حکیمی درگیر رتبه‌های سنتی حوزه علمیه بود در قله مرجعیت قرار داشت. اگر درگیر مناصب حکومتی و ریاست بودند یک سهم خیلی گران‌مایه‌ای در ساحت حکمرانی داشتند. اگر درگیر اسم و رسم بودند قطعا نام و نشانش غرب و شرق را فراگرفت بود ولی آقای حکیمی آلوده این مسائل نشد و از ابتدای جوانی بی‌باکانه حرفش را فریاد می‌زد و انتقاد می‌کرد، واقعا هم جز در راستای عدالت گام برنداشت.

انتهای پیام
captcha