به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سید محمدعلی ایازی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی و قرآنپژوه، شامگاه 29 شهریور در دومین جلسه آشنایی با تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن که در سرای فرهنگ و قرآن آیتالله هاشمی رفسنجانی در قم برگزار شد، گفت: یکی از مسائل رایج در تفاسیر، ذکر اهداف و چرایی نوشتن تفسیر در مقدمه است که تفسیر راهنما هم از این قضیه مستثنا نیست؛ یعنی مفسر حتماً احساس کمبودی را ملاحظه کرده و تصمیم به نوشتن گرفته است.
عضو هیئت علمی مؤلفان تفسیر راهنما افزود: در دهه 50 رویکرد بازگشت به قرآن در جامعه رواج یافت و کتبی با موضوع بازگشت به قرآن و یا قرآنشناسی تألیف شد؛ در آن دوره کتاب معجم الفاظ قرآن محمدفؤاد عبدالباقی مورد استقبال بود، ولی در این معجم مفاهیمی بیان شده که فقط الفاظ آن در قرآن استعمال شده است. مثلاً واژه آزادی یا حقوق اقلیتهای دینی در قرآن نیست. همچنین واژگان اصول عملیه و استصحاب را در قرآن نداریم. عبدالباقی این کتاب را بر مبنای کتابی از یک نویسنده آلمانی نوشته است؛ اعتمادالسلطنه کتابی به نام کشف المطالب نوشت که دستهای از موضوعات محدود را فهرست کرده بود، ولی دریغ از موضوعات ریز و موضوعات وسیعی که در این زمینه هست.
ایازی با بیان اینکه هدفی که در تفسیر راهنما دنبال شد این بود که کار گستردهای برای مفاهیم قرآن انجام شود، گفت: شهید صدر در تفسیر موضوعی بیان کرده است که محقق باید از قرآن استنطاق کند و بپرسد. لذا اگر سؤال ما دقیق و همهجانبه نباشد، نمیتوانیم به سراغ تفسیر ترتیبی و موضوعی برویم. به همین علت برخی مفسران سراغ یکسری موضوعات نرفتهاند؛ نقل شده که علامه طباطبایی میفرمود که من نکاتی را از یک آیه با تدبر به دست میآورم، ولی بعد از مدتی دوباره مطالبی از همان آیه به ذهنم میرسد که آن موقع نرسیده بود. امام رضا(ع) فرمودند که قرآن برای یک زمان نیست، بلکه برای همه زمانهاست و هر روز که آن را بخوانیم طراوت جدیدی دارد، زیرا وقتی موضوعات و سؤالات جدید ایجاد شود میتوان از قرآن استنطاق کرد.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی اظهار کرد: آیتالله هاشمی رفسنجانی در زندان با گروههای مختلف فکری مانند مارکسیستها و دگراندیشان درگیر بود. لذا مسائل و سؤالاتی برای ایشان ایجاد میشد و درصدد یافتن پاسخ از قرآن بود. المیزان هم در دورهای نوشته شد که مارکسیسم، تودهایها و لیبرالیسم رواج زیادی داشت. لذا علامه به این دغدغه پرداخت و میتوان از تفسیر راهنما هم کاملاً دغدغههای آن دوره را درک کرد. مثلاً در چند جای تفسیر راهنما بحث آباد کردن دنیای مردم و تأمین معیشت آنان یکی از اهداف دین است و دین نمیتواند به عمران و آبادانی و پیشرفت و توسعه بیتوجه باشد، البته آخرت غایت مؤمن است. هدف انبیاء ایجاد قسط و عدل بود، زیرا وقتی عدالت اجتماعی ایجاد شود، فرائض هم در جامعه رواج مییابد و اگر در جامعهای عدالت نباشد، دینی نیست.
این قرآنپژوه و عضو گروه مؤلفان و نویسندگان تفسیر راهنما با اشاره به مبانی تفسیر راهنما و اینکه ما یکسری مبانی عام در مورد قرآن مانند وحیانی بودن، الهی بودن، جاودانگی و جامعیت داریم، تصریح کرد: یکسری مبانی خاص هم وجود دارد که در حقیقت پشت پرده و پیشفرض تألیف تفسیر است. البته برخی مبانی را با ابزارهای تفسیری اشتباه میگیرند؛ مثلاً مفسر باید به ادبیات و فرهنگ عربی به عنوان ابزار مسلط باشد، کما اینکه فهم متن فقهی نیازمند آشنایی با فقه است؛ در ادبیات قرآن تمثیلات زیادی وجود دارد که فهم آن نیازمند آشنایی با ادبیات و فرهنگ زبان عربی است.
ایازی تصریح کرد: همه مفسران شیعه و سنی در طول تاریخ قرآن را یکی از منابع تفسیری خود دانستهاند، زیرا مطمئنترین راه برای فهم یک آیه رجوع به دیگر سخنان متکلم است. قرآن کریم در برخی موارد تعمد کرده و نام شخص یا حتی موضوع را ذکر نکرده است، مانند آیه118 توبه «وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» که ابهام دارد. یکی دیگر از مبانی، فهم یک مسئله از ضد آن است، مثلاً اگر از صفات کفار سخن گفته شود، ویژگیهای مؤمنان را از عدم این صفات میفهمیم و برعکس.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی افزود: در تفسیر راهنما همانند المیزان و برخی تفاسیر دیگر به روح مجموعه آیات توجه زیادی شده و قرآن کریم استفاده از نعمات طیب را مورد توجه قرار داده است و از مجموعه این آیات میتوان فهمید که جامعه دینی نباید صرفاً به آخرت توجه کند، بلکه باید به دنیای مرم هم رسیدگی کند. کاد الفقر ان یکون کفرا؛ یا اینکه بهداشت و رفاه میتواند مسیر را برای دینداری هموارتر کند. فریقین با وجود همه اختلافی که در عقیده و نظر دارند، در اینکه منهجی به نام تفسیر قرآن به قرآن وجود دارد تردید ندارند. روایات فراوانی از پیامبر(ص) و ائمه(ع) داریم که آیهای را با آیه دیگری تفسیر میکردند. البته سه دیدگاه در باب تفسیر قرآن به قرآن وجود دارد که ما باید تکلیفمان را با آنها روشن کنیم؛ برخی تفسیر قرآن به قرآن را مبنا نمیدانند، بلکه به عنوان یک روش به رسمیت میشناسند. گروه دیگر معتقدند که ما به غیر از قرآن نباید به چیز دیگری مراجعه کنیم که به این گروه قرآنیون میگویند. آنان معتقدند که ما به خود سنت دسترسی نداریم، بلکه به روایت یعنی گزارشگری سنت دسترسی داریم که نمیتواند معتبر باشد.
وی اظهار کرد: طرفداران نظریه سوم معتقدند که قرآن برای فهم خودش نیازی به منبع دیگری ندارد اما نه از این باب که روایات معتبر نیستند، بلکه قرآن تبیان و تفسیر لکل شیء است و چیزی که نور مبین و تبیان برای همه چیز است، چطور نمیتواند مفسر خود نباشد و حتی روایات هم باید به قرآن عرضه شوند. در گذشته کسانی این نظریه را اجمالاً معرفی کردند، ولی علامه طباطبایی به صورت مفصل در المیزان به آن پرداخت؛ وی به قرآنبسندگی معتقد نیست، ولی ابتدا در تفسیر یک آیه به قرآن رجوع و بحث میکند و در انتها اگر بحثی روایی ذیل آیه باشد، آن را میآورد و کسی مدافع این نظریه است که قبل از المیزان، البیان را در شش جلد نوشته و تقریباً همه روایات را بررسی کرده است.
ایازی گفت: آقای هاشمی و گروهی که بعداً تفسیر راهنما را تکمیل کردند، چون عمدتاً از شاگردان علامه بودند همین مبنا را برگزیدند. آقای هاشمی در زندان المیزان را در اختیار داشت و در دفاتری که از وی باقی مانده چیزی به نام روایت وجود ندارد؛ الان جریانی به نام تفکیک داریم که بحث میکند قرآن حجیت جمعی دارد، یعنی خودش مستقلاً حجت نیست و برای فهم آن باید به سراغ روایت برویم، ولی علامه برای خود قرآن حجیت مستقل قائل است. میتوان به دو صورت با این مبنا برخورد کرد؛ یکی اینکه آن را مستند به آیات و روایات فضل و عظمت قرآن کنیم و دیگر اینکه ببینیم وقتی ساختار قرآن نازل شد چطور بود. پیامبر(ص) وقتی قرآن نازل میشد، آن را بر مؤمنان و کفار و منافقین و ... قرائت میفرمودند و بررسی واکنش این افراد در مواجهه با آیات میتواند به نوع برخورد ما کمک کند یا نوع برخورد معاصران نزول با آیات قرآن و حتی غیرمسلمانانی که امروز با قرآن مواجه میشوند نیز کمککننده است.
انتهای پیام