نگاهی متفاوت به ماجرای ضامن آهو
کد خبر: 4002986
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۳

نگاهی متفاوت به ماجرای ضامن آهو

«ضامن آهو» یکی از القابی است که بارها از سوی عامه مردم برای امام رضا(ع) به کار برده شده است. داستان این لقب شنیدنی است که روایت اصلی آن از سوی شیخ صدوق مطرح شده است.

داستان ضامن آهو آنگونه که بین عموم مردم مشهور شده در منابع قدیم تا حدی متفاوت و جالب‌تر است. روایت اصلی این داستان را شیخ صدوق(ره) بیش از هزارسال پیش در کتاب «عیون اخبار الرضا(ع)» آورده است. وی تنها با دو واسطه از ابومنصور محمدبن عبدالرزاق (متولی شاهنامه ابومنصوری) که از قدرتمندان و زورمندان روزگار بوده نقل می‌کند:

 در جوانی برای اهالی مشهدِ رضا(ع) و زائرانی که با آنجا می‌رفتند مزاحمت ایجاد می‌کردم، تا اینکه یک‌بار که با یک یوزپلنگِ (آموزش دیده) برای شکار آهو به آن حوالی رفته بودم یوز شکاری‌ام، را دنبال آهویی فرستادم و آهو تا نزدیک دیوار محوطه زیارتگاه رضا(ع) رفت ولی یک‌باره هر دو در مقابل آن ایستادند. گاهی که آهو به سوی دیگری می‌رفت، یوز به دنبالش می‌دوید ولی وقتی به محوطه زیارتگاه پناه می‌برد، یوز از دنبال کردنش دست برمی‌داشت. بالاخره آهو به یکی از اتاق‌های زیارتگاه وارد شد و هنگامی که به دنبالش رفتم آن را نیافتم. از ابونصر مقری (که در محوطه بود) پرسیدم: آهویی که وارد محوطه شده بود کجاست؟ گفت: من ندیده‌ام.

از آن روز نذر کردم که دیگر زائران رضا(ع) را آزار ندهم و راهشان را نبندم. همچنین از آن به بعد هرگاه حاجتی داشتم به زیارتش می‌آمدم و حاجتم روا می‌شد. یک‌بار از خدا خواستم که فرزند پسری به من ببخشد که چنین شد. هنگامی که پسرم به بلوغ رسید و کشته شد، مجددا به مشهد الرضا (ع) رفتم و باز هم فرزند پسری از خدا خواستم که خداوند برای بار دوم پسری به من داد و هیچ حاجتی را در آنجا از خدا نخواسته‌ام مگر اینکه روا شده است.

منبع: عیون اخبارالرضا(ع)، تألیف شیخ صدوق، جلد 2، صفحه 286

انتهای پیام
captcha