آیت‌‎الله صافی از ابتدا خواهان استقلال حوزه بود/ دلیل کناره‌گیری حضرات آیات جوادی‌‎آملی، امینی و استادی از نماز جمعه
کد خبر: 4009102
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۳
محمد سروش‌‎محلاتی:

آیت‌‎الله صافی از ابتدا خواهان استقلال حوزه بود/ دلیل کناره‌گیری حضرات آیات جوادی‌‎آملی، امینی و استادی از نماز جمعه

حجت‌‎الاسلام والمسلمین محمد سروش‌‎محلاتی بیان کرد: اصالت‌‎هایی که در این شخصیت‌‎ها مانند آیت‌‎الله صافی گلپایگانی وجود داشته را باید شناخت و کسی که فحش‌‎نامه می‌‎نویسد نمی‌‎داند که ریشه‌‎های عمیق مرجعیت کجا بوده است و می‌‎گوید ایشان مقلد سکولارها شده است. آن زمانی که شما به دنیا نیامده بودید و سکولار به گوشتان نخورده بود آیت‌‎الله صافی این بحث‌‎ها را دنبال می‌‎کرد.

به گزارش ایکنا؛ حجت‌‎الاسلام والمسلمین محمد سروش‌‎محلاتی، امروز 8 آبان، درس خارج فقه خود را تعطیل و به بحث پیرامون شخصیت آیت‌‎الله صافی‌‎گلپایگانی پرداخت.

در ادامه مشروح سخنان سروش‌‎محلاتی را می‌‎خوانید؛

تصور نمی‌‎کردم ضرورتی باشد تا در مورد حادثه‌‎ای که در روزهای قبل اتفاق افتاد و برخوردی که با آیت‌‎الله العظمی صافی‌‎گلپایگانی صورت گرفت بحثی مطرح کنم اما برخوردهای مختلف و مواضع گوناگون نشان داد که مسئله جدی‌‎تر و عمیق‌‎تر از چیزی است که در ابتدا به نظر می‌‎رسید. از این‌‎رو مقداری در مورد این مسئله با نگاهی که خودم دارم صحبت می‌‎کنم. البته بزرگان در روزهای اخیر نظر داده‌‎اند و نهادهای حوزوی و سازمان‌‎های مختلف مطالبی را بیان کرده‌‎اند که به‌‎جا بوده است. اما واقعه اتفاق افتاده چیز پیچیده‌‎ای نیست. در جمهوری اسلامی مسئولین نظام با مراجع تقلید دیدارهایی دارند و مراجع نیز در این دیدارها نظرات خود را که گاه تایید و گاه تذکر و انتقاد است بیان می‌‎کنند.

براساس همین سنت و رویه، در دیدار رئیس مجلس با آیت‌‎الله صافی ایشان چند نکته را بیان کردند؛ نکته اول این است که مردم به شدت در فشار اقتصادی هستند و فقر و محرومیت رو به گسترش و افزایش است. نکته دوم اینکه فشار در معیشت متاثر از روابط ما با کشورهای دیگر هم هست و اگر این تنش‌‎ها در صحنه بین‌‎الملل کاهش یابد تاثیر مثبتی بر وضع معیشت مردم خواهد داشت. از این‌‎رو مسئله قهر با دنیا را باید کنار بگذاریم. این دو نکته امری واضح و بدیهی است؛ نه آن فقر و فشار را می‌‎توان انکار کرد و نه تاثیر تنش‌‎های خارجی را بر معیشت مردم می‌‎توان نادیده گرفت اما این دو نکته به خصوص نکته دوم مبتنی بر یک مبنای دینی هم هست که این مرجع بزرگوار به اتکای آن مبنا این نظر را مطرح می‌‎کند و آن مبنا این است که آیا اسلام به ما اجازه داده است که در اثر قهر کردن با بسیاری از کشورها، ملت مسلمان را تحت فشار قرار بدهیم و فقر و محرومیت و عوارض آن در میان شایع بشود؟ این یک مبنای دینی است که می‌‎شود از فرمایش ایشان این مبنا را هم استنباط کرد.

نقدها به آیت‌‎الله صافی منطقی نبود

با صرف نظر از اینکه رسانه‌‎های حکومتی چه برخوردی داشته‌‎اند و آیا به درستی سخن مراجع را به گوش مردم و به اطلاع مردم می‌‎رسانند یا خیر و با صرف نظر از اینکه حوزه‌‎ای که رسانه نداشته باشد در چنین مسائلی ساکت است و اجازه پیدا نمی‌‎کند پیام بزرگان به گوش مردم برسد و این یک خلا در حوزه امروز است باید بگویم که برخی نویسندگان آمدند و به انتقاد از آیت‌‎الله صافی پرداختند اما نه یک انتقاد منطقی، بلکه انتقاد همراه با توهین و اهانت.

بارها گفته‌‎ایم و نوشته‌‎ایم که مراجع تقلید و رهبران دینی فراتر از نقد نیستند و به تعبیر شهید مطهری اگر رهبران دینی در موقعیت فرانقد قرار بگیرند هم برای خودشان خطرناک است و هم برای جامعه. منتقدین می‌‎توانستند مقدمه اول را نقد کنند و بگویند که وضع مردم بد نیست و بگویند ما تورم 40 درصدی نداریم بلکه تورم 4 درصد یا 4 دهم درصد است یا اینکه این وضع ناشی از ارتباطات ما با خارج نیست، اما آمدند و اهانت کردند و تعبیرات رکیکی به کار بردند. یک تعبیرشان این بود که ایشان مقلد لیبرال‌‎ها و سکولارهاست و یک تعبیر این بود که حرفی را در دهان ایشان گذاشته بودند و ... .

همین کافی است که یک انسان منصف به این سوال پاسخ دهد که اگر این تعبیراتی که در مورد بیانات ایشان به کار بردند در مورد برخی از مسئولین نظام به کار برده می‌‎شد چه عکس‌‎العملی داشت و اهانت تلقی می‌‎شد یا خیر؟ مثلا اگر به کسی بگویند شما مقلد داعش یا طالبان یا خوارج هستید چه اتفاقی می‌‎افتد؟ آنها که می‌‎گویند این تعابیر نقد است، پس باید در جاهای دیگر هم امکان تعمیم داشته باشد.

در اینجا سه مسئله وجود دارد؛ اول اینکه این نویسنده کیست، کجاست و در چه فضایی رشد کرده و به کجا متکی است و حواشی او چیست. من در این بحث وارد نمی‌‎شوم. بحث دوم این است که فرمایشات آیت‌‎الله صافی در مورد وضع مردم چقدر با واقعیت‌‎ها سازگار است؟ در این قسمت هم مسئله واضح است و وارد نمی‌‎شوم. یک امر سومی است که نحوه برخورد با مرجعیت است که آن مسئله، مسئله مهمی است. مسئله دیروز و امروز هم نیست و اساسا این بحث مطرح است که در نظام جمهوری اسلامی مرجعیت چه جایگاهی دارد و ما از مراجع چه توقعی می‌‎توانیم داشته باشیم؟

سوابق آیت‌‎الله صافی گویاست

اینجا اولا باید دانست که مراجع معظم تقلید ما و در رأس آن این بزرگوار؛ یعنی آیت‌‎الله صافی سابقه روشنی دارند. شاید و بلکه قطعا کسانی که این برخوردهای ناجوانمردانه را دارند نمی‌‎شناسند و نمی‌‎دانند که پیشینه و سابقه و افکار و مجاهدت‌‎های آیت‌الله صافی چیست. اینکه ایشان چنین انتقادی از وضع موجود دارد، امر جدیدی نیست. به کسانی که توهین می‌‎کنند اطلاع می‌‎دهم که اگر می‌‎خواهید آیت‌‎الله صافی را بشناسید به سوابق دهه اول انقلاب ایشان مراجعه کنید که در شورای نگهبان بوده‌‎اند. هرچه را که دیروز آنجا گفته امروز اینجا می‌‎گوید. هرچه را که در زمان امام(ره) گفته امروز هم در دوره مقام رهبری می‌‎گوید. ایشان از افرادی نیست که در حرکتش تغییری ایجاد کرده باشد. اگر امروز ایشان استقلال حوزه را مطرح می‌‎کند که حوزه نباید به دولت و حکومت وابسته باشد از این جایگاه نیست که مرجع تقلید است، بلکه در سال 1363 که پنج سال از انقلاب گذشته بود در شورای نگهبان بود این مطلب را گفته بود و 37 سال از آن قضیه گذشته است. افرادی که امروز فحش‌‎نامه‌‎ها را می‌‎نویسند در آن زمان کجا بودند؟

37 سال قبل برای اولین‌‎بار در لایحه بودجه که در مجلس بررسی شد ردیفی به حوزه علمیه اختصاص پیدا کرد که مبلغش هم 60 میلیون تومان بود. بودجه را مجلس تصویب کرد و به شورای نگهبان فرستاد. آیت‌‎الله صافی ایستاد و مقاومت کرد و گفت حوزه باید مستقل باشد و بودجه دولتی استقلال را از حوزه می‌‎گیرد و فردا دولت به بهانه پولی که می‌‎دهد اعمال نفوذ می‌‎کند. این نامه آیت‌‎الله صافی و موضع ایشان موجود است و آن زمان ایشان مرجع هم نبود و امام هم حضور داشت. بنابراین اینطور نیست که کسی این حرف‌‎ها را امروز در گوش ایشان خوانده باشد.

از این‌‎رو فکر ایشان از ابتدا چنین بوده و تغییری هم نکرده است و اول نگفتند که حکومت باید حوزه‌‎ها را هم بگیرد و حالا تغییر کرده باشد. آن زمان که دیگران متوجه نبودند ایشان متوجه بود و حرفش همین بود. یکی از نکاتی که می‌‎خواهم به طلاب جوان و عموم مردم عرض کنم این است که اصالت‌‎هایی که در این شخصیت‌‎ها وجود داشته را باید شناخت و کسی که فحش‌‎نامه می‌‎نویسد نمی‌‎داند که ریشه‌‎های عمیق مرجعیت کجاست و می‌‎گوید ایشان مقلد سکولارها شده است. آن زمانی که شما به دنیا نیامده بودید و کلمه سکولار به گوشتان نخورده بود آیت‌‎الله صافی این بحث‌‎ها را دنبال می‌‎کرد. شاید خیلی از رسانه‌‎ها نخواهند این حرف‌‎ها به گوش مردم برسد اما باید ما طلبه‌‎ها این کار را بکنیم.

بارها اصرار شد که مشروح مذاکرات شورای نگهبان منتشر شود و بالاخره دو جلد که مربوط به سال‌‎های 58 و 59 است را منتشر کرده‌‎اند و آنجا می‌‎توانید آیت‌‎الله صافی را بشناسید و خیلی از چیزهایی که امروز افراد می‌‎خواهند بفهمند را ایشان در آن روزها مطرح کرده است.

برای نمونه یک بحث در مورد اختیارات رئیس جمهور است. رئیس جمهور اختیاراتی دارد و می‌‎بیند که نمی‌‎تواند کار کند و ایشان می‌‎گوید رئیس جمهور باید استعفا بدهد یا به وظیفه خود عمل می‌‎کند یا باید کناره‌‎گیری کند و مماشاتی نباید در کار باشد. عین جمله ایشان از مشروح مذاکرات جلد اول را می‌‎خوانم که؛ اگر رئیس جمهور دید نمی‌‎تواند و خلاف قانون اساسی است باید استعفا دهد. هرکجا رئیس جمهور دید که اموری با قانون اساسی مخالف است ولو شخص رهبر بگوید که این موافق قانون اساسی است او که خودش این را مخالف قانون اساسی می‌‎داند باید کنار برود و بگوید من برخلاف قانون اساسی عمل نمی‌‎کنم. حال اگر در سال‌‎های بعد و دهه‌‎های بعد و زمان رئیس جمهورهای مختلف ایشان چنین مطالبی می‌‎گفت، به ایشان می‌‎گفتند که شما با فلان رئیس جمهوری سَر و سِری دارید اما مبنای فکری ایشان این است و می‌‎گوید قانون اساسی مقدم است.

یکی از بحث‌‎های دیگر مسئله دخالت نیروهای نظامی در کشور است. تا جایی که بنده می‌‎دانم کسی که صریحا در این زمینه اظهار نظر کرده آیت‌‎الله صافی است. آن زمانی که جنگ بود و نیروهای مسلح و نظامی و ... و خیلی دارای محبوبیت و اقتدار بالایی بودند وقتی بحث قانون مطرح می‌‎شد ایشان می‌‎ایستاد. یکی از موارد این بود که می‌‎خواستند برخی اختیارات را از دولت بگیرند و به سپاه بدهند. در اظهار نظرهایی که در مشروح مذکرات شورای نگهبان هست آمده: قانون اساسی نقشه مملکت است. آنچه را که قانون اساسی برای دولت معین کرده است را اگر برای دیگری قرار بدهید صحیح نیست. این را در نقد این گفته‌‎اند که می‌‎خواستند اختیاراتی را به سپاه بدهند. یک جای دیگری بحثی بود که سپاه بر نیروی انتظامی تقدم دارد ولی ایشان می‌‎گویند پس ژاندارمری چه خاکی بر سرش بریزد؟ سپاه پاسداران عزیز است اما قانون اساسی از سپاه پاسداران بالاتر است. قانون باید طبق راهبردی که قانون اساسی تعیین کرده تنظیم و تصویب شود.

از همان زمان افرادی فهمیدند که ایشان بازیچه آنها نخواهد بود و مشخص شد که ایشان هوشیار است و چیزهایی که افراد دیگر ده‌‎ها سال بعد می‌‎خواهند بفهمند ایشان همان زمان فهمیده است. این موارد را مثال زدم تا این توهمات برطرف شود که چه کسی رفته و به ایشان چه گفته است. شخصیت افراد را که بشناسیم می‌‎فهمیم که حرف دیگران و تاثیر دیگران مطرح نیست و ایشان برای خود منطقی دارد. یکجا می‌‎گویند اگر تشخیصی داشته باشم و مرحوم آیت‌‎الله بروجردی هم نظری داشته باشد از نظر خود برنمی‌‎گردم. بزرگ‌‎ترین شخصیتی که برای ایشان بزرگ بوده، آیت‌‎الله بروجردی است که چنین موضعی در قبالشان داشته‌‎اند.

توصیه امام(ره) به مراجع

حال سوال این است که می‌‎خواهیم نهاد مرجعیت را داشته باشیم یا خیر و اگر می‌‎خواهیم این نهاد را داشته باشیم می‌‎خواهیم ساکت باشند یا آنطور که امام فرمود باشد؟ امام در وصیت‌‎نامه فرمودند به مراجع معظم وصیت می‌‎کنم که خود را از مسائل جامعه کنار نکشند و بی‌‎تفاوت نباشند. گویا برخی‌‎ها علاقه دارند مرجعیت فقط از ایشان تمجید و تعریف کند تا بعد هم آنها از مرجعیت تجلیل کنند اما آیا معنای حضور مرجعیت این است؟ اگر مرجعیت هست که خودش فکر دارد و تصمیم می‌‎گیرد. این قضیه در مورد دانشگاه هم صادق است و دانشگاه باید فکر خود را بگوید که گاهی اوقات می‌‎تواند با تفکرات رسمی تفاوت داشته باشد.

برخی از همین رفتارها موجب شده تا برخی مراجع دیگر چنین دیدارهایی ندارند و کسانی که آتش بیار معرکه هستند در اینکه برخی مراجع دیدارهای خود را تعطیل کرده‌‎اند مقصر هستند و اگر حکومت هم این رویه را اصلاح نکند آنها هم در این وضعیت شریک هستند و ما این علما را از دست می‌‎دهیم و نقش مصلحانه‌‎ای که آنها دارند پشتوانه مهمی است؛ مخصوصا برای یک حکومت دینی.

مرجعیت خفیف نمی‌‎شود

این بزرگان نیازی به تحویل گرفته شدن در حکومت ندارند که اسم آنها در اخبار بیاید و ... ، اما حکومت به اینها نیاز دارد. آیت‌‎الله جوادی‌‎آملی، آیت‌‎الله امینی و آیت‌‎الله استادی؛ امام جمعه قم بودند و چند نفر آدم بی‌‎ادب را تحریک کردند و نتیجه این شد که این بزرگان کناره‌‎گیری کردند. در اینجا چه کسی ضرر می‌‎کند؟ آیت‌‎الله جوادی کوچک شد چون نماز جمعه نمی‌‎رود؟ خیر. اگر ایشان در نماز جمعه حضور یابد اعتبار این نماز افزایش پیدا می‌‎کند. یاد جمله‌‎ای می‌‎افتم که شخص حکیمی خطاب به امیرالمومنین گفت: به خدا قسم که تو خلافت را اعتبار بخشیدی. آن کرسی خلافت که علی(ع) روی آن بنشیند ارزش پیدا می‌‎کند و در ادامه گفت اما خلافت موجب ارزش و اعتبار تو نشد و تو همان علی(ع) هستی و خلافت اعتباری، چیزی بر تو نیفزود.

مرجعیت هم خفیف نمی‌‎شود و یک نهاد کهن است و مردم برای آن اعتبار قائل هستند. یکبار آیت‌‎الله شبیری می‌‎گفت: رضاخان با کسروی به مشکل خورده بود و به رضاخان هم برخورده بود. سپس دستور داد که کسروی را منتظر خدمت کنند. کسروی زیر آن حکم رضاخان نوشت خدمت باید منتظر بنده باشد و من منتظر خدمت نمی‌‎شوم. مراجع ما هم دنبال چیزی از حکومت نیستند و جایگاه خود را دارند.

انتهای پیام
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
امید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۰/۰۸/۰۹ - ۰۸:۰۴
0
1
دم آقای صافی گلپایگانی گرم،
حرف دل مردم و خدا رو زد
یک ایرانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۰/۰۸/۰۹ - ۱۰:۰۵
0
0
همه چیز فقط سید علی
captcha