به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مهدی صفایی، نویسنده کتاب «تجسم اعمال از منظر ابن عربی» امروز، هشتم دی ماه در نشست معرفی و نقد این کتاب گفت: این کتاب در راستای کلانپروژه نفس و بدن در پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی نوشته شده است، این پژوشکده بیش از 10 سال است که فعالیت دارد و دو همایش بینالمللی را هم در مورد رابطه نفس و بدن نشر داده است.
وی افزود: مجموعه مقالات همایش اول در هفت جلد و همایش دوم هم آثار متعددی دارد که به زودی منتشر خواهد شد؛ کتاب تجسم اعمال یکی از این آثار است که منتشر شده است.
نویسنده کتاب تجسم اعمال از منظر ابن عربی با بیان اینکه بحث تجسم اعمال یا پیکرپذیری کردارها از آموزههای دینی و از مهمترین موضوعات فلسفی و عرفانی است، گفت: وحدت وجود یکی از مبانی مباحث ابن عربی است لذا در این کتاب به آن پرداخته شده است، وی در این بحث معتقد است که هیچ چیزی معدوم نمیشود بنابراین اعمال انسان هم باقی هستند و از بین نمیروند.
وی بیان کرد: همچنین بحث تجلی هم از نظر ابن عربی خیلی مهم است و او آن را مساوی خیال و مسابق آن میداند و حیطه و سیطره این دو را یکی میداند؛ خیالی که مبنایی برای سهروردی شد تا عالم خیال را مطرح کرد و بعدا هم وارد فلسفه صدرایی شد.
صفایی بیان کرد: تجدد امثال هم از موضوعات مهم در آراء ابن عربی است زیرا معتقد است که همه عالم در حال تجدد و تحول است، یعنی ما در عالم چیز ثابتی نداریم و همه چیز در حال شدن است و برخی معتقدند که حرکت جوهری در آراء ابن عربی از همین تجدد امثال گرفته شده است. اگر ما معتقدیم که عالم در حال شدن است، پس اعمال انسان هم دائما در حال شدن و عدم ثبات و قرار است و اعمال انسان صرفا در این عالم محقق نخواهد شد و در عوالم دیگر هم جریان دارد.
صفایی بیان کرد: بحث دیگر ابن عربی، تطابق عوالم است، یعنی اگر این عالم تحت سیطره عالم خیال و خیال هم تحت سیطره عقل باشد، در عوالم بعد از مرگ هم انسان این عمل را خواهد دید.
وی افزود: در بخش دیگر کتاب، به مبانی معرفتشناسی ابن عربی پرداخته شده است که تجرد نفس از جمله موضوعات آن است؛ یعنی نفس اگر مادی باشد تجسم عمل معنا نخواهد داشت. وی با این پیش فرض که نفس همواره باید همراه بدن باشد، بر این باور است که ما حتی در عالم مثال و عقل هم بدنی متناسب با این عوالم داریم و وقتی انسان بدن داشت، تجسم اعمال هم وجود دارد و این تجسم هم در درون انسان و هم بیرون از آن وجود دارد و انسان با عمل خودش حرف خواهد زد.
این پژوهشگر تصریح کرد: به باور ابن عربی، انسان، بدنهای متعدد در عوالم مختف دارد و این بدنها در طول هم هستند، مانند لباسی که انسان روی یکدیگر میپوشد و وقتی یکی را درآورد، دیگری نمایان میشود، وقتی از دنیا رفت، بدن مثالی و در قیامت بدن اخروی او ظاهر میشود و همه این بدنها میتوانند اعمال را تجسم دهند.
وی اضافه کرد: ابن عربی در معرفتشناسی معتقد است که اعمال انسان از سنخ عرض هستند، اگر عرض باشند از بین رفتنی هستند و این برای او به چالش تبدیل شده است؛ البته ملاصدرا این مشکل را ندارد. همچنین نکته دیگر در مباحث ابن عربی، خیال متصل و منفصل است، خیال متصل، قوهای در انسان است که با آن عالم ارتباط میگیرد. وی رؤیا را مثال زده است و خیال منفصل، واسطه عالم ماده و مجردات است که این بحث ثمرات فلسفی زیادی داشت، زیرا مثلا ابن سینا عالم خیال و تجسم اعمال را که به هم مرتبط هستند، نمیپذیرفت.
وی ادامه داد: از ابداعات ابن عربی است که در خیال منفصل ما معنویات را متجسم میبینیم. از دید وی، خیال متصل هم قوهای است که آن عالم را به ما مینمایاند و اگر کسی این قوه را ندارد، مانند کور در دنیاست.
پژوهشگر فلسفه گفت: وی معتقد است که قوه خیال انسان بعد از مرگ از بین نمیرود، ولی ابن سینا معتقد بود که همه قوای انسان از سنخ مادی است و از بین خواهند رفت. وی میگوید قوای خیال در برزخ سبب در صور برزخی میشوند. ابن عربی بر این باور است که در همین عالم دنیا هم برخی میتوانند قوه خیال خود را به بیرون از این عالم انتقال دهند و همت عرفا در تصرفات بیرون از ذهن و در عالم واقع را به عنوان شاهد خود بیان میکند.
صفایی اظهار کرد: او میگوید همین همتی را که عرفا در دنیا دارند، همه بهشتیان در قیامت خواهند داشت و هر چه نفسشان اراده کند، برای آنان فراهم خواهد شد و او معجزات را هم با این مسئله توجیه میکند. ملاصدرا هم از این بحث قیام صدوری ابن عربی خیلی استفاده کرده است.
وی با اشاره به مباحث انسانشناسی ابن عرب،ی گفت: این مباحث او خیلی به تجسم اعمال و انسان کامل مرتبط است و تاکید دارد که انسان کامل میتواند در این عالم خلق داشته باشد، در دنیا میتواند صور و وقایعی را خلق کند زیرا عالم برای انسان کامل مسخر شده است؛ البته گاهی او از انسان و قوه او سخن میگوید و گاهی از فعلیات انسان. او حتی اشاره دارد که انسان کامل وقتی به مقام خود برسد، یک کرسی در عالم خیال برای او میزنند که تسلط دارد و ورود و خروج عالم خیال را هم مدیریت میکند.
وی اضافه کرد: ابن عربی معتقد است که انسان عارف، هویت خود را در عوالم دیگر از دست نمیدهد و حفظ هویت سبب میشود تا اعمال خود را در عالم دیگر رؤیت کند و به تدبیر بدن خود بپردازد که این تدبیر، فقط وابسته به اعمال او هست.
صفایی بیان کرد: در بخش پایانی کتاب به خلود به عنوان یکی از نتایج مباحث ابن عربی پرداخته شده است که از مباحث چالش برانگیز در فلسفه و کلام و عرفان است. خدا در قرآن فرموده وقتی انسان وارد بهشت و جهنم شود، در آنجا خالد است و اگر بحث تجسم اعمال درست پیش برود، به خلود منجر میشود؛ مبانی ابن عربی طوری است که طبیعتا با پذیرش تجسم اعمال باید به خلود منجر شود ولی در برخی موارد به این نتیجه نمیرسد، لذا آن را توجیه میکند، مثلا او بحث رحمت خدا را پیش میکشد و آن را در تضاد با خلود جهنمی میداند و هفت مبنا هم برای آن بیان کرده تا زیر سؤال ببرد.
وی تأکید کرد: ابن عربی سعی کرده بگوید جهنمیها خالد نیستند و گاهی خدا عذاب را بر میدارد و گاهی آنها وارد بهشت میشوند که همه این موارد نقد شده است. ملاصدرا بر اساس مبانی ابن عربی، خلود را ثابت کرده است.
نویسنده کتاب تجسم اعمال تصریح کرد: پیامد مهم این بحث آن است که وقتی انسان بداند اعمال او همیشه همراه او هست، تفاوت دنیا و قیامت این است که باطن انسان در دنیا تبدیل به ظاهر او در قیامت خواهد شد، به همین دلیل سعی میکند مراقب اعمال خود باشد؛ همچنین دفع غفلت از ثمرات این بحث است.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی گرجیان، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) در سخنانی در نقد وی، گفت: برخی تعابیر غیر فنی در این کتاب به کار رفته است مانند یکی گرفتن جسم و جسد و آن را مستند به ابن عربی کردهاید. در صفحه 19 تشخص را برابر با اخلاق گرفتهاید، همچنین عبارات عربی باید ترجمه میشد.
وی افزود: در جایی گفتهاید مرگ نسبت است و تجسد ضعیفتر از عرض دارد، مفهوم روشنی ندارد، شما باید این عبارت را معنا کنید همچنین در فرهنگ قرآن، مرگ را موجود میداند لذا هر انسانی آن را میچشد.
گرجیان اظهار کرد: در دستگاه ابن عربی، تبدیل عرض به جوهر بسیار ساده است، ولی شما آن را پیچاندهاید، گاهی آن را اجتماع نقیضین دانستهاید و گاهی تبدیل و برزخ صعودی و ... به همین دلیل ابهام ایجاد کرده است؛ ابن عربی نگاه وجودی به عرض و جوهر دارد، بنابراین تبدیل عرض به جوهر یعنی تبدیل موجود ضعیفتر به قویتر در قوس صعود امکانپذیر است زیرا وجود، حقیقت واحده است.
وی افزود: در جایی فرمودید روح در تجلی از معنا تبعیت میکند، مفاد تبعیت روح از معنا چیست؟ همچنین جایی تمثل را تصرف در خیال دانستید که باز هم مبهم است؛ مثلا اینکه جبرئیل بر مریم(س) تمثل یافته است، آیا اینجا تصرف در قوه خیال حضرت مریم(س) بوده یا در عالم واقع هم رخ داده است و چه اشکالی دارد این تجسم و تمثل واقعی باشد؟ در برخی نقلها آمده که جبرئیل طوری تصرف داشت که پیامبر(ص) بر روی پای او میخوابید.
گرجیان تصریح کرد: شما نتوانستهاید بحث خلق مدام و تجسد امثال را به تجسم اعمال ربط دهید، در حالی که ما دنبال حل موضوع تجسم اعمال هستیم؛ در صفحه 63 گفتهاید که عالم هستی اعراضی قائم به ذات خدا هستند، پس جوهر کجاست؟ همچنین بحث خلود هم مرتبط نشده است.
انتهای پیام