به گزارش ایکنا، جلسه شرح دعای ابوحمزه ثمالی توسط آیتالله سیدعلی میلانی شب گذشته، پانزدهم فروردینماه در دفتر ایشان برگزار شد.
خلاصه متن جلسه را در ادامه میخوانید؛
آنچه از عرایض دیروز نتیجه میگیریم عبارت از این است که امام در این دعا از خداوند متعال تقاضا دارند که به ایشان تفضل کند و بیش از مقاماتی که تاکنون به امام عنایت شده است، به ایشان تفضل شود. در دعای ابوحمزه غالبا عبارات امام در مقام تواضع و خضوع برای خداوند متعال و عذرخواهی از تقصیرات است و اینکه از خدا میخواهند موانع قرب برطرف شود و خداوند قرب بیشتری به امام عنایت کند.
امام قبل از ورود در دعا چند خط مقدمه دارند. مقدمه ایشان عبارت از این است که: «اِلهي لا تُؤَدِّبْني بِعُقوُبَتِكَ وَلا تَمْكُرْ بي في حيلَتِكَ مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ وَلا يوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِكَ وَمِنْ اَينَ لي النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِكَ لاَ الَّذي اَحْسَنَ اسْتَغْني عَنْ عَوْنِكَ ...».
ادب در لغت عربی، غیر از ادبی است که در فارسی میگوییم. اساسا خیلی از الفاظ عربی در زبان فارسی از معنای اصلی خودشان جدا شدند. برخی تصور میکنند این عبارت دعا به این معنا است که خدایا مرا به مجازاتت ادب نکن، معنای عبارت این نیست. «لا تُؤَدِّبْني» به معنای تربیت و بار آوردن است. تربیت کردن غیر از ادب کردن است. بر این اساس، معنای عبارت این است خدایا مرا از طریق عقوبتت تربیت نکن. پس ادب کردن یعنی تربیت کردن و پرورش دادن. پیامبر(ص) میفرمایند: «ادبنی ربی و احسن ادبی». وقتی شما گلی را در گلدانی قرار میدهید به این گل رسیدگی میکنید تا این گل رشد کند. خداوند متعال هم پیامبر(ص) را رشد داد و بار آورد تا آنجایی که شد: «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ».
تربیت کردن راههای مختلف دارد. یکی از راهها این است که کسی را مورد عقوبت قرار دهند تا تربیت شود ولی امام میخواهد تربیتش بر اساس مغفرت و رحمت و تفضل باشد. همچنین امام در این عبارت به تقصیر در برابر خداوند متعال اقرار میکنند و میفرمایند تقصیرات مرا نگاه نکن. همه این عبارات به خاطر عظمت خداوند است. ائمه در هر مقامی هستند که بالاتر از مقامات آنها در عالم وجود ندارد، در عین حال در برابر خداوند متعال کوچک هستند، عبد هستند، خاشع و خاضع هستند چون آنها عظمت الهی را میدانند لذا خودشان را در برابر خداوند متعال مقصر میدانند.
«وَلا تَمْكُرْ بي في حيلَتِكَ». مکر در لغت عرب همان مکری است که در فارسی میگوییم یعنی خدعه اما اگر خداوند مکری داشته باشد به جهت امتحان عبد است. مکر خداوند به نفع بندگانش است برخلاف مکری که بندگان نسبت به همدیگر دارند. اگر شما به کسی خوبی کرده باشید و بخواهید بر سر او منت بگذارید تمام عقلا میگویند منت گذاشتن کار زشتی است اما خداوند متعال فرق دارد و در قرآن مجید چند جا میفرماید من بر سر شما منت گذاشتم: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ». پس معلوم میشود مکری که بین مردم است زشت است ولی مکر خداوند متعال زشت نیست بلکه از روی مصلحت است و به نفع بنده است. حضرت در این عبارت میفرمایند خدایا مرا امتحان نکن، از روی مکر. مکر یکی از مصادیق امتحان خداوند است.
بعد حضرت میفرمایند: «مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ»، یعنی چگونه میتوانم به خیر برسم در حالی که همیشه خیر از ناحیه تو است. اگر من بخواهم به خیری برسم باید خودت بر من تفضل کنی. غیر از تو، از کجا به خیر نائل شوم. خیر یعنی چه؟ خیر یعنی خلاصی از شر و بدی. این یک مطلب مهمی است. باید توجه داشته باشیم همه خیرها نزد خداوند متعال است و جز از راه تفضل خداوند به هیچ خیری نمیرسیم. جز به عنایت خدا از هیچ شری خلاصی پیدا نمیکنیم. این یک مطلب کلی همیشگی است.
حضرت در ادامه میفرمایند: «وَمِنْ اَينَ لي النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِكَ» یعنی چگونه میتوانم به نجات برسم و از شرور خلاص بشوم مگر اینکه خودت عنایت بکنی. انسان در هر لحظه به عنایت خداوند نیاز دارد تا برای امور خیر موفق شود و از شرور در امان باشد. خداوند باید ابواب خیر را باز کند و اسباب خیر را فراهم کند. او است که باید ما را از انواع شرور حفظ کند. شرور دامنه وسیعی دارد از یک گناه کوچک شروع میشود تا جهنم ادامه دارد. منشأ شر هم شیطان است. جز خداوند، آن کسی که عبد را از شیطان حفظ میکند کیست؟
«لاَ الَّذي اَحْسَنَ اسْتَغْني عَنْ عَوْنِكَ» یعنی آن کسی که کار خوبی کرده و در مسیر صحیح قرار داشت ولو آدم خوبی است ولی هر لحظه به مدد الهی نیاز دارد. این چراغی که روشن است هر لحظه باید از مرکز برق مدد بگیرد و اگر یک آن قطع شود این چراغ از روشنایی میافتد. من به هر مرتبهای از خوبی رسیده باشم و در هر شأنی از شئون معنوی باشم باید هر لحظه از ناحیه خداوند مدد برسد.
انتهای پیام