در ادامه بررسی وضعیت جلسات آموزش قرآن با حسن حکیمی، مدرس و قاری ممتاز قرآن گفتوگو داشتیم که بخش اول آن با عنوان «مسابقات، هدف از تلاوت و جلسات قرآن را منحرف کرده است» منتشر شد. اکنون بخش دوم و پایانی این گفتوگو را میخوانید؛
ایکنا- اعتقاد داریم در فضای تلاوت در سالهای پس از انقلاب رشد کردهایم و توانستهایم سطح خودمان را به قاریان مصری برسانیم. فکر میکنید چقدر در زمینه فنی موفق بودهایم و رجوع درستی به قاریان مصری داشتهایم؟ از طرفی مقام معظم رهبری نیز روی قاریانی نظیر عبدالفتاح شعشاعی یا رفعت تأکید دارند، اما شاید در جلسات ما اینها خیلی مورد توجه نباشند.
مطمئناً از نظر فنی رشد خوبی داشتهایم. یک زمانی وقتی از مقامات و دستگاههای قرآنی صحبت میشد تعصبات بیموردی در این زمینهها وجود داشت. زمانی که حدوداً پانزده سال سن داشتم تا حدودی دستگاهها را میشناختم، اما در آن زمان جرئت نداشتیم که اسم دستگاهها را ببریم، چرا که طرح چنین مطالبی ناپسند بود.
به خاطر دارم یکبار از استادی پرسیدم در تلاوتم کدام بخش در دستگاه صبا اجرا شده بود؟ ایشان به من گفت ما باد صبا داریم و نه دستگاه! و خلاصه بحث را از دستگاههای موسیقی منحرف کرد. ولی امروزه اینچنین نیست و قاریان ما هم از حیث فنی رشد قابل قبولی داشتهاند و حتی قاریان درجه دو یا سه، به بسیاری از مقامات تسلط دارند.
باید توجه داشته باشیم که در بخش مفاهیم خیلی ضعیف هستیم؛ یعنی ابزار تلاوت و مباحث فنی وجود دارد، اما باید در کنارش آشنایی با مفاهیم هم باشد و در این صورت است که میتوانیم به قاریان مصری حال حاضر نزدیک شویم. البته باید بدانیم اینگونه نیست که بتوانیم به قاریان اصیل مصر که با آنها صد سال فاصله داریم، نزدیک شویم. آنها خیلی جلوتر از ما هستند و ما با اساتیدی نظیر حصان و مصطفی اسماعیل قابل قیاس نیستیم.
ایکنا- چرا؟
علتش سبک زندگی غیر حرفهای ماست. قاریان حرفهای ما شاغل هستند و با این حال میخواهند قرآن هم به صورت حرفهای بخوانند که در این صورت تلاوت حرفهای امکانپذیر نیست. در ایران میتوان تا حدودی این رویه را پی گرفت اما نمیتوان با این وضعیت مانند مصریها شد؛ چراکه در مصر تمام ذهن قاری، تلاوت است و تلاوت بخشی از فرهنگ آنهاست. اما در فرهنگ ما موسیقی ایرانی، آواز یا مداحی برجسته است. البته که تلاوت در این سالها رشد کرده اما فاصله ما همچنان با مصر زیاد است، اما اگر سبک زندگی ما حرفهای شود میتوان با قاریان حال حاضر مصر رقابت کنیم.
ایکنا- به نظر شما میتوانیم قاری صاحبسبک تربیت کنیم و خروجی جلسات ما تربیت چنین قاریانی باشد؟
عبدالفتاح طاروطی یکی از قاریانی است که میتوان گفت صاحبسبک است. او چند سال قبل میگفت که من هنوز هم تقلید میکنم. بنابر این اینکه بگوییم تقلید کنار برود صحیح نیست. هر قاری حتی اگر صاحبسبک شود نیاز دارد که تقلید کند و چیزهای جدیدی بیاموزد. مجدداً تأکید میکنم که اگر میخواهیم صاحبسبک شویم باید سبک زندگیمان را مانند قاریان مصری کنیم و با وضعیت فعلی فقط میتوانیم به قاریان فعلی مصر نزدیک شویم.
رونالدو یک فوتبالیست حرفهای است. حال اگر شغل پردرآمدی هم داشته باشد این مشغلهها موجب میشود که نتواند به فوتبال حرفهای برسد و قطعاً در فوتبالش افت ایجاد میشود. پس کسی میتواند حرفهای باشد که زندگیاش هم حرفهای باشد.
ما به نسبت قاریان گذشته رشد کردهایم و علم ما هم پیشرفت کرده است، اما کافی نیست. در کشور مصر هفتصد سال است که قرآن خوانده میشود اما در کشور ما پرداختن به هنر تلاوت بیش از چهار دهه قدمت دارد. از طرفی زبان ما هم فارسی است و این عوامل سبب شده تا با آنها فاصله زیادی داشته باشیم.
ایکنا- شما معتقدید که برای صاحبسبک شدن فکر و ذکر قاری باید تلاوت باشد. پرسش این است که آنها چطور میتوانستند تمام زندگی خود را وقف قرآن کنند؟ آیا باید نهادهای دولتی از قاریان حمایت کنند؟
در مصر حمایت دولتی از قاری صورت نمیگیرد، اما حمایت مردمی وجود دارد. اما ما در اینجا نه حمایت مردمی داریم و نه حمایت دولتی. این در حالی است که مردم ما قرآن را دوست دارند، اما گاهی اوقات اینطور است که نمیدانند چه کاری باید انجام دهند و منتظر هستند کسی بیاید و کاری کند.
بر این اساس باید قوانینی بگذارند که مردم تشویق شوند. مثلاً میتوان اینطور مطرح کرد که به ازای حفظ هر یک جزء از قرآن، مردم یک میلیون تومان به حافظ قرآن بدهند. این پول بسیار ناچیز است و حداقل هدیه محسوب میشود، اما اگر همین حداقل هدیهها توسط مردم تأمین شود، برای یک نوجوان انگیزه بسیاری به وجود میآورد.
من فعلاً با بحث معنوی کاری ندارم، بلکه بحث مادی را مطرح میکنم که شروع کار قرآنی است. البته در مصر مسئولان هم حمایت میکنند و حتی در مراسم شادی هم قرآن میخوانند اما اینجا اگر جشن عروسی باشد و کسی قرآن بخواند خیلی مورد استقبال قرار نمیگیرد.
هنوز این فرهنگ غلط در میان ما وجود دارد که قرآن مختص قبرستانها است. برخی به من میگویند وقتی از دنیا رفتیم شما برای ما قرآن بخوانید. به آنها میگویم تا زمانی که زنده هستید در منزلتان برنامه بگذارید تا قرآن بخوانم؛ چراکه قرآن برای زندههاست.
در کشور مصر مردم قاری را دعوت میکنند و حقالزحمهای هم به او میدهند و همین موجب میشود تا آن قاری تامین شود و میتواند حرفهای زندگی کند اما در ایران اگر به اوج تلاوت هم برسید باز هم باید منتظر باشید که چند ارگان شما را دعوت کنند که آنها هم از نظر مالی مشکل دارند و به همین دلیل انگیزه قاری هم کمرنگ میشود.
بسیاری از قاریان به دلیل مباحث اعتقادی تلاوت را دنبال میکنند والا اگر به دنبال مباحث مادی بودند هرگز در این فضا نمیماندند و به سراغ خوانندگی میرفتند. برخی از افراد قاری درجه دو یا سه بودند اما وقتی به خوانندگی روی آوردند وضع زندگی آنها با تغییرات بسیار مثبتی مواجه شد. اما یک نفر که در مسابقات جهانی قرآن اول شده باید به دنبال یک کار باشد که زندگیاش را بچرخاند.
ایکنا- مسئله بعدی این است که به تلاوت به عنوان هنر مقدس نگاه کنیم. چقدر در ایران به این بعد هنری و بحث مقدس بودنش پرداخته میشود؟ چه اینکه برخی ممکن است نسبت به این مسئله یعنی ابعاد هنری تلاوت نگرش مثبتی نداشته باشند.
قطعاً تلاوت هنر مقدسی است. البته چند سال قبل برخی تعصبات بیمورد در این زمینه وجود داشت و برخی استادان بودند که دیگران را از اینکه بخواهند از تعبیر هنر برای تلاوت قرآن استفاده کنند، منع میکردند. این در حالی است که یک جنبه تلاوت بخش هنری آن است که به مسائلی نظیر پردههای صوتی و ... میپردازد و کسی که میخواهد تلاوت کند باید اینها را یاد بگیرد. بنابراین، باید توجه داشت که تلاوت، هنری مقدس است و چون کلام الهی است مقدس است و باید به این هنر مقدس بها داده شود.
ایکنا- یک بحث دیگر جدی گرفتن مسجد برای تشکیل حلقههای آموزش قرآن است. فکر میکنید چرا باید مساجد تبدیل به پایگاه قرآنی شوند و اوضاع مساجد ما در این زمینه چطور است؟
مساجد دو دسته هستند؛ برخی مساجد از حیث مالی به شدت ضعیف هستند که باید مسئولان مربوطه حمایت کنند، اما یکسری از مساجد هم هستند که توان مالی دارند. مثلاً مغازههایی دارند که اجاره میدهند که در این مساجد باید کار قرآنی جدیتر گرفته شود و اگر اینگونه نشود به قرآن ظلم کردهاند؛ چون برخی مساجد در ایام محرم مداح دعوت میکنند و هزینههای بسیاری برای این مسئله صرف میکنند اما برنامه قرآنی ندارند.
این در حالی است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: قرآن و اهل بیت (ع) باید به صورت توأمان مورد توجه باشد و حضرت سه مرتبه در حساسترین لحظات این حدیث را فرمودند که قرآن و اهل بیت(ص) را با هم داشته باشید. در کشور ما اهل بیت محل توجه هست که البته آن هم مهجور است اما با قرآن فاصله داریم و شاید از هر صد محفل یکی قرآنی باشد.
البته حرکت ما به سمت بهتر شدن بوده است. در مورد مساجد باید بگویم اگر مساجدی هستند که توان مالی ندارند میتوانند به همراه دیگر مساجد به فعالیت قرآنی بپردازند. بنابراین یک دست صدا ندارد و اگر میخواهیم پیشرفتی در این زمینهها داشته باشیم باید متحد شویم.
ایکنا- در فضای تلاوت قرآن همواره روی مفاهیمی نظیر معنویت، خشوع و مسائلی از این دست تأکید میشود، اما شاید کمتر برای این مقاصد راهکار ارائه میشود. برای ارائه راهکار چه سخنی دارید؟
در محیطهای مذهبی و قرآنی ما خشوع وجود دارد و بخشی از این مسائل هم به خود شخص برمیگردد که هدفش از پرداختن به قرآن چه بوده است. یعنی باید ببیند آمده تا صرفاً تلاوت را یاد بگیرد و خودنمایی کند؟ اگر اینطور باشد شاید هیچ وقت شاهد خشوع هم نباشد. برخی هم علاقه داشتهاند اما میخواستند هم قرآن بخوانند و هم تقوا داشته باشند.
خداوند در آیات ابتدایی سوره مؤمنون میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ». این یعنی یکی از صفات مؤمنین این است که در نماز خشوع دارند و بر همین اساس باید در تلاوت قرآن هم خشوع داشت. رهبر انقلاب هم در طلیعه ماه رمضان سال جاری مطرح کردند که وقتی قاری شروع به تلاوت میکند نیتش این باشد که کارش برای رضای خداست. بر این اساس اینطور نباشد که بخواهیم از طریق تلاوت خودمان را معرفی کنیم و باید با صدا و توانمندی که داریم قرآن را معرفی کنیم، نه خودمان را.
بنابراین اگر خشوع باشد، کار درست انجام میشود، اما اگر خشوع نباشد میتواند موجب انحراف شود و شاید برخی را هم به انحراف بکشاند. چون برخی از مردم خیلی متوجه مباحث فنی نیستند و اگر ببینند یک قاری خوب میخواند شاید او را تشویق هم کنند اما از مسائل اصلی تلاوت قرآن غافل بشوند. رهبر انقلاب هم فرمودند هدف از حفظ و تلاوت قرآن فهم و عمل به قرآن است. هدف ما از تلاوت و حفظ این است که عاقبت بخیر شویم و به سعادت برسیم. پس باید این کتاب را بخوانیم و یاد بگیریم تا در اعمال و رفتار زندگیمان هم بهترین الگو باشد.
ایکنا- فکر میکنم یکی از نقشهای اصلی در رسیدن به موفقیت در همه زمینههایی که از آنها سخن به میان آمد، استاد جلسه است. در واقع اگر استاد جلسه به وجوه مختلف اعم از مباحث فنی و ... بپردازد، قاریانی که تربیت میشوند نیز در همه ابعاد اخلاقی و فنی و ... میتوانند سرآمد باشند.
بله. نکته اصلی همین است که نباید اساتید فقط آموزش را منحصر به مباحث فنی کنند و باید بدانند که اگر مباحث اخلاقی مطرح نباشد، فایدهای هم در کار نخواهد بود.
ایکنا- در پایان اگر نکتهای باقیمانده میشنویم.
یکی از آرزوهای من این بود که روزی در صدا و سیمای ما شبکه قرآن داشته باشیم و این جزو رویاهای ما بود که محقق شد و جای شکر دارد. یکی دیگر از آرزوهای قرآنی ما این است که یک روزی در مساجد ما همانند مصر پیش از نماز ظهر یا مغرب یک قاری پانزده تا بیست دقیقه قرآن بخواند و معانی آن را هم برای مردم بیان کند تا تبدیل به فرهنگ شود. حتی در سازمانها و ادارات نیز میتوانند این کار صورت گیرد و میتوانند این را ثبت کنند. اگر حمایتهای مالی صورت گیرد توسعه بیشتری هم به وجود خواهد آمد.
ما باید شاهد باشیم که مثلاً در پانصد مسجد پیش از نماز قرآن تلاوت میشود و حتی اگر هر روز هم این اتفاق نمیافتد هفتهای یکبار این کار را کنند تا کرسیهای تلاوت در مساجد زیاد شود و این هم برای مردم و هم برای قاری خوب است که استفاده کنند. البته از نظر مالی هم باید تامینهای لازم صورت گیرد؛ یعنی اگر یک روزی این اتفاق بیفتد باید برای قاریان حرفهای حقوق تعیین کنند و بگویند موظف هستید در این مساجد قرآن بخوانید و ماهیانه این حقوق را هم دارید و اگر این اتفاق بیفتد میتوانیم شاهد تحول باشیم.
ایکنا – در واقع میتوانیم بگوییم جلسات قرآن نهاد مردمی بودند و کاملاً مردمنهاد این همه قاری را تربیت کردهاند و حالا که جلسات این همه قاری به جامعه تحویل دادهاند، دولت هم باید هزینه کند و از این قاریان بهره ببرد.
بله، امیدوارم این اتفاق بیفتد و این آرزوی ما هم تحقق یابد.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام