به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجتپور، استاد حوزه علمیه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شامگاه هفتم مهرماه در نشست تربیت توحیدی در مؤسسه قرآنی تمهید، گفت: تربیت توحیدی یعنی اینکه باید علاقه و خشم و دوستداشتنیهای ما در چارچوب محبت خدا باشد و بپسندیم هر چه را جانان پسندد، همچنین انسان موحد در رفتار خود دنبال امتثال امر الهی است و همه امور خود در حوزه فردی و اجتماعی را متناسب با اذن و خواست خدا انجام میدهد.
وی افزود: در تربیت توحیدی ما متربی به تربیت و رشدی از معرفتالله میشویم که در بینش، گرایش و رفتار و تمامی حوزهها خود را نشان میدهد. در تفسیر تنزیلی تلاش میشود تا منطق و روشی پیدا کنیم که تربیت توحیدی دقیقا به گونهای انجام شود که معرفتالله بیشترین تاثیر و اقناع را بر مخاطب داشته و در عین حال بدیهی و ساده باشد یعنی وقتی معرفت و تربیت توحیدی مطرح میشود، نباید پیچیدگی برای پذیرش مخاطب داشته باشد مگر انسانی که خود را از مسیر فطرت دور کرده است.
بهجتپور اضافه کرد: قصد ما از تربیت توحیدی این است که بیان کنیم مربیان جامعه اعم از مربیان رسمی و آموزش و پرورش و مربیان عرفانی و اجتماعی توجه به این نکته داشته باشند که تربیت راه و مسیر خود را دارد و باید این راهها در یک نقطه به مسیری که انبیا برای آن ارسال شدهاند ختم شوند و برای طی شدن این مسیر راهی جز این نیست که مسیر نزول قرآن را پی بگیریم. البته نمیشود ما صرفا از قرآن یکسری کلیات را بگیریم و به مسائل ریزه کاری نداشته باشیم.
استاد حوزه با بیان اینکه تربیت توحیدی براساس سیر نزول به ما یاد میدهد که در مشترکات و در مختصات فردی و اجتماعی چه کاری باید بکنیم، گفت: وقتی ما از هر موضوعی در قرآن سخن میگوییم بیش و پیش از همه باید توجه کنیم که قرآن قصد دارد برای ما جامعه را بسازد یعنی قرآن برای تحول جامعه آمده و روش آن هم متفاوت است، ما ابتدا سراغ کودکان و نوجوانان و جوانان میرویم ولی مدل تربیتی قرآن، تحول در کل جامعه است و کلید این تحول بندگی خدا و عبودیت الهی است.
وی با بیان اینکه قرآن به دنبال ایجاد یک اتمسفر و جو در موضوع تربیت است، بیان کرد: اگر این جو به خوبی بهاری و شاداب شود فرصت برای تربیت زنان و کودکان و مردان فراهم خواهد شد. این نوع تربیت با تربیت گلخانهای که افراد را در یک محیط و دور از زن و بچه و محیط اجتماعی نگه میدارند تفاوت زیادی دارد.
بهجتپور اضافه کرد: ما وقتی از بندگی خدا سخن میگوییم یعنی خدا میخواهد جامعه توحیدی بسازد نه صرفا افراد موحد به همین دلیل در سوره مبارکه حمد از صیغه جمع استفاده شده و میگوییم ایاک نعبد و ایاک نستعین. اسلام آمده است تا جنس انسان را بنده خدا کند نه فرد را. به همین دلیل انبیا «قوم» خود را مخاطب قرار دادهاند و مسئله، جامعه است.
وی افزود: ما به عنوان افراد حوزوی و طلبه مسئول جامعهسازی هستیم و اگر این کار نشود، تلاش مربیان و دانشجویان و طلاب و والدین به نتیجه نخواهد رسید، ما بر اساس آیه مبارکه نفر «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» در سوره توبه، وظیفه انذار قوم را داریم و در حقیقت، وظیفه علمای دین، جامعهسازی است، با این نگاه اصالت تربیت قرآنی با جامعه است.
مدیرسابق حوزه علمیه خواهران با بیان اینکه ما به دنبال ایجاد جامعه نمازگزار در تربیت توحیدی هستیم، تصریح کرد: در سوره مبارکه مدثر کاملا نگاه اجتماعی اشراب شده و در چرایی اینکه برخی جهنمی شدهاند آورده است: قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ. مجرم میگوید من جزء جامعه نمازگزاران نبودم.
وی با بیان اینکه سنگبنای این تحول اجتماعی هم ربوبیت است، اظهار کرد: اگر جامعه رسول نداشته باشد به صورت طبیعی دچار اختلاف میشود، اختلافاتی که ناشی از جهل معارف دینی و هدایتهای الهی است و وقتی پیامبر(ص) آمد با محوریت وحی، اختلافات را برطرف میکند، مجددا جامعه دچار اختلاف میشود ولی اختلاف دوم از روی جهل و نادانی نیست بلکه از روی دانایی و بغی و هوای نفس است بنابراین کسانی که میدانند و مسیر کج را میروند به سختی تربیت میشوند و برخی موارد تربیتناشدنی هستند.
وی اضافه کرد: به همین دلیل پیامبر(ص) هرقدر به سمت اواخر بعثت و عمر شریفشان پیش رفتند اختلافات بین جامعه بیشتر شد. پیامبر در ابتدا، اختلافات را رفع کرد و مؤمنان و متقین همه برادر شدند و عقد اخوت بستند ولی به تدریج نفاق در جامعه اسلامی ایجاد شد و پیامبر(ص) دستوراتی فرمودند و برخی صریح و غیرصریح مخالفت کردند. وقتی به سوره مائده میرسیم و بحث امامت پیش میآید آیه شریفه میفرماید در چنین بحثی ممکن است همه شما مرتد شوید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ. این نوع ارتداد هم جمعی است نه فردی و این هم مؤید نگاه اجتماعی قرآن است. بنابراین مسئله قرآن، جامعه است. طبق آیه شریفه ممکن است فردی نماز بخواند و ظاهرا دیندار هم باشد ولی زیر بار امام نرود.
بهجتپور اظهار کرد: در سوره مبارکه بینه هم به زیبایی به این بحث پرداخته است که اهل کتاب بعد از دانایی و ارسال رسل، دچار اختلاف شدهاند؛ بنابراین بزرگترین فشارها و سختی کار انبیا در اختلاف دوم در جامعه است. بسیاری از مشرکان در دوره پیامبر(ص) به اسلام رو آوردند ولی به تدریج با صدور هر حکم شرعی افرادی حاضر نشدند زیرا بار آن بروند و جمعیت زیادی در مسئله امامت، مرتد و رفوزه شدند.
وی با اشاره به قصه بنیاسرائیل، افزود: همین قومی که قرآن تعبیر «فضلنا علی العالمین» در مورد آنها به کار برده دانسته در برابر موسی(ع) ایستادند و امروز هم بخش زیادی از مشکلات ما در جامعه، بحث اختلاف از روی خرد و دانایی است نه جهل. از این رو ما باید مراقب تهذیب و تزکیه جامعه باشیم نه اصرار بر آموزش صرف، زیرا تزکیه سبب میشود تا تعلیم کتاب و حکمت نتیجه بدهد وگرنه اگر تزکیه نباشد فرد، هر قدر بیشتر با دین آشنا شود و تعلیم ببیند حجاب او بیشتر خواهد شد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه وظیفه ما این است که افراد ناآشنا با دین را با دین آشنا کنیم ولی نباید انتظار داشته باشیم همه کسانی که با دین آشنا هستند همراه ما شوند، تصریح کرد: البته ممکن است افرادی ظاهرا همراه شوند ولی منافق باشند و هر جا بتوانند موجب آزار و اذیت مؤمنان شوند. بنابراین همیشه تلاش پیامبران برای رفع اختلاف و ساختن جامعه دیندار به نتیجه نمیرسد و به همین دیل در طول تاریخ جوامع دچار تفرقه و چندگانگی شدند از این رو هرقدر جامعه ما جلو میرود تصور نکنیم اختلافات کمتر خواهد شد بلکه متقین باید یکی شده و وحدت بیشتری پیدا کنند و جریان نفاق و دشمن را مدیریت کنند.
وی اضافه کرد: ابلیس تمام تلاش خود را به کار میبندد تا غریزه انسانها را تحریک کند، به همین دلیل بسیاری از انسانها مردهاند بدون اینکه ثمرهای برای آخرت اندوخته باشند، صرفا شاید فرد چند تا خانه و ماشین برای خود فراهم کرده است و در بچگی، بچگی و بازی کرده است و در جوانی هم نگذاشتند سختی بکشد و عیش و نوش کرده و سرانجام مرگ.
وی افزود: امروز هم دنیا روی غریزه انسانها سرمایهگذاری کرده است و در بیش از 40 سالی که از انقلاب گذشته ما مرتکب یک خطای راهبردی شدیم چون در برابر غریزه، فلسفه پدیدهها را به میدان آوردیم و در زمین کسانی مانند سروش و پوپر هم به خوبی بازی کردیم در صورتی که بحث عقلی با بخش قابل توجهی از جامعه به خصوص در سنین زیر 25 سال ثمره تربیتی چندانی ندارد.
وی با اشاره به اهمیت فطرت در تربیت توحیدی، افزود: ویل دورانت معتقد است با عقلگرایی و علمگرایی نمیتوان جامعه را اداره کرد. او میگوید ای کاش میشد از دین و خدا گذشت ولی نمیتوانیم و جز در پرتو خداگرایی، جامعه اصلاح نمیشود این سخن را ویل دورانتی میگوید که ضد دین است؛ بنابراین جوانی را که منحرف است و غریزه دارد و عیاشی میکند چیزی جز دین نمیتواند آرام کند و فلسفه هم نمیتواند آن را حل کند.
رئیس مؤسسه قرآنی تمهید گفت: انبیا در برابر غریزه بر فطرت تمرکز کردند و مردم را به سمت فطرتشان سوق دادند در صورتی که ما 40 سال ادبیات آموزش و پرورش خودمان را به سمت فلسفه بردیم در حالی که فلسفه نمک روی آش است. ما باید ریشهدار حرف بزنیم؛ یعنی وقتی قرار است جامعهسازی کنیم باید به خوبی بتوانیم مردم را به سمت فطرت و آفرینش خاص آنها سوق دهیم.
استاد حوزه علمیه گفت: انبیا با زنده کردن فطرت که سن و زن و مرد و گذشته و حال نمیشناسد جامعه را ساختند. عقل و فلسفه را برای کسانی به کار ببریم که اندیشه پوپر وارد زندگی او شده و درگیر مسائل فلسفی شده است ولی راه اصلی جامعهپردازی برگرداندن مردم به فطرت، دریافت درونی و زنده کردن عقول آنها است.
وی با بیان اینکه وقتی دانایی و علم در خدمت عقلانیت قرار نگیرد خشیت ایجاد نخواهد کرد، اظهار کرد: مشکل دنیای امروز این است که چنین پیوندی بین عقل و علم برقرار نشده است؛ انبیا با آوردن عقلانیت، فطرت را تقویت و با تقویت فطرت، غریزه را کنترل و در خدمت فطرت و عقل به کار میبندند. به تعبیر شهید مطهری، فطرت دست هوای نفس را میبندند و اجازه میدهد عقل آزاد شود. بنابراین اولین اصل در تربیت قرآنی، موحدسازی مردم است.
انتهای پیام