تفسیر القرآن الکریم؛ تفسیر جامعی که کامل نشد
کد خبر: 4094454
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۰
تفسیر و مفسران/ 7

تفسیر القرآن الکریم؛ تفسیر جامعی که کامل نشد

از جمله شخصیت‌هایی که تفسیر ناتمام بر قرآن کریم نوشته است آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، فرزند امام خمینی(ره) است. او فرصت یافت در تفسیر خود که با نام «تفسیر القرآن الکریم» و «مفتاح أحسن الخزائن الإلهية» شناخته می‌شود به تبیین و تفسیر سوره حمد و آیات ابتدایی سوره بقره بپردازد.

تفسیر القرآن الکریمبه گزارش ایکنا، تالیف تفسیر کاملی از قرآن کریم پژوهشی زمان‌بر است که شاید سالیان سال عمر مولف را مصروف خود کند. به همین جهت مفسرینی بودند که نسبت به نگارش تفسیر مبادرت کردند ولی عمرشان کفاف نداد که تفسیر خود را به پایان برسانند. از جمله شخصیت‌هایی که تفسیر ناتمام بر قرآن کریم نوشته است آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، فرزند امام خمینی(ره) است.

شهید سیدمصطفی خمینی که از وی به عنوان نابغه‌ علمی و تحصیلی نام برده می‌شود، فرصت یافت در تفسیر خود که با نام «تفسیر القرآن الکریم» و «مفتاح أحسن الخزائن الإلهية» شناخته می‌شود به تفسیر سوره حمد و آیات ابتدایی سوره بقره بپردازد.

درباره مولف

سید مصطفی خمینی (۱۳۰۹-۱۳۵۶ ش)، فرزند بزرگ امام خمینی و از مجتهدان شیعه و از مبارزین انقلاب اسلامی ایران بود. او مدارج علمی را نزد اساتید بزرگی همچون امام خمینی، بروجردی، سیدمحمد محقق داماد، سیدمحمد حجت کوه‌کمره‌ای و خویی طی کرد و در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید.

وی برای تحقق عملی اندیشه حکومت اسلامی تلاش کرد و رساله «الاسلام و الحکومة» را در این زمینه نگاشت و به موازات فراگیری اصول و فقه، به فراگیری فلسفه، حکمت، کلام، عرفان، معانی، بیان، نجوم و هیئت، تاریخ، رجال و درایه و تفسیر نیز پرداخت. از ویژگی‌های علمی سیدمصطفی، دیدگاه و روحیه نقادانه‌اش در زمینه علوم اسلامی بود. او بر توسعه نقد در مباحث اصولی، توصیه و اصرار داشت.

از سیدمصطفی تألیفات بسیاری در زمینه علوم اسلامی به‌جا مانده که بیش‌تر آن‌ها به چاپ نرسیده است.

تفسیر القرآن الکریم؛ تفسیری که جامع بود ولی کامل نشد

ارزش تفسیر سیدمصطفی خمینی

سیدمحمد موسوی بجنوردی از همدرسان سیدمصطفی خمینی بر این باور است که اگر نگارش این تفسیر به اتمام می‌رسید در جهان تشیع بی‌نظیر بود. شاید مهمترین ویژگی این اثر که آن را از سایر تفاسیر متمایز می‌کند وصف جامعیت باشد. سیدمصطفی خمینی که همانند پدر خود از نظر علمی جامع بود و در حوزه فقه و اصول، عرفان و اخلاق، فلسفه و حکمت، رجال و درایه، ادبیات عرب و سایر علوم اسلامی مهارت داشت، تفسیر خود را با همین رویکرد جامع تحریر کرد و هر آیه را از زاویه دانش لغت، صرف، نحو، قرائت، رسم الخط، علم اسماء و حروف و اعداد، حکمت و فلسفه، عرفان، فصاحت، بلاغت، فقه، اصول، اخلاق و موعظه‌، شان نزول، کلام و مباحث اجتماعی مورد بررسی قرار داد.

نویسنده با استفاده از قواعدی که در علوم گوناگون به اثبات رسیده است، به آیات قرآنی پرداخته و آن را تفسیر می‌کند. با استفاده از لغت و صرف به شرح کلمات و با کمک قواعد نحو، معانی و بیان به شرح جملات و با استفاده از علم کلام، فلسفه، عرفان، فقه، اصول، حروف و اعداد به بیان مقاصد قرآن می‌پردازد. تفسیر قرآن که کشف مقاصد آن با کمک دانش بشری است، از مرسوم‌ترین روش‌های تفسیر است، و نویسنده با جامعیت علمی خویش و مراجعه به کتب علمی و تفسیری مختلف به این مهم پرداخته است. در این قسمت، تسلط نویسنده بر علوم گوناگون و توان وی در ایجاد ارتباط میان آیات و علوم به خوبی مشهود است.

وی در انتهای تفسیر هر آیه بار دیگر به طور خلاصه، تفسیر آیه را با استفاده از مشرب‌های گوناگون تکرار می‌کند. گستره مطالب تفسیر به اندازه‌ای است که تفسیر سوره حمد و 46 آیه از سوره بقره در قالب پنج جلد به انتشار رسیده است.

اگرچه مولف در ضمن آیات به بیان مباحث فلسفی و کلامی و به طور کل مباحث عقلی پرداخته است ولی در عین حال از نقل روایات ذیل هر آیه غفلت نکرده است و به احادیثی که در شرح آیات قرآن کریم مربوط می‌شود، اشاره کرده، بعضی از آنها را توضیح می‌دهد و در این باب از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)، تفسیر قمی، عیاشی و در المنثور و دیگر منابع روایی خاصه و عامه نقل می‌کند. با این حال وی معتقد است بخشی از روایات مرسله و ضعیف‌اند، و بخش عمده‌ای نیز در صدد بیان مصداقی از معانی آیه هستند و قصد تبیین کامل و حصر معنا نمی‌باشند.

روش اجتهادی تفسیر

به اعتقاد تفسیرپژوهان، روشی که سیدمصطفی خمینی در این تفسیر دنبال کرده است روش اجتهادی است و تحقیق و اجتهاد، یکی از مبانی مؤلف در تفسیر قرآن است. وی با همان توان قاطع اجتهادی که در فقه و اصول حرکت کرده به وادی تفسیر پای نهاده است. وجه تمایز این مبنا با شیوه معهود و معمول دیگر مفسران، این است که دیگران، غالبا، حتی اگر فقیه نیز بوده باشند، همین‌که از حوزه فقه بیرون می‌آیند، گویی آن شیوه‌های دقیق استناد و استنباط را به دست فراموشی می‌سپارند.

ایشان در سراسر تفسیر خویش، بنا را بر اجتهاد مطلق نهاده است. به همین جهت هر گاه مطلبی خلاف تحقیق، شهرت یافته باشد، متعرض آن می‌گردد و با دلائل قطعی، مطلب را روشن می‌سازد. چنان‌که در تفاسیر خاصه و عامه یکی بودن معنای «شکر» با «حمد»، مشهور شده است اما ایشان، این مطلب را «غریب» عنوان می‌دهد، و به بررسی آن از زوایای مختلف، می‌پردازد.

انتهای پیام
captcha