آیا رفتارهای دنیوی ائمه(ع) جزء دین است؟
کد خبر: 4096349
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۷
عیسی معلم دیدگاه آیت‌الله مصباح را شرح داد:

آیا رفتارهای دنیوی ائمه(ع) جزء دین است؟

حجت‌الاسلام عیسی معلم، پژوهشگر فلسفه دین، گفت: ائمه(ع) علاوه بر شئون امامت، شئون دنیوی مانند غذاخوردن، بیمارشدن، شغل و ... هم داشتند و آیا باید چنین شئونی را مشمول سعادت بدانیم یا بگوییم شأن انسانی ایشان بوده و در برخی موارد مرتبط با شئون هدایت است؟

در نگاه علامه مصباح هیچ آیه قرآن بی‌توجه به سعادت انسان نیستبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین عیسی معلم، پژوهشگر فلسفه دین، شامگاه 10 آبان در نشست علمی «بررسی دیدگاه آیت‌الله مصباح در مورد قلمرو دین»، که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، گفت: سعادت انسان در گرو عمل به دین و عمل به دین مستلزم شناخت قلمرو دین است؛ یعنی قلمرو دین مشخص می‌کند که حد انسان در عمل کجاست و آیا زندگی شخصی ائمه(ع) هم جزء این قلمرو است و اگر امام معصوم(ع) چیزی را می‌خوردند و می‌پوشیدند ما هم باید آن‌گونه رفتار کنیم؟

معلم افزود: وجود برخی ابهامات در اندیشه علامه مصباح، نقد برخی افراد در مقالات به اندیشه ایشان، که به نظر بنده پاسخ‌های مناسبی برای این نقدها وجود دارد، سبب شد تا به این بحث بپردازم؛ علامه مصباح معتقد است که خداوند انسان را آفرید تا به کمال برسد و برای رسیدن به کمال هم نیازمند راه هستیم و نام آن راه را دین گذاشته‌اند. در نگاه اول این اندیشه دارای ابهام است و می‌توان گفت چرا علامه مصباح مسیر را برعکس طی کرده است و نفرموده که انسان در مسیر قرب خود نیازمند راه‌هایی است که برخی از این راه‌ها را عقل و تجربه می‌تواند بپیماید، ولی مسیرهایی وجود دارند که انسان شناختی از آن ندارد و باید به او وحی شود و لازم است دینی از جانب خدا بیاید.

این پژوهشگر فلسفه دین اظهار کرد: از منظر ایشان دین، مجموعه باورها، ارزش‌ها و احکامی است که راه سعادت ابدی را به انسان نشان می‌دهد. همچنین از نگاه ایشان به لحاظ منبعی هم محتوای عقل، کتاب و سنت راه سعادت را به انسان نشان می‌دهند. از منظر ایشان، حق و باطل بودن دین هم بسته به حق یا باطل بودن باورها، ارزش‌ها و احکام است. از جمله نکات مهم در اندیشه ایشان این است که ما چه نیازی داریم که تعریفی از دین ارائه دهیم که همه ادیان را شامل شود. لذا از ابتدا به تعریف دین حق پرداخته و مصداق آن را اسلام می‌داند و برای تعریف اسلام هم سراغ منابع اصلی یعنی قرآن و روایات و عرف متدینین رفته است. ایشان تاکید کرده است که اگر بخواهیم دین را تعریف کنیم، باید ببینیم دینداران و کسی که دین را نازل کرده است آن را چگونه تعریف می‌کنند.

تعریف دین از منظر قرآن

وی افزود: ایشان فرموده است که کسی می‌تواند بگوید من اسلام را قبول ندارم ولی وقتی آن را پذیرفت نمی‌تواند بگوید اسلام آن چیزی است که من می‌گویم؛ از منظر ایشان رجوع به منابع دینی هر دین، بهترین راه تعریف آن است و نمی‌توان با نگاه عقلانی محض و جامعه‌شناسی و نگاه بیرونی به تعریف آن پرداخت، بلکه باید به منابع درون دین، یعنی کتاب و سنت مراجعه شود. ایشان تک‌تک آیات قرآن را، که کلمه دین در آنها به کار رفته مانند «مالک یوم الدین»، معنا و بررسی کرده است و در نهایت به تعریف دین می‌پردازند.

این پژوهشگر فلسفه دین اظهار کرد: البته ایشان معتقد است که برخی آیاتی که کلمات دین در آن به کار رفته صرفا اشتراک لفظی است و کمکی به تعریف دین نمی‌کند. همچنین دین حق هم شامل اعتقادات است و هم ارزش‌ها و احکام. ایشان دیدگاه روشنفکران در مورد دین را نقد کرده و معتقد است که تعریف آنها از دین منجر به سکولاریسم شده، ولی دیدگاه متکلمان را نقد نکرده است.

معلم با تاکید بر اینکه ایشان توصیفاتی را که می‌تواند به سعادت انسان کمک کند در قلمرو دین می‌داند، بیان کرد: البته گزاره‌هایی چون آب در 100 درجه به جوش می‌آید ربطی به دین ندارد، بنابراین در قلمرو دین نیست. ایشان معتقد است که باورها مجموعه‌ای از توصیفات دینی هستند و محور بحث ایشان تأمین سعادت انسان است و اگر بگویید دین در توصیفات دخالت ندارد، باید دست از توصیه‌ها هم بردارد، مثلا وقتی پزشکی بگوید برای خوب شدن افسردگی یک فرد باید این کارها انجام شود، ابتدا باید توصیفاتی در مورد افسردگی و درمان آن وجود داشته باشد که براساس آن بتوان توصیه‌هایی داشت. اینکه دین درباره توصیفات حرفی نزند و در بایدها و نبایدها وارد شود منطقی نیست. بنابراین اگر توصیفات را از قلمرو دین بیرون ببریم، حق ورود او به باید و نباید را هم گرفته‌ایم. مثلا وقتی دین می‌گوید فلان موسیقی را گوش ندهید حتما در پس آن توصیفی وجود دارد و آن این است که این نوع موسیقی مضر و مخل سعادت انسان است.

قلمرو علم تعیین هنجار نیست

معلم با تاکید بر اینکه علم نمی‌تواند باید و نباید و هنجار تعریف کند زیرا ارزش‌های محقق در آن دخالت دارد، بیان کرد: هر جایی علم باید هنجاری تولید کند پای خود را فراتر از علم می‌گذارد، زیرا کار علم، توصیف است، مثلا حد علم این است که می‌تواند بگوید مواد مخدر باعث درمان فلان بیماری است یا برای درمان افسردگی باید از فلان مدل موسیقی استفاده شود، ولی حق تجویز آن را ندارد و اگر باید و نباید تعیین کرد؛ یعنی نظام ارزشی خود را دخالت داده است.

این پژوهشگر تصریح کرد: از دیگر نکات قابل طرح در اندیشه آیت‌الله مصباح در مورد قلمرو دین این است که اگر تشخیص اینکه چه گزاره‌ای برای سعادت انسان مفید و چه گزاره‌ای برای سعادت انسان مفید نیست با عقل است، پس چه نیازی به دین داشتیم؟ این اشکال در موارد مشکوک مطرح است؛ یعنی حرمت و حلیت برخی گزاره‌ها مشخص است، ولی برخی موضوعات واضح نیست مثلا ممکن است در روایتی گفته باشد که سیب زیاد بخورید، اینجا قلمرو دین نیست، زیرا ممکن است به دلایل مختلفی چنین مسئله‌ای ابراز شده باشد. اشکال دیگری که به آقای مصباح گرفته می‌شود این است که با توجه به تعریف ایشان از دین خیلی از متون دینی از قلمرو دین خارج می‌شوند حتی خیلی از آیات قرآن که صرفا توصیفی است از محدوده دین خارج خواهند بود، مثلا آیاتی که در مورد خلقت و آفرینش آسمان و زمین  و در مورد ستارگان و ... است و ربطی به سعادت انسان ندارد.  

قرآن به سعادت انسان بی‌توجه نیست

معلم بیان کرد: ایشان تصریح کرده است که شاید هیچ آیه‌ای از قرآن را نیابیم که مستقلا به وجود آسمان و زمین و کیفیت آفرینش آن پرداخته باشد و قرآن در هر جایی که این موضوع را مطرح کرده به دنبال آن به بحث توحید و معاد پرداخته و به انسان تلنگر زده است؛ یعنی این آیات صرفا برای بیان یک موضوع علمی نیست و به دنبال تنبه، شکرگزاری، دوری از سطحی‌نگری انسان و تدبر و تعمق در آفرینش و پی بردن به علم و قدرت و حکمت خداوند بوده و همه اینها با سعادت انسان مرتبط است. 

این پژوهشگر اظهار کرد: اشکال دیگر به اندیشه آیت‌الله مصباح این است که اگر این درست باشد تمامی گزاره‌های توصیفی عالم باید در قرآن می‌آمد، ولی خیلی گزاره توصیفی مرتبط با سعادت انسان داریم که در قرآن نیامده است؛ به نظر بنده، منتقدان ایشان خلطی را صورت داده‌اند و دین را معادل قرآن دانسته‌اند، در صورتی که دین روایت و عقل هم دارد.

معلم با بیان اینکه علامه مصباح معتقد بودند هر گزاره‌ای که مستقیما با سعادت انسان مرتبط است دینی محسوب می‌شود، اظهار کرد: از جمله ابهامات در مورد دیدگاه ایشان این است که ممکن است کسی ساخت موشک را به سعادت انسان پیوند بزند. آیا این کار در دایره و قلمرو دین است؟ در جواب می‌گویم که ایشان قید «مستقیما» را به همین دلیل آورده است؛ یعنی چیزهایی که مستقیما با سعادت انسان مرتبط هستند دینی‌اند. حتی تأکید می‌کند که گاه علوم به مواردی می‌پردازند که مستقیما با سعادت انسان مرتبط نیستند. از دیگر موارد ابهام در تعریف ایشان از دین این است که خیلی از مباحث معرفتی و فلسفی جزء دین هستند یا خیر؟ مثلا نسبیت‌گرایی، هرمنوتیک فلسفی و شک‌گرایی موضوعاتی هستند که مستقیما با سعادت انسان مرتبط هستند، ولی آیا می‌توان آن را در قلمرو تعریف دین قرار داد؟ بنده هم در این باره به جواب روشنی نرسیده‌ام.

آیا شئون زندگی دنیوی ائمه(ع) در قلمرو دین است؟

این پژوهشگر تصریح کرد: موضوع دیگر این است که ما باید در موارد مشکوک چه کنیم؟ ائمه(ع) علاوه بر شئون امامت، شئون دنیوی مانند غذاخوردن و بیمارشدن، کشاورزی می‌کردند و ... هم داشتند و آیا باید چنین شئونی را مشمول سعادت بدانیم یا بگوییم شأن انسانی ایشان بوده و در برخی موارد مرتبط با شئون هدایت است؟ همچنین بسیاری از بایدها و نبایدها به روشنی در دو دسته حلیت و حرمت قرار ندارند. در این صورت چه باید کرد؟

وی با بیان اینکه علامه مصباح نظر متکلمان در ضرورت نیاز به دین را نقد نکردند، گفت: از نظر متکلمان، خداوند انسان را برای سعادت خلق کرده و سعادت نیازمند ابزاری است که وحی از این جهت ضروری است. بنابراین بحث متکلمان در اثبات ضرورت وحی است نه دین. همچنین علامه مصباح معتقد است که خدا انسان را برای کمال آفریده و کمال نیازمند راه‌هایی است که وجود دین به عنوان راه اصلی ضرورت دارد.

انتهای پیام
captcha