کد خبر: 4103342
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۸
محمدعلی فتح‌اللهی:

آرمانشهر در زندگی روزمره ما جریان دارد

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: خیالی که در عالم اسلام شناخته شده است خودش را در شهر نشان می‌دهد و شهری شدن به معنای ورود از عالم ماده به عالم خیال است لذا انسان در شهر با آرمان زندگی می‌کند و آرمان، جزیی از وجود روزمره وی می‌شود و در نتیجه آرمانشهر در همین زندگی روزمره جریان دارد.

محمدعلی فتح‌اللهی

به گزارش خبرنگار ایکنا، محمدعلی فتح‌اللهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، امروز سه‌شنبه 8 آذرماه در همایش «بازخوانی اندیشه آرمانشهری در سنت اسلامی» با موضوع «نسبت عقل مدنی با آرمانشهر» سخنرانی کرد.

در ادامه گزیده سخنان وی را می‌خوانید:

عقل مدنی را به معنای رسیدن از یک بحث نظری به یک بحث نظری دیگر تعریف نمی‌کنیم بلکه آن را حرکت از یک وضعیت عینی به یک وضعیت دیگر می‌دانیم. به طور خلاصه آرمانشهری در گذشته و آرمانشهری در آینده داریم لذا حرکت و تحول از آرمانشهر گذشته به آینده را عقل مدنی تعریف می‌کنیم. خلقت انسان در بهشت اتفاق افتاد و خاطره‌ای از آن و آرمانی هم نسبت به آینده دارد لذا نیل به حرکت و شدن از بهشت اولیه به بهشت آخر الزمانی را عقل مدنی می‌نامیم بنابراین عقل مدنی به معنای صیرورت انسان است و منظور ما صورت‌برداری بیرونی نیست. برای مثال ده سالی که پیامبر گرامی اسلام در مدینه حکومت ایجاد کردند، یک الگو و دورانی از آرمانشهری در گذشته است و انسان مسلمان در گذشته خود، آن حکومت و جامعه نبوی را می‌‌بینید و در آینده خود نیز به دوران آخر الزمان نظر دارد لذا حرکت بین این دو و تلاش به سمت بازسازی مدینه النبی، به معنای عقل مدنی است.

خصوصیات عقل مدنی

وقتی عقل را به شدن و صیرورت معنا می‌کنیم این عقل در بطن جامعه وجود عینی پیدا می‌کند بنابراین عقل را باید در حرکت عموم جامعه دید. وقتی در جامعه‌ای انقلاب صورت می‌گیرد تحقق این انقلاب نشانه وجود عقلانیت در آن جامعه است بنابراین عقلانیت را نباید صرفا در مباحث نظری و در کتاب‌ها دید بلکه باید آن را در بطن تحولات اجتماعی جست‌وجو کرد لذا نظام‌سازی که بعد از این انقلاب صورت می‌‌گیرد مظهر عقلانیت مدنی است. این عقل چند خصوصیت مهم دارد. یک خصوصیت اصلی آن عمومی شدن این عقلانیت است. عقل عملی همانند عقل ریاضی نیست و ممکن است آدم‌های خاصی دارای عقل ریاضی باشند اما عقل مدنی، عقل عشق به زندگی است و به یک معنا همه ما با آن درگیر بوده و سهمی از آن داریم لذا عقل مدنی مربوط به خواص نیست و باید عمومی شود لذا ظهور خود را در حرکت‌های اجتماعی نشان می‌دهد.

خصوصیت دیگر این عقل مدنی، عدم مکفی به ذات بودن است. این عقل، خودش را در ذات مستقل نمی‌بیند و احساس نمی‌کند که من به تنهایی می‌توانم همه امور زندگی را مدیریت کنم و چون با تحولات زندگی اجتماعی نسبت واقعی دارد بنابراین هر لحظه خود را ضعیف می‌بیند و احساس می‌کند قدرت قاهره‌ای وجود دارد که زندگی را جلو می‌برد و خودش را در آن نسبت می‌بیند. عقل مدنی آن است که انسان با مشیت الهی ارتباط برقرار کرده و خودش را در آن راستا قرار دهد و روال عمومی حرکت هستی را درک و خودش را با آن منطبق کند و از آن بهره ببرد تا بهشت را در این دنیا محقق کند. عقل مدنی اگر خودش را در این راستا قرار داد می‌تواند مفید باشد.

خیال در فلسفه اسلامی

آرمان، همان شهر است. ما گاهی به شهر به عنوان یک زندگی مادی و ایستا نگاه کرده و بعد می‌گوییم باید در خیالات خودمان جامعه‌ای ایده‌آل تصور کرده و سپس شهرمان را مطابق با آن بسازیم یعنی خیالات خودمان را موضوع فلسفه قرار دهیم چون خیالات موضوع، چیزهای غیر واقعی هستند اما در اینجا گفته می‌شود که خیال، واقعیت زندگی است. در فلسفه اسلامی، خیال برزخ است و وجود برزخی انسان، واقعیت اصلی اوست نه ماده، چراکه ماده وجود ندارد. این وجود برزخی روز به روز گسترش پیدا کرده و تا لحظه مردن ادامه دارد بنابراین خیالی و برزخی بودن واقعیت اصلی زندگی است و وقتی خیالات تحقق عینی دارند و صرفاً توهمات ذهنی نیستند بنابراین خیالی که در عالم اسلام شناخته شده است خودش را در شهر نشان می‌دهد و شهری شدن به معنای ورود از عالم ماده به عالم خیال است لذا انسان در شهر با آرمان زندگی می‌کند و آرمان، جزیی از وجود روزمره وی می‌شود و در نتیجه آرمانشهر در همین زندگی روزمره جریان دارد.

حالت انتظار، ویژگی شهر مدنی است و انسان با داشتن حالت انتظار، شهری می‌شود در غیر این‌صورت در شهر زندگی نمی‌کند. لذا انتظار فرج، خود فرج است. ما انتظار آرمانشهر را داریم اما همین انتظار که بخشی از حرکت ماست و منتظریم خداوند آن را رقم بزند، درجاتی از آرمانشهر را در درون خود دارد بنابراین همین الان هم در آرمانشهر زندگی می‌کنیم هرچند منتظریم که به آرمانشهر نهایی برسیم. لذا در تفکر اسلامی آرمان با واقعیت یکی می‌شود و این دو از هم جدا نیستند. اساساً واقعیت زندگی، آرمانی زندگی کردن و در آرمان بودن است. البته آرمانشهری هم در گذشته‌ داشته‌ایم که الهام‌بخش ماست و اگر آن را نداشتیم اساساً به سمت آرمان نهایی حرکت نمی‌کردیم.

خداوند متعال قرآن کریم می‌فرماید «يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ؛ ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را فریب دهد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، در حالی که جامه از تن آنان بر می‌کند تا قبایح آنان را در نظرشان پدیدار کند، همانا آن شیطان و بستگانش شما را می‌بینند از جایی که شما آنها را نمی‌بینید. ما نوع شیطان را دوستدار و سرپرست کسانی قرار داده‌ایم که ایمان نمی‌آورند» (اعراف/ 27) خداوند فرموده است مراقب باشید شیطان شما را از بهشت خارج نکند همانگونه که پدر و مادر شما را بیرون کرد. منظور از این سخن این است که شما در بهشت هستید و این نشان دهنده عقل مدنی است. اما بهشتی نیز در آینده وجود دارد که می‌توانیم در آینده به آن دست پیدا کنیم. لذا اگر زندگی موجود بهره‌ای از آرمان نداشته باشد نمی‌توان به سمت آرمانشهر نهایی حرکت کرد لذا درجاتی از آرمانی زندگی کردن در شرایط کنونی ما وجود دارد و امروزِ ما نسبت به دیروز حالت آرمانی دارد و یک سیر مستقیم رو به پیشرفت در جوامع بشری وجود دارد علی‌رغم اینکه بالا و پائین‌ شدن‌هایی را هم شاهد هستیم.

انتهای پیام
captcha