سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متعددی را منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را بررسی میکنیم.
بهگزینی و کیفیسازی از محورهای اصلی تحول در حوزه علمیه است
فاطمه محمدی، معاون آموزشی مؤسسه آموزش عالی معصومیه خواهران:
موضوع تحول امری جدی در حوزههای علمیه خواهران است و معصومیه نیز از این موضوع مستنثنی نیست. ما این تحول را حتی در تعداد ثبتنام و پذیرش نهاییمان عملیاتی کردهایم، به صورتی که یکی از گامهای تحول بحث کیفیسازی حوزههای علمیه است و ما به صِرف اینکه تعدادی ثبتنام کنند و متقاضی این مطلب باشند که میخواهند در حوزه علمیه درس بخوانند، برایمان نباید ملاک باشد بلکه باید بهگزینی داشته باشیم، لذا شما میبینید، ۱۰۵ نفر در مقطع سطح ۴ که معادل دکتری است ثبتنام میکنند و فقط ۱۳ نفر پذیرش داریم، چرا؟ چون بحث کیفیسازی یکی از محورهای اصلی تحول در حوزههای علمیه، بهخصوص حوزههای علمیه خواهران است که باید خروجیهای خوب و مثبتی داشته باشیم تا این خروجیها بتوانند در جامعه اسلامی و جامعه دینی تحولآفرین باشند.
نظر ائمه درباره ترجمه کتب یونانی
مهدی گلشنی، استاد پیشکسوت دانشگاه صنعتی شریف:
چه عواملی باعث شد شکوفایی در تمدن اسلامی رخ دهد؟ یکی از این عوامل تشویق قرآن به مطالعه طبیعت بود. «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ» بگو در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است. «فانظروا» یعنی نظریهپردازی کنید که خدا چگونه جهان را خلق کرده است، یعنی خدا این وظیفه را بر عهده ما گذاشته است. مسئله بعدی تشویق قرآن به علمآموزی است: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ». کلمه علم که در قرآن به کار میرود به مفهوم عام به کار برده میشود و حتی شامل علم مضر هم میشود: «وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَايَنْفَعُهُمْ» ما علم نافع داریم علم مضر هم داریم ولی کلمه علم به معنای عام است. عامل دیگر تاکید پیامبر(ص) بر اینکه از هر منبعی علم را بیاموزید. شهید مطهری نکته مهمی میگوید. ایشان میگوید ائمه ما از اکثر کارهای خلفا انتقاد داشتند ولی یک مورد نداریم از ترجمه کتب یونانی به عربی انتقاد کرده باشند. بنابراین علم را باید از هر منبعی آموخت. حتی در حدیث داریم علم را از مشرک و منافق فرابگیرید. ابوریحان بیرونی که به اعتقاد سارتن دانشمندی برای تمام زمانها بود به هند رفت و دو سال پیش هندیان بود. بعد کتاب «ماللهند» را نوشت که بهترین کتاب هندشناسی است. آنها واقعا دنبال این بودند که یاد بگیرند.
حب اهل بیت(ع) مقدمه حب به خداوند است
آیتالله محسن فقیهی، استاد درس خارج حوزه علمیه:
عباد در کلام امام علی(ع) به سه دسته تقسیم میشوند؛ برخی خدا را از روی عشق و محبت و اخلاص عبادت میکنند، برخی نگاه تاجرانه دارند و به طمع بهشت و برخی هم از ترس جهنم که البته همه آنها هم خوب است ولی حب شدید زمانی است که انسان خدا را فقط به خاطر لیاقت او عبادت کند. نتیجه حب به خدا و ایمان، توکل است و کسی که به خدا توکل و اعتماد کند خداوند هم او را کفایت خواهد کرد: أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ ...؛ راه حل مشکلات، صبر و توکل بر خداوند است، ما به زید و عمرو و .... اعتماد میکنیم و بعد میبینیم نتیجه هم نمیدهد. اعتماد به خدا سبب حل مشکلات است و البته شرط آن یاالله گفتن در دل شب است. یک مقداری بر این مسئله تمرکز داشته باشید یعنی خواستههایتان را از خدا بخواهید و به او توکل کنید و البته باید در این مسیر صبور باشید. اما نشانه محبت به خداوند چیست؟ اولین نشانه آن محبت به ۱۴ معصوم و اهل بیت(ع) است، محبت به دستورات دینی و حجاب و صداقت و مال حلال است و وقتی این محبت باشد به تعبیر قرآن؛ فاتبعونی یحببکم الله، هم خواهد آمد. متابعت از پیامبر(ص) و ائمه(ع) مقدمه محبت و حب شدید به خداوند است.
حجتالاسلام محمدکاظم تقوی؛ مدیر تحقیقات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره):
بعضی از فقها و صاحب نظران به درستی گفتند که حضرت امام در تحریر الوسیله برای محارب کیفرهای مختلفی بیان کرده است و از نظر ایشان محاربی که مرتکب قتل شود جزایش قتل است ولی اگر مرتکب قتل نشود کیفر او اعدام نیست. متاسفانه برخی از سر بیتوجهی یا با انگیزه منحرف کردن افکار عمومی، نظرات دیگری را مطرح کردند که جای تعجب داشت. اینها فقط مسئله اول را مطرح کردند و گفتند نظر امام مبتنی بر اعدام محارب است در حالی که این تحریف نظر امام است. امام در تحریر الوسیله و در کتاب الحدود فصل ششم در مسئله اول محاربه را تعریف کردند، اما کیفر انواع محاربه را در مسئله پنجم بیان کردند. از نظر امام خمینی محاربه چهار کیفر دارد. سپس میگوید برداشت اقوی از ادله این است که حاکم مخیر است محارب را به قتل برساند یا دار بزند یا دست و پایش را قطع کند یا او را تبعید کند. امام در ادامه میگوید بعید نیست بگوییم اولی و سزاوارتر این است حاکم وقتی میخواهد محارب را کیفر کند جنایت او را ملاحظه کند و متناسب با جرم، مجازات او را تعیین کند یعنی اگر کسی را کشته است جزایش قتل است، اگر مالی اخاذی کرده دست و پایش را قطع کنند و اگر فقط اسلحه کشیده و ایجاد ناامنی کرده است تبعید شود.
انتقادات فلاسفه دین زنانه به فلسفه دین معاصر
مریم صانعپور، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:
از نظر فلاسفه دین زنانه، نظام پدرسالارانه توجیه کننده ساختارهای اجتماعی و سیاسی است که مردان را رؤسای خانواده و حاکمان جامعه معرفی و هرچه مردانه نیست را تحقیر و سرکوب میکند. نقد دیگر غیبت زنان از الگوهای خداشناسانه هستند. در رویکرد غربی، موضوعات به شکل مردمحورانه تفسیر شده و مسائل جنسیتی نادیده گرفته شدهاند اما از آنجا که سوگیریهای مردانه، تلویحی بوده، مقاومتی در مقابل آن نشده و به مرور زمان این دیدگاههای مردانه، بشریت را از تفکر و کارایی نیمی از جامعه محدود کرده است بنابراین مهلکترین محدودیتها علیه زنان مربوط به نظریات و تجربیات خداشناسانه و دینی است چراکه باورهای دینی از مبناییترین باورهای شکلدهنده تفکر بشری هستند و در نتیجه غیبت زنان از این حوزه منجر به غیبت آنها از سایر جنبههای بشری شده است.
حقوق عمومی زن و مرد از نگاه قرآن یکسان است
حجتالاسلام محمدعلی ایازی، استاد دانشگاه آزاد اسلامی:
فرضیه بنده این است که در حقوق عامه و شهروندی میان زنان و مردان هیچ تفاوتی وجود ندارد. بنده ابتدا به یکسری ادله عامه استناد میکنم، قرآن کریم وقتی به کرامت و جایگاه انسانی کرده است هیچ فرقی میان زن و مرد قائل نبوده و جنسیت را در آن دخالت نداده است؛ مثلا یک دسته آیاتی هستند که به موضوع خلافت انسان پرداختهاند: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ. برخی فقها گفتهاند مراد از خلیفه، مستخلف از اقوام پیشین است ولی اگر این درست باشد چرا ملائکه نسبت به مقام خلیفة اللهی انسان معترض شدند؟ خداوند برای اینکه ثابت کند انسان ظرفیت دارد خلیفه خدا شود در آیه بعد تاکید فرموده است: وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ. یعنی منظور از خلافت، خلافت خداوند و تجلی جلوههای الهی است نه خلافت پیشینیان و در این تجلی، مسئله جنسیت مطرح نیست. وقتی سجده ملائکه را هم مطرح فرمود باز مسئله جنسیت مطرح نیست.
انتهای پیام