وحی با درک بشری قابل فهم و تبیین نیست/ دیدگاه علامه طباطبایی و حامد ابوزید
کد خبر: 4122235
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۶
علیرضا میرزایی:

وحی با درک بشری قابل فهم و تبیین نیست/ دیدگاه علامه طباطبایی و حامد ابوزید

کارشناس ارشد فلسفه دین گفت: وحی نوعی تکلم غیرمادی با نبی در آسمان است که از راه تفکر مادی درک نمی‌شود، بلکه با درک و شعور انبیاء قابل ادراک است.

ارسال/ وحی با درک بشری قابل فهم و تبیین نیستبه گزارش ایکنا، علیرضا میرزایی، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه، شامگاه 25 بهمن در نشست علمی «جستاری در ماهیت وحی»، که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه وحی معانی مختلفی دارد، گفت: وحی چه به صورت القا در قلب و چه تعلیم دیگری، که برای غیر پیامبر(ص) آشنا نیست، برای ما به عنوان کسی که مفسر وحی نبوی است شفافیت ادراکی ندارد.

وی با بیان اینکه بحث ما از بین انواع وحی، وحی رسالی است، افزود: این نوع وحی نبوی است که صرفا به پیامبر(ص) و در بیداری نازل شده و در آیه شریفه «إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا؛ به صراحت بیان شده است. وحی در جایی از قرآن به معنای الهام است که فرموده: «وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ»؛ وحی به معنای اشاره به ماجرای حضرت زکریا در محراب هم به کار رفته است و در برخی آیات قرآن در بحث آسمان و نزول باران و امر به ایمان و... آمده است. همچنین برخی شیاطین به برخی دیگر وحی می‌کنند که نوعی وسوسه و دروغ است و این نوع وحی هم در قرآن وجود دارد.

میرزایی تصریح کرد: وحی به طور اخص در منظر مسلمین الفاظ و کلمات خود خداوند است و این معنا از برخی آیات قابل استفاده است، از جمله در آیه 15 سوره مبارکه یونس فرموده است که وقتی قرآن ما بر آنان خوانده شد می‌گویند قرآنی غیر از این بیاور و پیامبر(ص) در جواب فرمود که من مجاز به تغییر چیزی که بر من وحی شده نیستم و فقط باید از قرائت خدا تبعیت کنم. در اینجا چون مردم از ایشان تغییر در قرائت را خواسته‌اند، نشان می‌دهد که الفاظ هم از سوی خداوند است.

نقد هرمنوتیست‌ها

این کارشناس فلسفه گفت: برخی افراد هرمنوتیکی می‌گویند لفظ از پیامبر(ص) است و معانی از سوی خدا آمده و این در تضاد با خود قرآن است زیرا اگر لفظ از پیامبر باشد بشری است و الزامات بشری‌ بودن را هم دارد. در اینجا فرموده است بعد از اینکه آیات ما خوانده شد از پیامبر(ص) خواستند که آن را تغییر دهد.

وی ادامه  داد: وحی در مباحث قرآنی، مجموعه دانش‌ها و معارف و عقاید و احکام و اخلاق است که به وسیله یکی از فرشتگان مقرب به پیامبر(ص) نازل شده و آن حضرت موظف است لفظ آیات را برای مردم بخوانند و مردم را به سوی معارف و مقررات اجتماعی و دینی دعوت کنند. علامه طباطبایی فرموده است که نام این مأموریت، رسالت و پیامبری است و پیامبر بی‌آنکه کمترین دخل و تصرفی داشته باشد و از آن بکاهد و بیفزاید هرچه را به او وحی می‌شود در دسترس مردم قرار می‌دهد.

تکفیر حامد ابوزید

میرزایی بیان کرد: باز علامه در یک مورد دیگر فرموده که قرآن به لفظ خود، سخن خداوند است که توسط فرشته جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شده است و ایشان آن را بر مردم قرائت کرده است. آقایان هرمنوتیکی می‌گویند کلیاتی بیان شده است و بعد پیامبر(ص)، لباس لفظ بر آن پوشانده و الفاظی برای معارف استخدام کرده است. البته این سخنان را حامد ابوزید در مصر زد که او را تکفیر کردند و حتی مجبور شد همسرش را طلاق بدهد.

این کارشناس و پژوهشگر فلسفه دین تصریح کرد: ما وقتی با یک متن مقدس روبه‌رو شویم می‌توانیم به دو صورت آن را بفهمیم، یکی  از جهت واژه‌شناسی؛ یعنی ببینیم واژه مشیر به چه چیزی است، مجاز است یا اطلاق و ...؛ در هرمنوتیک ما مجاز هستیم با پیش‌فرض‌های خودمان این متن را تفسیر کنیم و این بحث مطرح است که اصل بر مفسر است یا ماتن و یا متن. برخی از این افراد می‌گویند متن، تاریک و صامت است و مفسر بر آن نور می‌تاباند.

وی با بیان اینکه برخی مانند شیخ مفید وحی را کلام آهسته می‌دانند یعنی بر لفظ قائل است، ادامه داد: جان هیک در کتاب فلسفه دین گفته است ایمان، پذیرش وحی از جانب بشر و  کتاب مقدس به عنوان وسیله ابلاغ وحی است. دیدگاه قرون وسطایی و مذهب کاتولیک هم دو تفسیر از وحی دارند که یکی از آنها تلقی زبانی یعنی مجموعه‌ حقایقی که در احکام و قضایا بیان شده و وحی حقایق اصیلی را به بشر منتقل می‌کند. در این تعبیر وحی را می‌توان به عنوان برخی حقایق از جانب خدا و معجزه برشمرد.

نظر شورای واتیکان  درباره وحی

میرزایی اظهار کرد: شورای واتیکان در 1870 ایمان به وحی را این‌طور معنا کرده که کیفیتی ماوراءالطبیعه است که به واسطه آن لطف خدا شامل حال ما شده تا باور کنیم چیزهایی که خدا وحی کرده است واقعی هستند. یک تلقی غیرزبانی از وحی هم وجود دارد که طبق آن خدا از طریق تاثیر در قلمرو تجربه بشری و تاریخ بر انسان اثر می‌گذارد و کوشش انسان‌ها برای شناخت معانی حوادث مهم تلقی می‌شود یعنی تجسد مسیح در تاریخ به عنوان کلمة الله را وحی می‌دانند. اینکه انسان می‌خواهد با مسیح به عنوان نماینده خدا سخن بگوید عین تجربه وحیانی است.

این کارشناس فلسفه گفت: علامه طباطبایی بسیار مدبرانه و مدققانه و زیرکانه ضمن التزام به وحی، مطلبی فرموده و خیلی وارد جزئیات نشده و فرموده که نبوت امری اکتسابی نیست و موهبت الهی است. همچنین برتری مطلقی در درک وحیانی نسبت به درک بشری دارد.

وحی شعور باطنی و مخصوص انبیاست

وی تاکید کرد: از منظر ایشان، وحی مبتنی بر شعور باطنی است. از نظر وی نبوت و وحی یک شعور مرموز است که در انبیاء وجود داشته است تا معارف دینی را تلقی کنند. در کتاب شیعه در اسلام هم به شعور مرموز تأکید کرده است. آقای مکارم و سبحانی هم به این مطلب اشاره دارند.

میرزایی اظهار کرد: از منظر علامه طباطبایی این ارتباط مرموز از حوزه ادراکات انسان خارج است. لذا معتقد است برخی در فهم وحی به بیراهه رفته‌اند و تلاش افراد به جایی نرسیده است؛ وحی نوعی تکلم غیرمادی در آسمان با نبی است که از راه تفکر مادی درک نمی‌شود، بلکه با درک و شعور انبیاء قابل ادراک است. دریافت وحی معلوم به‌کارگیری حس و عقل و راه‌های دیگر معرفت نیست.

وی اضافه کرد: آقای سبحانی هم از تفهیم ویژه یک سلسله حقایق به انسان‌های برگزیده از طرقی غیر از راه عقل و راه‌های عادی معرفت به عنوان وحی نام می‌برد. بنابراین وحی یک نوع ادراک غیرمعمولی است که ارتباطی به ادراکات همگانی انسان ندارد؛ وحی تعلیم الهی است. به همین دلیل همه تفاسیر در تبیین ماهیت وحی نارساست. 

اعجاب پیامبران از وحی

میرزایی گفت: از نکات جالب توجه که بر مرموز بودن وحی تأکید می‌کند، اعجاب پیامبران از اولین تعالیم وحیانی است که بر آنها نازل می‌شد؛ حضرت موسی(ع) در کوه طور دچار اعجاب شد و پیامبر(ص) همین‌طور. فقط اعجاب نبود و در حالات روحانی و جسمانی آنها هم تغییر ایجاد می‌شد؛ مثلاً عرق سرد بر پیشانی ایشان می‌نشست و یا ناقه به زمین نزدیک می‌شد و حالت خوابیده به خود می‌گرفت. 

وی تاکید کرد: وحی وضعیتی غیرمترقبه بود و حتی پیامبر(ص) تحول جسمی داشتند و چشم خود را می‌بستند و اگر سوار مرکب بودند، پایین می‌آمدند و رنگ‌پریده می‌شدند. بنابراین تعلیم خاصی باعث ایجاد جنبش در جان و روان پیامبران می‌شد. تفاسیری که فلاسفه مشایی از وحی دارند به این دلیل نارساست، زیرا مشائیان به دنبال تبیین عقلانی هستند، ولی وحی برای پیامبران غیرمترقبه بود؛ مثلاً وقتی پیامبر در معرض وحی بودند، می‌فرمودند مرا بپوشانید. بنابراین ماهیت وحی قابل درک با شعور بشر نیست.  

انتهای پیام
captcha