به گزارش ایکنا علیرضا قزوه غزلی تازه در وداع با ماه رمضان امسال سروده که از سوی گروه هندیران تقدیم به خوانندگان این خبرگزاری شده است.
دیروز در این خانه صدای رمضان بود
حالم چه عجب حالی و بختم چه جوان بود
بسیار بلا بر سر و بر سینه میآمد
وز تیر بلا جان و تن ما به امان بود
این روزه که هر روز مرا بودی قسمت
هم روح و روان بود مرا هم تن و جان بود
با مهر و مروت به جهان بود نگاهم
هر کینه و بدخواهی از دیده نهان بود
این چرخ ز نفرینش اگر تیر و کمان داشت
در دست من از بال دعا تیرو کمان بود
بی توشه مبادا گذری ای دل غافل
زین چند شب و روز که عمرت به جهان بود
جرم از همه سو بر سر من بال میافشاند
خود روزه مرا باعث زنهار و ضمان بود
از هر طرفی رفتم سد بود و مقابل
تزویر و ریا لشکری از زهد گران بود
بسیار گمانها که سرانجام یقین شد
بسیار یقینها که سرانجام گمان بود
شد روزیام از روزه دریغا عطش و تب
این سهم من خشکلب و خشکزبان بود
رحمت کند الله تعالی رمضان را
زیرا رمضان شاددل و شادروان بود
الله مدد کرد و سرآمد مه روزه
ما را نه غم تن نه غم آب و نه نان بود
ایکاش شود سهم همه قوّت و قوتی
ایکاش به بازوی همه زور و توان بود
از سفره نان و نمک خشک کسانی ست
هر لقمه پرچرب که ما را به دهان بود
شبها همه تا صبح دلم زمزمه میخواست
سهم دل دلسوخته فریاد و فغان بود
با روزه سخنهای دلم سیر نگفتم
ایکاش مرا یک دو شبی باز زمان بود
"افسوس که ایام شریف رمضان رفت" *
ایام شریفی که پر از عطر اذان بود
تا رنگ دعا گیرد و تا بوی هوالله
پیک رمضان در همه آفاق روان بود
ایکاش که ذیقعده و ذیحجه نمیشد
شوال نمیآمد و ماه رمضان بود
* مصرعی از صائب تبریزی
انتهای پیام