به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علی شفیعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 18 اردیبهشت در نشست علمی «نگاهی به پروسه حقوق زنان پس از شهید مطهری در گفتمان شیعی» گفت: در چند دهه اخیر بین اهل سنت تحولات عمدهای در بحث زنان رخ داده، ولی هدف ما بررسی این تحولات در شیعه است. سوگمندانه باید گفت مواجهه ما با اندیشمندان بزرگ و اثرگذار عمدتاً مواجهه ترویجی، تبلیغی، تقلیدی و... است و در مورد شهید مطهری این مسئله کاملا مشهود است؛ یعنی بیش از آنکه مواجهه تبیینی، اندیشهای و نقادانه داشته باشیم، تقلید و تجلیل کردهایم.
وی افزود: البته اگر این کار به صورت کوتاهمدت و مقطعی باشد خوب است و اگر تبدیل به فرهنگ شود، به سیر اندیشه آسیب خواهد رساند و به گمان بنده این اتفاق در مورد ایشان رخ داده است؛ تحولات بحث زنان با مرحوم مطهری شروع نشده است و کسانی قبل و بعد از ایشان مانند حضرات آیات فضلالله، محمدمهدی شمسالدین، یوسف صانعی، محمداسحاق فیاض از مراجع کنونی نجف، آیتالله جوادی آملی و نویسندگانی چون آقای مهریزی این دغدغه را داشتهاند و فعالیت علمی کردهاند. تقلید محقق را گرفتار کهنهگرایی میکند، چیزی که مرحوم مطهری بسیار از آن پرهیز میکردند و شاهد نوآوری وی در عرصههای مختلف کلامی و تفسیری و مباحث زنان و... هستیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: دو رویکرد در نگاه به زنان وجود دارد؛ اول رویکرد سنتی است که حقوق سنتی را به دنبال دارد و رویکرد دیگر نوگرایی در نگاه به زنان است. نگاه سنتی به زن و حقوق زنان در گزاره ابن جوزی «هیبت آن بود که خویشتن را در چشم زن مهیب دارد و در امتثال اوامر و نواهی او اهمال جایز نشمارد؛ زن باید بداند بردهای برای مرد است که به اذن او میتواند در خود و مال او تصرف کند» به خوبی منعکس است. اگر این سخنان را بنیاد رویکرد سنتی بدانیم به خطا نرفتهایم. زن در نگاه سنتی منبع فساد، نقص و شر است و الز ام او به قید و بند در زندگی اولین گام در هدایت جامعه و رفع فساد است؛ همین الان این صدا به گوش ما میرسد که اگر میخواهید جامعه را به سمت صلاح ببرید زنان را کنترل کنید. محمد الخباز کتابی با عنوان «صورة المراة فی تراث الشیعی» نوشته و گفته است: «نصگرایان وقتی سخن از حق زنان میکنند حقوق زن را در این موارد میدانند؛ زن را سیر کند، عورت او را بپوشاند و با او خوش رفتار باشد».
شفیعی گفت: در رویکرد دوم تلاش شده تا حقوق زنان مورد بازخوانی و بهروزرسانی قرار گیرد. البته این بحث قبل از آقای مطهری وجود داشت؛ از جمله تاجالسلطنه، دختر ناصرالدین شاه در کتاب خاطرات خود آورده است: «افسوس که زنان ایرانی از نوع انسان جدا شده و جزء بهایم و وحوش هستند و صبح تا شام در یک محبس نومیدانه زندگی میکنند و در بدبختی ناگواری عمر میگذرانند، در حالی که در روزنامه میخوانند زنان در اروپا به چه قسم از خود دفاع کردهاند و حق رأی در امور مملکتی و حق دخالت در امور و مجلس و... را میخواهند. به همین دلیل در آمریکا و انگلیس و فرانسه موفق هم شدهاند».
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: یا با ژاله قائممقامی متوفای 1226 مواجه میشویم که تلاش کرد ضرورت بازخوانی حقوق زنان را متذکر شود، از جمله در اشعاری آورده است؛ بسته در زنجیر آزادی است سر تا پای من/ بردهام ای دوست آزادی بود مولای من. بنابراین بحث ورود به حقوق زنان و ضرورت آن قبل از مرحوم مطهری مورد گفتوگو بوده و بعد از ایشان مفصلتر بحث شده است که میتوانید به کتاب «رسائل حجابیه» رسول جعفریان مراجعه کنید و ببینید که همزمان و قبل از مطهری چه سخنانی بیان شده است.
وی افزود: گرچه قبل و بعد از شهید مطهری این بحثها بوده است، ولی او باید کماکان مورد توجه باشد، زیرا هرچند ایشان حرفهای جدی درباره حقوق زنان بیان نکرده است، ولی این دغدغهها را به حوزه منتقل کرد، آن هم در زمانهای که این حرفها خریداری نداشت و سبب تحریم میشد و همین مسئله برای او رخ داد؛ الان سخنانی چندین گام جلوتر از حرفهای مطهری درباره حجاب گفته شده است، ولی وقتی ایشان سخنانی نه چندان مهم را در مورد حجاب بیان میکند تحریم میشود.
شفیعی بیان کرد: شهید مطهری کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» را نوشت و درصدد تلطیف نگاه سنتی به زن بود. نباید فضای امروز را ببینیم، بلکه باید به فضای آن دوره رجوع کنیم. کسانی مانند آقای سبحانی و مکارم همدوره ایشان بودند و قلم داشتند و در مجلات مطلب مینوشتند، ولی چه شد که شهید مطهری برجسته شد؟ علت آن ارتباط وسیع مطهری با طیفهای مختلف فکری بود و خود را محدود به ارتباط و گفتوگو با بخش خاصی از جامعه نکرده بود و با ملیمذهبیها، نهضت آزادی، شریعتی و سیاسیون و... حرف میزد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: ایشان در برابر جامعه دغدغه داشت و خود را در مقابل تحولات آن بیمسئولیت نمیدانست. الان نمیتوانیم بگوییم فقها فتوا بدهند، ولی کاری به فضای جامعه و تحولات آن نداشته باشند و بگویند فقیه مامور به وظیفه است. فقیه باید به بازتاب رأی خود توجه کند و موجب بینظمی اجتماع و اتهام ناکارآمدی به دین و فقها و فقاهت نشود. کارآمدی دین برای آقای مطهری بسیار مهم بود و به همین دلیل تلاش کرد که در مبانی اصلاحاتی را اعمال کند.
شفیعی با بیان اینکه شهید مطهری معتقد بود که برخی از آرای فقهی قابل دفاع نیستند، گفت: یکی از دلایل دیگر درباره ورود به بحث حقوق زن، دغدغه عدالتمندی ایشان است. اگر این تعبیر برای ایشان نبود، نقل آن دشوار بود؛ ایشان فرموده است: «آنچه عدل است، دین میگوید نه اینکه آنچه دین میگوید لزوما عین عدل است» و دعوت میکند که باید عدل را در سلسله احکام قرار دهیم. او نوشته است که بارها گفتهام به وضع حقوقی زن امروز رسیدگی شود و حقوقی را که اسلام به زن داده است به او باز پس داده شود. پیامبر(ص) تلاش کردند که حقوق زنان را طبق آئین اسلام در جامعه اجرا کنند، ولی بعد از وفات ایشان، از منش و روششان تخطی شد و باید بعد از 1400 سال تلاش کنیم تا همان حقوقی را که اسلام برای زن در نظر گرفته است به آنان بدهیم.
شفیعی گفت: مطهری معتقد است حقوق زنان در میانه دو تفکر جاهلها و جامدها مانده است و قصد دارد فضای تاریک را به سمت روشنایی ببرد، ولی از هر دو سو هزینههایی به او تحمیل شد؛ او فرمود که از جمله آفات بشر، افراط و تفریط است و کسی که در میانه ایستاده است تلاش میکند که تغییرات نوع اول و دوم را تفکیک کند و کوشش میکند که خود را مظاهر زمان پیش ببرد. دو بیماری خطرناک یعنی جمود و جهالت همواره انسان را تهدید میکند که نتیجه بیماری اول رکود و توقف و پیامد بیماری دوم سقوط و انحراف است.
وی تصریح کرد: برای مطهری در بحث افتای زنان، مرجعیت و قضاوت، عبور کردن از مواردی که به تعبیر مرحوم شمسالدین به بدیهیات فقهی تبدیل شده است دشوار بود؛ مرحوم شمسالدین از کسانی است که در بحث زنان رویکرد روشنفکری دارد؛ او معتقد است که از اشکالات جدی که مانع تحولات محسوب میشود یکسانسازی میان بدیهیات تشریعی و فقهی است. این نگاه ظاهراً آنقدر سنگین بود که شهید مطهری نتوانست از بدیهیات فقهی عبور کند. لذا او در بحث قضاوت و مرجعیت رأی فقهای مشهور را، که شرط رجولیت است، پذیرفت. البته در باب افتای زنان، میان زن و مرد تفاوتی قائل نیست.
شفیعی بیان کرد: ایشان در زمینه رأی دادن زنان تلاش بسیاری کرده است تا آن را موجه نشان دهد، در حالی که همان موقع برخی برای زنان حق رأی قائل نبودند؛ دو نظریه در مورد رأی دادن زنان وجود داشت و مرحوم مطهری تلاش کرد که رأی را به باب وکالت ببرد؛ یعنی حکومت همان وکالت است و رأی دادن به معنای وکالت دادن است و مردم به نمایندگان خودشان وکالت میدهند و زنان از این نظر حق رأی دارند.
وی اظهار کرد: فرضیه دیگر ایشان در بحث رأی، تفویض حق حکومت به برخی افراد است و حاکم مانند پدر و مردم مانند فرزندان او هستند و پدر باید مصالح فرزند را در نظر بگیرد و پدر هم حقوقی بر گردن فرزندان دارد. مطهری وارد بحث حقیقت رأی دادن شده است و میگوید که اثبات این مسئله مشکل است که ما بگوییم از نظر اسلام، حق ولایت برای مرد(غیرمعصوم) ثابت است چه رسد به زن؛ یعنی اصل اثبات ولایت برای مرد غیرمعصوم قابل تأمل است. او حقیقت رأی را وکالت میداند و میگوید قانونی که نمایندگان مردم وضع میکنند تصویبی است که چون خود مردم آنها را نماینده قرار دادند معتبر و لازمالاجراست. بنابراین رأی زنان در حد ذات خود اشکالی ندارد.
انتهای پیام