به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین رضا وطندوست، پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس و مدیر گروه اخلاق و تربیت بنیاد، 13 خردادماه در نشست علمی «کرامت انسان از منظر قرآن» با بیان اینکه راغب اصفهانی در توصیف ماده کرامت گفته است این واژه معنایی عام دارد و به طور کلی هر چیزی و هر کسی که در جای خود شرافت و بزرگی داشته باشد به وصف کریم و کرم متصف خواهد شد اعم از اینکه موصوفبه، خدا، رسول یا هر انسان و هر موجود دیگری باشد و برخی آیات قرآن هم گواه این مسئله است؛ مثلا خداوند فرموده است: و من شکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان ربی غنی کریم. در اینجا کریم صفت رب و خداوند سبحان است. انه لقول رسول کریم؛ در این آیه هم کریم صفت رسول است و در تعبیر «مغفرة و رزق کریم» هم کریم صفت رزق است بنابراین کرامت به تعبیر راغب، عام است. در آیه دیگر «من کل زوج کریم» داریم و کریم صفت زوج شده است.
وی افزود: استاد جوادی آملی هم در تعریف کرامت گفته است که کرامت همان نزاهت از پستی و فرومایگی است یعنی روح بزرگوار و منزه از هر پستی را گویند؛ وی همچنین تأکید کرده است که تنها دوری از پلیدی و پستی را کرامت نگویند چه این نوع کرامت، وصف کمال است؛ کرامت به این معنا مرحلهای از وجود است. ابن فارس هم تعبیر کرده است که کرامت انسان یا به مفهوم شرافت نفسانی و یا شرافت اخلاقی است؛ از دید ایشان، شرافت نفسانی ناظر به کرامت ذاتی و شرافت اخلاقی ناظر به کرامت اکتسابی انسان است.
وطندوست بیان کرد: بنابراین کرامت انسانی یا ذاتی یا اکتسابی است، کرامت بیانگر دو ویژگی متمایز است؛ برخی ویژگیهای انسان، ذاتی و برای نوع بشر است و برخی ویژگیها، اکتسابی است و فقط بخشی از افراد آن را کسب میکنند. علامه محمدتقی جعفری در اشاره به اینکه کرامت دو نوع است میگوید در اسلام دو کرامت وجود دارد؛ اول کرامت ذاتی که همه انسانها به صورت یکسان از آن برخوردارند و برخی آیات هم بر این نکته تاکید کردهاند. از منظر ایشان انسان بما هو انسان از کرامت ذاتیه برخوردار است و تفاوتی میان انسانها از جهت رنگ و زبان و نژاد و ایمان نیست.
پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس با بیان اینکه از منظر علامه جعفری، کرامت ارزشی و اکتسابی هم ناشی از به کارگیری استعدادها و نیروهای مثبت وجود آدمی در مسیر رشد و کمال است، اظهار کرد: از منظر ایشان کرامت ذاتی خود به خود سراغ انسان میآید همین که اسم فرد در لیست انسانها ثبت شود ولی کرامت اکتسابی، به دست آوردنی و زحمت کشیدنی است.
وی افزود: مقصود از کرامت ذاتی آن است که خدا انسان را به گونهای آفریده است که در مقایسه با سایر موجودات از مزیت بیشتری برخوردار است و مهمترین این مزیت هم قدرت عقلانی انسان است؛ این امتیازات، تکوینی است و هیچ کسی نمیتواند بر دیگری فخر بفروشد که کرامت ذاتی من از تو بیشتر است و همه به حد برابر از آن برخوردارند. از این رو نمیتوان گفت برخی آن را کسب کرده و برخی موفق به کسب آن نشدهاند.
وی ادامه داد: این مسئله در برخی آیات قرآن هم مورد تاکید است، از جمله فرموده است: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ؛ یعنی هر انسانی فارغ از هر موقعیت زبانی و جغرافیایی و نژادی و ... در احسن تقویم خلق شده است؛ یا آیه «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَم»َ یا آیه شریفه «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ». پس گرچه هر موجودی نوعی فضیلت دارد ولی انسان از کرامتی برخوردار است که سایر موجودات ندارند، زیرا عقل و اراده دارد از این رو نمیتوان بین انسان و سایر موجودات مقایسه کنیم.
وطندوست اضافه کرد: علامه طباطبایی هم فرموده است که کرامت، شرافت ذاتی است که خدا در نفس آدمی قرار داده است و این معنای اضافی است؛ از دید ایشان انسان یکسری مشترکاتی با سایر موجودات دارد(مانند خوراک و خواب و ... که البته برآورده شدن آن از سوی انسان در مراتب بهتر و عالیتر انجام میشود) ولی انسان با برخی امتیازات از آنان جدا شده است.
وی اضافه کرد: کرامت مربوط به امور ذاتی، مربوط به نطق و عقل است ولی کرامت کسبی مانند ایمان و فضایل اخلاقی و ... با تلاش به دست میآیند و امری نسبی هم هستند؛ مثلا ایمان چندین مرتبه دارد و برخی در مراتب بالا و برخی در مراتب پایینتر هستند و علم هم اینطور است و کسی علامه و برخی طلبه سادهای هستند.
وطندوست بیان کرد: برخی هم گفتهاند کرامت مطرح شده در آیه ولقد کرمنا، به جنبه مادی و فضیلت به جنبه معنوی انسان اشاره دارد که آیتالله مکارم در تفسیر نمونه به این نکته اشاره کرده است. افزون بر آیات قرآن کریم، در رفتار و سخنان پیامبر(ص) هم مواردی به چشم میخورد که حاکی از کرامت ذاتی است. احادیث و روایاتی هم مؤید این موضوع هستند. پیامبر(ص) با جمعی از صحابه نشسته بودند و عدهای جنازهای را تشییع کردند و پیامبر(ص) به محض دیدن جنازه بلندشدند و چند قدم هم همراه جنازه رفتند، اصحاب گفتند او یهودی بود ولی پیامبر(ص) فرمود او انسان که بود و تاکید کردند باید به جنازه احترام بگذاریم.
پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس اظهار کرد: روایت دیگری از پیامبر(ص) وجود دارد که به عهد و پیمان خودتان ولو با کسانی که هم کیش شما نیستند، پایبند باشید، ایشان فرمودند اگر شما با یک اهل ذمه، پیمان و قراری بستید من خودم دشمن این شخص در روز قیامت هستم ولو طرف مقابل، انسان مسلمانی هم نباشد. همچنین نقل شده است که یک فرد مسیحی دست گدایی به سمت مردم بلند کرده بود و امام علی(ع) پرس و جو کردند که او کیست و مردم گفتند نصرانی است؛ امام برآشفت که چرا تا جوان بوده است از او کار کشیدید و حالا او را رها کردهاید و مقرری برای او قرار داد.
وطندوست با بیان اینکه نقل شده است که خانمی مجوسی مبلغی را وصیت کرده بود تا به نیازمندان مجوسی بدهند ولی واسطه این کار، مبلغ را به نیازمندان مسلمان میدهد، افزود: امام رضا(ع) به مامون نامه نوشت که تا از بیتالمال به همان اندازه بردارند و به نیازمندان مجوسی بدهند بنابراین این نشان میدهد که کرامت انسان، ذاتی است.
وی افزود: کرامت اکتسابی هم کمالاتی است که انسان با اختیار و اراده خود به آنها دست مییابد و بیانگر رنج خود او و مایه افتخار انسان و مایه تقرب انسان در درگاه خداوند است؛ کرامت ذاتی مایه تقر ب به خدا نیست ولی کسانی که کرامت اکتسابی را به دست آوردند به خدا تقرب خواهند یافت و مهمترین معیار این کرامت، ایمان، تقوا و عمل صالح و مانند آن است و هر کسی بیبشتر این موارد را به دست آورد در نزد خدا محترمتر است.
وی ادامه داد: خداوند فرموده است: مثلا خداوند فرموده است: يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛ یعنی هر مقدار که ایمان و علم افراد بیشتر شود درجه آنها هم بالاتر میرود؛ تقوا هم از امور اکتسابی است و انسان هرقدر تقوای بیشتری داشته باشد کرامت او هم بیشتر است (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ) یا در آیه دیگری فرمود: کسانی که موفق به کسب عمل صالح شوند آنها درجه بالایی در نزد خدا دارند یعنی عمل صالح، نردبان ترقی انسان تا بینهایت است و به جایی میرسد که در وهم آدمی نمیآید. برعکس کسانی که در کسب کمالات کوتاهی کنند و به وادی گناهان بیفتند در نگاه قرآن از چهارپایان هم کمتر هستند: اولئک کالانعام بل هم اضل.
وطندوست با بیان اینکه این دو نوع کرامت یکسری تفاوتهایی با یکدیگر دارند، اضافه کرد: اول اینکه کرامت ذاتی، غیرارادی است ولی کرامت اکتسابی، امری اختیاری و ارادی و نیازمند کوشش و تلاش است. مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ. کرامت ذاتی فینفسه انسان را به بهشت و سعادت نمیرساند و کرامت اکتسابی است که مایه سعادت است. انسان نمیتواند با کرامت ذاتی به داشتههای خود افتخار کند ولی با کرامتهای اکتسابی میتواند به ایمان و علم خود ببالد گرچه نباید این این مسئله چنان بروز و ظهوری داشته باشد که مایه تحقیر دیگران و فخرفروشی باشد.
وی افزود: اگر کسی در خلقت خود دچار نقص عضو مادرزادی و بر اثر سانحه شود این نقص باعث خلل در کرامت او نیست ولی ممکن است در بحث کرامت اکستابی، کسی با نقص عضو خودش را از دیگران کمتر بداند و یا نتواند موقعیت اجتماعی مناسبی در جامعه بیابد. همچنین امور مرتبط با کرامت ذاتی، مطلق و امور مرتبط با کرامت اکتسابی، نسبی هستند، مثلا در مورد علم میتوان گفت هر اندازه فرابگیرد کرامت او فزونی خواهد یافت ضمن اینکه فراگیری هر علمی خوب نیست.
وطندوست با اشاره به مبانی کرامت نفس، تصریح کرد: اولین مبنا، تعقل و دیگری کمالخواهی فطری بشر است، همچنین دارابودن مقام خلیفة اللهی از جمله مبانی کرامت دینی انسان است زیرا خدا فرمود من در زمین، آدم را خلیفه خود قرار دادم و نفرمود در بهشت برین و یا بهشتی که قبلا آدم در آن بود.
وی در پایان تاکید کرد: مسئله دیگر هم اینکه انسان مسجود ملائکه واقع شد آن هم به امر خداوند و همه تبعیت کردند جز ابلیس، در اینجا انسان بما هو انسان و نوع بشر، مسجود فرشتگان شد و حضرت آدم، نماینده نوع بشر بود نه اینکه صرفا این سجده برای خود آدم ابوالبشر باشد.
انتهای پیام