به گزارش ایکنا، نشست علمی «ظرفیتسنجی دین نسبت به مفاهیم مدرن» شامگاه 4 تیر از سوی پژوهشگاه فقه معاصر و با سخنرانی سیدصادق حقیقت، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید، برگزار شد.
در ابتدای این نشست عبدالوهاب فراتی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گفت: این موضوع جدید نیست و از دوره مشروطه یکی از معضلات ما در ایران همین نسبتسنجی بوده و شاید یکی از دلایلی که دو بحران بزرگ جامعه ایران یعنی دموکراسی و توسعه حل نشده و به سرانجام نرسیده است به همین نسبتها و مفاهیم جدید و قدیم برمیگردد.
در ادامه سیدصادق حقیقت، استاد دانشگاه مفید، به پیشینه این بحث پرداخت و گفت: حدود 16 سال پیش یعنی در سال 1386 در شماره 38 مجله علوم سیاسی مقالهای با این عنوان چاپ شد. این مطلب مجدداً در سال 1396 با اعمال اصلاحاتی چاپ شد و از سال 96 تاکنون هم باز اصلاحات و بازنقدهایی در مقاله داشتهام. بحث اصلی ظرفیتسنجی دین است، ولی به صورت کلی میتوان آن را سنت نامید؛ اگر سنت را اعم از دین بگیریم. دین میتواند؛ دین یک، یعنی متون مقدس و دین دو، یعنی قرائات باشد و الان اضافه میکنم که دین سوم یعنی عملکرد مسلمین هم میتواند افزوده شود مثلا اگر عملکرد امام علی(ع) را بخواهیم با مفاهیم مدرن نسبتسنجی کنیم باز شامل این موضوع است. لذا بحث ما اعم از سنت دینی و سنت غیردینی مانند سنت ایرانی است.
حقیقت با طرح این پرسش که چرا درباره سنت غیردینی مانند سنت ایرانی هم میتوان بحث کرد، پاسخ داد: چون اگر کسی سؤال بپرسد که مثلا منشور کوروش و عملکرد داریوش نسبت به مفاهیم مدرن مانند حقوق بشر و آزادسازی یهودیان و ... چیست، باز قابل بررسی است.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه آیا بحث سنت و تجدد صرفا مخصوص ماست یا دیگران هم دارند، گفت: مکینتایر جماعتگراست و در اینباره بحث دارد؛ او معتقد است که همه متون باید ظرفیت ترجمان به مفاهیمی داشته باشند که از مدرنیته حمایت کنند و مفاهیم مدرنیته نمیتواند با سنت ناهمخوان باشد. شبیه این موضوع در نامه امام خمینی به آیتالله قدیری انعکاس یافت، زیرا ایشان در پاسخ به آیتالله قدیری فرمودند اینطور که شما از آیات و روایات برداشت دارید تمدن جدید به صورت کلی باید از بین برود و مردم برای همیشه صحرانشین و بادیهنشین باشند.
حقیقت اضافه کرد: آیتالله قدیری معتقد بود که شطرنج حرام است ولو هر اتفاقی در سطح اجتماعی رخ دهد، ولی برای دفاع از اندیشه و تفکر امام(ره) شاید بتوان اینطور استدلال کرد که امام(ره)، یک کبرای کلی داشتند که نمیتوان دین را به صورتی تفسیر کرد که در دوره مدرن قابلیت ترجمه به مفاهیم جدید را نداشته باشد؛ یعنی دینی که نتواند به زبان مدرن ترجمه شود کارایی ندارد. از منظر ایشان، اسلام دینی است که برای همه زمانها آمده و اگر قرار است کارایی داشته باشد باید برداشت بهروز از آن صورت بگیرد.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه وقتی سنت و دین با مفاهیم مدرن روبهرو شود سه گرایش به وجود میآید، گفت: گرایش اول این است که بگوییم مفاهیم مدرن را از ابتدا داشتهایم؛ مانند شورا که همان دموکراسی و انتخابات است و برعکس یعنی نسبت اینهمانی؛ خیلی از افراد به عملکرد دموکراتیک امام علی(ع) و امام حسین(ع) در آثار خود اشاره کردهاند، ولی فکر نمیکنم این نظریه در بین محققان طرفداران زیادی داشته باشد. گرایش دوم این است که بین سنت و تجدد دیوار بلندی وجود دارد و مفاهیم مدرن و سنتی نمیتوانند با هم مرتبط شوند. گرایش سوم ایجاد نسبتی بین مفاهیم سنتی و مدرن است و بنده درصدد اثبات راه سوم هستم. اگر ارتباط بین چند مقدمه ایجاد کنیم و در این نسبت روش درستی را پی بگیریم، به نتیجه میرسیم.
حقیقت بیان کرد: مقدمه اول این است که مفاهیم مدرن غیر از مفاهیم سنتی یا دینی هستند، دموکراسی، شورا نیست و شورا هم دموکراسی نیست؛ مرحوم نائینی فرمودند: «هذه بضاعتنا ردت الینا» یعنی مفاهیم مدرن برای خود ما بوده است و به ما برگشته است. احتمال دارد وی گفته باشد اگر مفاهیم مدرنی چون پارلمان وجود دارد ما هم شبیه آن را در سنت داشتهایم که به غرب رفته است و بازپروری شده و به خود ما برگشته است. ابوطالب بهبهانی در مشروطه هم گفته است که مگر دقت نمیکنید که مجموعه قوانین و مفاهیم اروپا ماخوذ از شریعت ما است و رفت و برگشت داشته است.
وی افزود: این مبنا با مبنای «لاوجوی» که معتقد به اصالت ایده است سازگاری دارد، زیرا او میگوید ایده در یکجا ایجاد شده و بعد تکامل مییابد و به تعبیر نائینی رفت و برگشت دارد، ولی طبق نظریه اسکینر این مسئله درست نیست، زیرا مفاهیم دارای زمینهای هستند که در آن مفهوم و معنا دارند. بنابراین اسکینر در نقد لاوجوی میگوید اصالت به ایده نیست. برخی گفتهاند، انقلاب مفهوم مدرن نیست، زیرا ارسطو هم از این واژه استفاده کرده است، ولی در پاسخ میگوییم منظور از انقلاب در تعبیر گذشتگان به معنای تغییر حکومت و انقلاب مدرن نیست یا برخی گفتهاند در یونان باستان هم دموکراسی بوده، در صورتی که دموکراسی امروزی مبتنی بر برابری انسانها و مثبت است.
حقیقت اظهار کرد: مقدمه دیگر اینکه مفاهیم مدرن با دین، قیاسپذیر هستند یعنی میتوان بین مفاهیم مدرن و سنت و دین ارتباط برقرار کرد. مقدمه سوم اینکه امکان شاخصسازی مفاهیم مدرن وجود دارد یعنی یک مفهوم مدرن ممکن است به شاخصههایی تقسیم و تعریف شود و بهتر بتوان آن را فهم کرد. فایده این کار آن است که مفهوم مدرن در دوره مدرن زاییده شده است ولی آن شاخصهها چه بسا ممکن است زاییده مدرنیته باشد یا خیر مثلا دموکراسی به خودی خود در سنت نبوده است و ما قبل از قرن 15 شاهد این مفهوم نیستیم پس نمیتوان گفت عمل فلان حاکم دموکراتیک بوده است ولی میتوان آن را شاخصهبندی کرد مثلا بگوییم رای مردم یکی از شاخصههای دموکراسی است در این صورت رای مردم به نوعی در دوره امام علی(ع) نقشآفرین بوده است. شاخصه دیگر هم قانون است، درست است قانون مدرن و قبل از مدرن فرق زیادی دارند ولی میتوان مفهومی از قانون را در نظر گرفت که قبل از مدرنیته هم بوده است؛ مثلا بپرسیم حضرت علی(ع) به قوانین شرعی و حکومتی پایبند بوده است یا خیر که جواب مثبت است، بنابراین اگر شاخصهها را در مفاهیم مدرن بیابیم خواهیم توانست نسبتی بین این دو پیدا کنیم.
وی با بیان مقدمهای دیگر اظهار کرد: نوع قرائت ما از سنت و دین متفاوت است؛ گفته شد بین اسلام یک، دو و سه فرق وجود دارد؛ اسلام یک، خود متون مقدس است ولی اسلام دو، قرائات مختلف از دین است که بنیادگرایی، اسلامگرایی، تجددگرایی غیردینی، روشنفکری دینی و نواندیشی دینی و... شاخههای آن است. البته بنده بین روشنفکری دینی و نواندیشی دینی تفاوت میگذارم. دو گفتمان شیعه و سنی در درون اسلام وجود دارد و حداقل هفت گفتمان درون شیعه و چند گفتمان درون اهل سنت داریم و نمیتوان با قاطعیت گفت اسلام و سنت و تشیع چنین میگویند و باید بگوییم نظریات مختلفی وجود دارد؛ نتیجه اینکه گفتمان بنیادگرا با گفتمان نواندیشی دینی با هم در برابر مفاهیم متجددانه تفاوت دارند؛ یعنی نمیتوان انتظار داشت درک نواب صفوی و مرحوم فیرحی نسبت به مفاهیم مدرن یکسان باشد یا دیدگاه آیتالله مصباح یزدی با افراد دیگر یکسان باشد، زیرا یکی در چارچوب گفتمان دینی و دیگری در چارچوب نواندیشی دینی قرار دارد.
حقیقت تصریح کرد: مقدمه دیگر اینکه برتافتن مفاهیم مدرن از جانب سنت، طیفی و درجهای است. در نتیجه دین و سنت میتواند به درجاتی شاخصهای مفاهیم مدرن را برتابد و برنتابد. در اینجا میان دموکراسی و عدالت فرق وجود دارد؛ دموکراسی برای دوره مدرن است، ولی مفهوم عدالت در ماقبل مدرن هم وجود داشت. بنابراین باید بین مفاهیم تمایز قائل شویم. اگر به سه مفهوم اندیشهشده، اندیشهناشده و اندیشهناپذیر بپردازیم، دسته اول مواردی است که در سنت هم به آنها پرداخته شده است. دسته دوم مطالبی است که سنت درباره آن چیزی نگفته و دسته سوم مباحثی است که سنت نتوانسته و الان هم نمیتواند در مورد آنها سخن بگوید؛ مثلاً عدالت اندیشهشده و دموکراسی اندیشهنشده است، ولی انقلاب به مفهوم مدرن مفهومی است که در سنت نمیشد به آن بپردازند. انقلاب در دوره ابن سینا و فارابی، مفهومی غیر از انقلاب به مفهوم امروزی داشت. لذا به آن فکر نکردهاند. البته اشکالی ندارد که ما این مفهوم را از دین اجتهاد کنیم. به نظرم میتوان مفاهیم مدرن را با سنت و دین مقایسه کرد و راه آن تعریف یکسری شاخصههاست.
انتهای پیام