به گزارش خبرنگار ایکنا، اختتامیه چهاردهمین جشنواره فارابی، امروز دوشنبه 19 تیرماه برگزار شد.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در این مراسم به سخنرانی پرداخت که در ادامه متن سخنان وی را میخوانید؛
بنده به نوبه خودم در شروع سخن وظیفه دارم عرض خیر مقدم داشته باشم به یکایک خواهران و برادران گرامی و اندیشمندان و پژوهشگران و دانشمندام محترم کشور. همچنین از همه کسانیکه بنیانگذاری این جشنواره را انجام دادند تشکر کنم که ممکن است برخی از آنها امروزه در بین ما نباشند و همچنین عزیزانی که امروز این دوره را برگزار میکنند. آنها علم را گرامی میدارند و این موضوع مهم و حیاتی را دغدغه خود قرار دادهاند و این اقدامات جای تقدیر دارد.
برای بنده هم فرصت بسیار مغتنمی است که در این جمع نخبگانی حضور دارم و شکر خدای را به جای آوردم که اندیشمندان و پژوهشگران ما مخصوصا در عرصه علوم انسانی و نهاد علم موفقیتهای زیادی کسب کردهاند چون هم تنها مسیر حل مسائل و مشکلات امروز ماست و هم از این نگاه است که میتوانیم آینده را به درستی تشخصیص دهیم و به درستی گام برداریم و پیش برویم و دنبال سعی و خطا نباشیم. بنده از این فرصت و در این وقت محدود استفاده میکنم و نکاتی را از این منظر بیان میکنم و به عنوان یک خدمتگزار در مجلس شورای اسلامی و نماینده شما عزیزان دست نیاز به سوی شما به خاطر نیازهای علمی که داریم دراز میکنم.
اندیشمند عزیز ما جناب آقای دکتر داوری اردکانی جملهای دارند و میفرمایند ایران پر از مشکل است اما مسئله ندارد یعنی در جامعه از مشکلات خود، بسیار و شاید بیشمار رنج میبریم اما کمتر به مسئلههای خود میاندیشیم یا دنبال حل آسان آنها هستیم. برداشت بنده از این سخن آن است که اولاً مشکلات باید به موضوع فکر و تأمل ما تبدیل شوند، ثانیا گاهی میتوان چندین مشکل را در قالب یک مسئله فهمید که راه حل را هم در خود دارند. ثالثا همه مسائل همیشه به مشکلات برنمیگردند. ما در جامعه خود پدیدههایی همانند جشن غدیر را داریم اما آیا نباید درباره آنها تأمل و نظریهپردازی کنیم؟ در فقدان نظریهپردازی از سوی ما، دیگران با عینک نامناسب، چنین پدیده ارزشمندی را با نام جامعه تودهای یا برنامههای حکومتی تفسیر کرده و حرفهای شبه علمی خود را بر کرسی مینشاند.
معتقدم در دهه نود نه تنها توفیقی در زمینه تولید و رشد اقتصادی نداشتیم بلکه در زمینه علوم انسانی و اسلامی هم دهه خوبی را پشت سر نگذاشتیم. البته فرصتهایی پیش روی ماست تا بتوانیم عقب ماندگیهای خود را جبران کنیم. اگر علوم انسانی جایگاه شایسته خود را در تداوم نهضت نرم افزاری و تولید علم که در دهه هشتاد شروع شد پیدا کرده بود چه بسا شاهد نا آرامیهایی همانند سال گذشته نداشتیم یا مواجهه ما متفاوت بود.
اگر فراخوان فقه حکومتی را جدی میگرفتیم امروز با مسائل تو در توی فقهی و قانونی پیرامون حجاب مواجه نمیشدیم. برخی همه علوم انسانی را فراورده دنیای مدرن میدانند. ما ضمن تأکید بر ذخایر علمی خود در برابر دستاوردهای علوم انسانی امروزی، اهل تقلید نیستیم اما اهل اقتباس هستیم یعنی باید آنچه متناسب با نیاز و پرسش روزگار خودمان است را فرا بگیریم اما قرار نیست تا ابد شاگرد دیگران بمانیم. در برابر آنچه از بزرگان علم میبینیم حیرت زده نیستیم ولی ابتکار عمل را هم از دست نمیدهیم. این بزرگترین سرمایهای است که حضرت امام با انقلاب اسلامی به ملت ایران داد و امروز در هر میدانی از میدانهای تمدنسازی به کار ما میآید.
پس از انقلاب اسلامی، زمینه پرسشهای خوبی در علوم انسانی برای ما پدید آمده است که از جمله آنها در باب نسبت علم و دین و نسبت سیاست و دین است. اینها زمینه بحثهای نظری مهمی را فراهم آورده و برخی از بنیانهای علوم انسانی متعارف را به چالش کشیده است. البته در گام دوم انقلاب، کشور ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند سرمایهگذاری و برنامهریزی در این زمینه است و ما به طور مضاعف نیازمند برخورد حکیمانه با پدیدهها و روندهای جدید هستیم. در دهه چهارم پس از پیروزی انقلاب، برای تحقق حکمرانی نو، نیازمند بازاندیشی در علوم انسانی و اسلامی هستیم وگرنه دچار ناحکمرانی میشویم یا در دام حکمرانی کهنه گرفتار خواهیم ماند یعنی دچار اشتباهات سهمگینی خواهیم شد که بار هزینه آن روی دوش مردم میافتد.
در افق نزدیک پیش رو یعنی برنامه هفتم نیازمند یک برنامه پیشرفت توام با عدالت بر مبنای علوم انسانی و اسلامی هستیم. همچنین برنامه هفتم باید ما را به میراث علمی و معنوی در عرصههای مختلف زندگی پیوند دهد بدون آنکه ما را از برخورداری از فناوریهای نوین محروم کند. ما نباید نسبت به دانش غرب احساس حقارت کنیم بلکه تا زمانی که در برنامههای توسعه توجه شایسته به علوم انسانی اسلامی و فرهنگ اصیل خود نداشته باشیم همچنان ناگزیر دنبالهرو غرب خواهیم بود و در علوم دیگر هم سرمشق دیگران نخواهیم شد.
اصحاب نظر به خوبی میدانند علوم انسانی است که وضعیت امروز ما را شرح داده و چشمانداز بهتری از جهانی که در آن زندگی میکنیم به دست میدهد اما به نظر میرسد این جایگاه ارزشمند در کشور ما مورد توجه قرار نگرفته است. اگر امروزه در سطح جامعه ناآرامی و در سطح حکمرانی ناکارآمدی میبینیم به دلیل عدم بلوغ علمی در این عرصه است لذا اگر اهل سیاست به دنبال نشان دادن کارایی دین در یک جامعه سالم، کارآمد و قوی هستند باید به علم توجه کنند و اهل علم در بلند مدت جواب مسائل نظام حکمرانی را به دست بیاورند چون جواب تنها در دست نهاد علم است.
جامعه ایرانی در تاریخ معاصر، جامعهای ناآرام بوده که بخشی از آن حاصل ناکارمدی حکمرانی در کشور است اما بخشی هم به خصوصیات تاریخی ایرانیان در آرمانخواهی مربوط است. این امری است که در انقلاب اسلامی به شکل بهتری مطرح شد لذا علوم انسانی نقشی اساسی در حرکت تمدنساز ملت ایران دارد. آن فرزانگی که برای جهانداری لازم است از واقعبینی ناشی میشود که این علوم به ما میدهند تا نه دچار توقف و تحجر شده و نه گرفتار مشکلات مدرنیته شویم. در زمیه کیفیت مواجهه با میراث علوم انسانی آنچنان که غربیان در اختیار دارند سخن بسیار است اما آنچه امروزه پس از سالها بحث در محافل علمی و تجربه در میدان سیاست میدانیم آن است که باید از هرگونه خوشبینی و بدبینی پرهیز کرده و آرمانخواهی واقع بینانه را جایگزین آن کنیم.
متأسفانه نگاه صفر و صدی در دهه گذشته، هم وضع علوم انسانی را آشفته و هم گرههای حکمرانی را کور کرده است. زمانی اگر جامعهشناسان از مشکلات اجتماعی میگفتند به سیاهنمایی متهم میشدند اما از دهه نود متوجه اشتباه خود شدیم. همچنان که در سالهای نخست پس از دفاع مقدس با خاماندیشی گمان کردیم اگر رویکرد مردمی و جهادی در حکمرانی را کنار گذاشته و از علوم اجتماعی استفاده غیر اجتماعی کنیم نسخههای غربی ما را به قافله پیشرفت خواهد رساند. از این رو میتوان گفت در زمینه نسبت علوم انسانی با حکمرانی یا غافل بودهایم یا مقلد، و هر دو شیوه هم سامان جامعه ما را به هم زده است.
باید دنبال تقویت قوه حُکم باشیم. اگر عملکرد ما با حکمت در آمیخته شد و اگر اهل حکمت باشیم، هم از ذخایر معرفتی خودمان و هم از تجربیات خارجی استفاده میکنیم اما دچار آفت تقلید و تحجر نمیشویم. به نظر میرسد راه احیای علوم انسانی و اسلامی در چله دوم انقلاب اسلامی بازگشت به ایده نهضت نرمافزاری است که ترجمان امروزین آن را جهاد تولید میدانیم. اگر در کشور دنبال استقلال و پیشرفت هستیم باید یک کشور مولد باشیم و به این سوال جواب دهیم که چه چیزی تولید کنیم؟ ما باید تولید قدرت، معرفت، ثروت و منزلت کنیم و لحظهای از آن غافل نشویم و این غیر از نهاد علم در جای دیگری نیست. این رسالتی است که بر دوش بزرگان علمی ماست.
از سوی دیگر جامعه ما نیاز به بالا بردن سطح عقلانیت عمومی دارد و به تصریح رهبر معظم انقلاب، این یکی از وظایف دارایِ اولویتِ دولت اسلامی است. اگر سطح تفکر مردم را ارتقا دهیم در این صورت است که میتوانیم از پیش رفتن کورکورانه و بدون اندیشه دور شویم. هر چه فرهنگ عمومی ما تقویت شود ابتکار و خلاقیت ما هم بیشتر خواهد شد. رهبر معظم انقلاب از ابتدای امسال چند بار ضرورت تحول را مطرح کردند اما متأسفانه تحرک چندانی در این زمینه مشاهده نمیکنیم در حالی که تحول در حکمرانی بدون تحول در علوم انسانی امکانپذیر نیست. لازم است مطالبه مقام معظم رهبری را همانند فراخوان برای جهاد تولید، تحولساز تلقی کنیم تا با همه ظرفیت کشور وارد میدان شویم چون برای ایران قوی نیازمند حکمرانی داناییمحور هستیم.
در زمینه رهیافت اسلامی به علوم انسانی در جهان اسلام تنها نیستیم بلکه دیگران هم کارهای قابل توجهی انجام دادهاند لذا جشنواره فارابی میتواند با تقویت شبکه اساتید مسلمان، ما را برای هم اندیشی در مسیر تمدنسازی یاری کند. این جشنواره میتواند در حل مسائل نظری و عملی جهان اسلام همانند دینداری آمیخته با پیشرفت موثر باشد. همچنین این جشنواره ظرفیت خوبی برای دیپلماسی علمی با غرب و کشورهای منطقه ایجاد کند. امیدوارم طرحهای توسعه مناسبی در این راستا تدارک دیده شود تا اثرگذاری عینیتر را شاهد باشیم.
ما برای برنامه هفتم توسعه توجه زیادی به علم و رویکرد نخبگانی داریم و شیوه برنامهریزی را هم متفاوت دیدیم و دولت هم با مشورتهایی که با نخبگان داشت تغییراتی در آن ایجاد کرد اما این برنامه نیازمند خرد جمعی شما هم هست. یکی از مخاطبان اصلی ما در برنامه هفتم، خانواده است و باید آثار اقدامات خود را در درون خانواده از جمله در زمینه قدرت خرید، افزایش سهم فرهنگ، اوقات فراغت، سلامت و آموزش مشاهده کنیم.
انتهای پیام