به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق یوسفی مقدم، رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم، 7 آذر در نشست علمی «تحلیل معیارهای درون متنی مرجعیت علمی قرآن کریم» با اشاره به پیشینه بحث مرجعیت قرآن، گفت: این بحث از 20 سال قبل در لبنان مطرح شد، ولی این مورد از اختصاصات پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم است و همایشی از سوی این پژوهشکده و در این راستا برگزار شد و 300 مقاله هم داشتیم.
وی با قدردانی از زحمات حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی برای پیگیری بحث مرجعیت قرآن کریم، اظهار کرد: این بحث ابتدا به عنوان پروژه موظفی هیئت علمی تعریف شد و چون ظرفیت داشت آقای سبحانی آن را پرورش دادند و براساس فرمایش ایشان آن را به کلانپروژه تغییر دادیم. سپس به پروژه ملی و در نهایت به کلانپروژه و طرح و همایش ملی مرجعیت علمی تبدیل شد.
یوسفیمقدم با تاکید بر اینکه در برخی مراکز شاید کارهایی در مورد مرجعیت علمی شده بود، ولی با این تمرکز و تمحض چیزی سراغ نداریم، افزود: این سبک کار از انحصار پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم است. معتقدیم که مسئله مرجعیت علمی قرآن کریم و مبانی بسیار مهم است و باید میان مبانی عام و خاص تفکیک قائل شویم تا بتوانیم به نیازهای روز پاسخ دهیم. نگاه به مبانی به رویکرد خاصی نیاز دارد، مثلاً بحث جاودانگی قرآن باید طوری تبیین شود که در بحث ارتباط با علوم انسانی و سایر علوم تاثیرگذار و معنادار شود.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف، با اشاره به مبانی مرجعیت علمی قرآن کریم، گفت: طبق تتبعاتی که داریم درباره 15 مبنا از سوی اندیشمندان در اثبات مرجعیت علمی بحث شده است. البته بسیاری از مفسران آن را به عنوان ادله مرجعیت علمی نه مبانی آوردهاند؛ از جمله علامه طباطبایی، شیخ طوسی، آیتالله جوادی آملی و مفسران اهل سنت.
وی با ذکر اینکه اکثر مفسرین در اطلاق هدایت تاکید کردهاند که قرآن کتاب هدایت است. پس در عرصه علوم میتواند هدایت و مرجعیت داشته باشد، اظهار کرد: البته نمیگوییم قرآن کریم مستقیما علم تولید میکند، ولی میتواند در مبانی و اهداف و جهتدهی به علوم نقش داشته باشد و در برخی علوم فرضیات و نظریاتی را ارائه دهد.
عیسیزاده با بیان اینکه برخی مهیمن بودن قرآن را دلیلی بر مرجعیت علمی قرآن دانستهاند، اضافه کرد: آیا مهیمن بودن بر کتب قبلی میتواند دلیلی بر مرجعیت علمی قرآن کریم باشد یا بحث واقعنمایی زبان قرآن چه ارتباطی با تولید علم و رابطه قرآن با علوم دارد، مگر اینکه بگوییم چون حقیقت را فقط خدا میداند، برخی گزارههای علمی قرآن میتواند واقع و حقیقت را در فلان رشتههای علوم نمایان کند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم با ذکر اینکه مرجعیت علمی قرآن بحث تازهای است، تصریح کرد: لب مطلب این است که در بحث مرجعیت ما قصد داریم قرآن را طوری تفسیر کنیم که از دل آن یا دانش مستقیم بیرون بیاید یا تاثیرگذاری بر علوم و فرضیه و ... بیرون بیاوریم تا نتیجه بگیریم که میتوان از این تفسیر بهره برد یا خیر؟ لذا اگر مرجعیت علمی به معنای استفاده از تفسیر است تمامی الزاماتی که برای تفسیر وجود دارد باید لحاظ شود از این رو مبانی بسیار مهم است و باید جدی گرفته شود.
عیسیزاده با بیان اینکه مبانی مرجعیت علمی قرآن همان مبانی تفسیری است، اظهار کرد: در مورد مبانی عمدتاً علما آن را به مبانی صدوری و دلالی، مشترک و مختص، عام و خاص، بینشی و گرایشی و مبانی فقهی و کلامی تقسیم کردهاند. البته نکته مهم تاثیر مبانی بر مرجعیت علمی است. اگر جاودانگی قرآن را بپذیریم، چه دلایلی برای اثبات مرجعیت دارد؛ از جمله دلایل این است که وقتی قرآن جاودانه است یعنی برای زمان و مکان و قوم خاصی نیست و برای همه زمانها و مکانها حرف دارد یا اگر قرآن تحریف شده باشد، نمیتوان به آن اعتماد کرد. لذا به خروجی علمی آن هم نمیتوان توجه کرد. همچنین، قرآن در لفظ و معنا وحیانی است. البته بدون تفسیر نمیتوانیم به مرجعیت علمی بپردازیم. ابتدا باید به تبیین مرجعیت تفسیر بپردازیم تا بتوانیم مرجعیت قرآن را ثابت کنیم.
همچنین حجتالاسلام والمسلمین مرتضی غرسبان، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، با تأکید بر تفاوت و تمایز میان مبانی مرجعیت علمی قرآن و دلایل آن، گفت: طبق منشور مرجعیت علمی، مبانی شامل ویژگیهای کلی قرآن مانند جاودانگی، نظاممندی، تحریفناپذیری، جامعیت و... است، ولی دلایل آیاتی است که میتوان از آنها به مرجعیت رسید؛ مانند آیاتی که دال بر هدایتگری قرآن کریم است یا اثبات مرجعیت از طریق تعبیر «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین». منشور مرجعیت قرآن در حدود ده صفحه نوشته شده است که بخشهای مختلف آن باید تبیین شود. از این رو مقالاتی که درباره آن نوشته میشود باید مسئلهمحور باشند.
انتهای پیام