به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین مجید جعفری، استاد حوزه علمیه، 11 آذر ماه در نشست علمی «بررسی تفاسیر عرفانی تا ابتدای قرن هفت» با اشاره به اینکه تفسیر عرفانی به تفسیر صوفیانه، اشاری و عارفانه هم معروف است و به کشف و شهود عارفانه در تبیین قرآن گفته شده است، گفت: تفسیر عرفانی همان تفسیر اشارهای است؛ ذهبی از اهل سنت گفته، روشی است که اهل سیر و سلوک، قرآن را برخلاف ظواهر و به مقتضای اشارات پنهانی تفسیر میکنند و گاهی با ظواهر هم هماهنگی دارد. البته تفسیر قرآنی که کلاً با ظواهر، کاری نداشته باشد از نگاه شیعه قابل قبول نیست و اساساً تفاسیر عرفانی که ما از آن سخن میگوییم ظاهر آیه را مدنظر دارند ولی برخی تفاسیر مانند تفسیر باطنی اساساً ظاهر آیات را ملاک قرار نمیدهند.
جعفری با بیان اینکه زبان عرفانی بیانگر اندیشه و تجارب عرفا است و هرقدر تجربه عرفانی قویتر باشد تفسیر عرفانی دقیقتر خواهد بود، اظهار کرد: برخی به تفسیر برخی از آیات و برخی به تفسیر همه آیات پرداختهاند مانند کشفالاسرار که همه قرآن را تفسیر کرده ولی حقایقالتفسیر یا مولوی در مثنوی برخی از آیات را به صورت عرفانی تفسیر کرده است لذا هر آیه از لحاظ عرفانی، تأویل و تفسیر هم ندارد لذا نامهای دیگری هم مانند تفسیر فیضی، انفسی و ... هم در مورد آن به کار بردهاند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه تفسیر عرفانی با باطنی تفاوت دارد و برخی میگویند باطنی جزئی از عرفانی است، تصریح کرد: تفاسیر باطنی عموماً به خاطر افراط در کنارزدن ظواهر قرآنی به انحراف رفته است و آسیبهای جدی به تفسیر زدهاند؛ منصفانه بگویم بسیاری از تفاسیر اشاری زمینه را برای انکار شریعت فراهم میکنند لذا باید در کنار مزایای این تفاسیر متوجه آسیب آن باشیم، حتی گفته شده است برخی برای این تفسیر از روایات جعلی و ضعیف هم بهره بردهاند. البته این تفسیر طرفداران جدی داشت و مخالفتهایی هم با آنان میشد ولی براساس ذوق خودشان نوشتند.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه اگر تفسیر باطنی باعث انکار شریعت نشود و ظاهر را نادیده نگیرد و از روایات جعلی اشراب نشود، ایرادی ندارد، اظهار کرد: ولی متأسفانه شاهدیم حتی برخی اسرائیلیات را مبنای تفسیر عرفانی خود قرار دادند و وارد این تفسیر کردهاند که باعث انحراف شدید و جدی خواهد شد.
جعفری با اشاره به تاریخچه تفسیر اشاری و عرفانی، با بیان اینکه برخی از مستشرقان میگویند آبشخور همه تجارب عرفانی، قرآن و در مرحله بعد احادیث نبوی است و تأکید دارند در قرآن زبان تصوف اسلامی نشو و نما یافته است، تصریح کرد: اولین تفسیر عرفانی را به امام صادق(ع) نسبت دادهاند که البته در این باره اختلاف نظر وجود دارد. برخی هم گفتهاند که تفسیر عرفانی تا قرن دوم وجود نداشت و کسانی چون حسن بصری صوفیمسلک تنها برخی از آیات را تفسیر عرفانی کردهاند و ردپای این نوع تفاسیر را باید از قرن سوم جستوجو کرد. البته در آموزههای امام صادق(ع) هم رد پایی از این تفسیر در حد جزئی وجود دارد. در قرن 4 هم عبدالرحمان سلمی، عارف و صوفی نامدار خود در این قرن، تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، تفسیر حلاج و ابن عطا را به نام حقایقالتفسیر تألیف کرد.
وی با بیان اینکه دوره دوم از تاریخ تفسیری عرفانی از قرن سوم شروع شد، اضافه کرد: با گسترش اسلام تا دورترین نقاط نسبت به حجاز راه را برای نفوذ افکار فلاسفه و عارفان هموار کرد و اینها دست به تأویل و رمز و اشاره سراغ قرآن رفتند و در این دوره، تفسیر باطنی، رونق خاصی گرفت. تفسیر تستری هم در این زمان شکل گرفت. دوره دوم تا حدود قرن ششم تداوم یافت و مهمترین دوره هم محسوب میشود. در این دوره، حقایقالتفسیر و لطائفالاشارات، تفسیر غزالی، تفسیر ابن عربی و کشفالاسرار را داریم و از بین اینها فقط کشفالاسرار خیلی معروف شد و تفاسیر دیگر شهرت کمتری دارند.
جعفری با بیان اینکه دوره سوم هم تا قرن هفتم امتداد یافت و دوره چهارم هم از قرن هفتم به بعد است که تحول چشمگیری در تفسیر عرفانی صورت نگرفت، گفت: در این دوره عمدتا راه ابنعربی طی شد و تفاسیری چون المحیط الاعظم سیدحیدر آملی و روحالبیان، روحالمعانی آلوسی و ... هم نوشته شد.
وی با اشاره به تفسیر القرآنالعظیم تستری، ادامه داد: این مهمترین اثر عرفانی در قرن سوم بود که اندیشههای عرفانی حلاج، منصور، حکیم مروزی و ... در آن دیده میشود. در قرن چهارم یکی از مهمترین تفاسیر عرفانی، از آن عبدالرحمان سلمی با نام حقایق التفسیر است. ایشان بیشتر اشارات نفسی که در آیات بوده را بیان کرده است. همت وی در جمع اقوال و گفتار اهل حقیقت در مورد آیات قرآن است لذا نوعی گردآوری است.
جعفری اضافه کرد: تفسیر معروف دیگر، الاشارات قشیری است و او رسالهای هم دارد؛ او یکی لطایفالاشارات و التفسیر الکبیر را نوشت که در اولی همه قرآن مورد تفسیر قرار گرفته البته ظاهر را هم رد نکرده است. گاهی در این تفسیر شطحیات و سخنان ناصوابی وجود دارد که باعث شده تا برخی بر آن نقد جدی وارد کنند. برخی مواقع هم تفسیر او با ظواهر قرآن و مسلمات اسلامی سازگاری ندارد. یکی از دلایل ضعف این تفسیر آن است که با وجود داشتن شخصیت عرفانی، جانبداری ناصواب داشته و حتی در مواردی وارد اسرئیلیات شده است.
استاد و پژوهشگر حوزه علمیه با بیان اینکه در قرن هفتم، مثنوی مولوی نوشته شد، تصریح کرد: این تفسیر هیچگاه به عنوان یک تفسیر رسمی شناخته نشد بلکه یک خرده تفسیر است و چون مولوی به تناسب موضوع اشعاری را درباره یک آیه گفته است و یا یک آیه را در ابیاتش به کار میبرد و گاهی نظری بیان کرده، خرده تفسیر عرفانی محسوب شده است.
جعفری با بیان اینکه همه مطالب قرآن طوری نیست که فقط خواص آن را درک کنند بلکه برای همه مفید است، اظهار کرد: این ادعا که قرآن کریم را فقط خواص درک میکنند از فلسفه قرآن دور است و البته درست است که برخی آیات را فقط خواص میتوانند بفهمند و برخی متون عمیقی دارد که سران صوفیه را بر آن داشت تا برای تحکیم مذهب خود از رموز و اشارات استفاده کنند لذا تفسیر باطنی را تفسیری در برابر ظاهر و راه آن را هم کشف و شهود میدانند.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: یکی از ویژگیهای مهم در این نوع تفسیر اصل کشف و شهود در نزد عرفا است. علمای شیعه گروهی هستند که این روش تفسیری را بدعت میدانند و نامجاز شمردهاند ولی گروهی میگویند اگر اصول و قواعد تفسیری حفظ شود و ارتباط درستی میان ظاهر و باطن آیات باشد این روش ایرادی ندارد. بسمالله را که صاحب کشفالاسرار تفسیر کرده است ایرادی ندارد و انسان لذت هم میبرد بنابراین تفسیر عرفانی با رعایت قواعد و ضوابط نقش مفید زیادی دارد. آیتالله معرفت فرموده است که در این نوع تفاسیر، مفسران با بواطن آیات کار دارند و میدانند قرآن علاوه بر ظاهر، باطنی دارد که فهم آن مخصوص خواص است.
جعفری با بیان اینکه راز موفقیت تفسیر عرفانی رعایت شرایط است، تصریح کرد: یکی از نکات مثبت این نوع تفاسیر آن است که کشف و شناخت عمیق آیات به واسطه حضور عرفا در تفسیر فراهم شده است؛ البته نه اینکه ظاهر را کلا کنار بگذارند بلکه در کنار آن به معانی باطنی هم میپردازند. در این تفاسیر کارکرد عقل و نقل نادیده گرفته نشده است، البته تفسیر باطنی کلا نقل و عقل و ظاهر قرآن را کنار میزند.
وی با اشاره به برخی معایب این تفسیر، افزود: اولین عیب، انکار حجیت ظاهر و نص قرآن کریم و اکتفا به معنای باطنی در حالی که گفتیم تقید به لغت و اصول ادبی و ظاهر ضروری است زیرا سراسر قرآن کریم، رمز و کنایه نیست البته آیات متشابهات و حروف مقطعه وجود دارند که ممکن است رمزآلود باشد ولی محکمات را مردم عادی هم درک میکنند. اگر قائل به رمزبودن کل قرآن باشیم، قرآن از دسترس مردم بیرون خواهد رفت.
وی با بیان اینکه ابن عربی بیشترین تأویلات را در تفسیر آیات قرآن داشته است، اظهار کرد: وی در بحث تأویل خود را طرفدار تأویل قرار داده است ولی در برخی موارد مانند آیه ششم سوره بقره دچار بدسلیقگی شده و گفته است: یا محمد(ص) اینان که محبت مرا در دل پنهان کردهاند برای آنان فرق ندارد که آنان را بیم بدهی یا ندهی زیرا به سخن تو ایمان نمیآورند زیرا اینان جز مرا نمیبینند و درک نمیکنند در حالی که تو آنان را به آفریننده من که توب اشی بیم میدهی. چگونه ایمان بیاورند در حالی که بر دلهایشان مهری زدهاند تا سخن دیگری را نشنوند و بر چشمهایشان پوششی از عظمت خود افکندهاند تا دیگری را حقیر نبینند و ... . این تفسیر اساساً از منظر شیعه قابل قبول نیست و تفسیر به رأی است؛ ابن عربی تفسیر به رأی را رد کرده ولی خودش وارد آن شده است.
وی اظهار کرد: استفاده از روایات جعلی و ضعیف هم از دیگر آسیبهای این نوع تفسیر است و سومین ضعف هم اعراض از شریعت است و برخی صوفیه را داریم که اساساً به احکام شریعت پایبند نیستند.
انتهای پیام