کد خبر: 4216297
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
در نشست «ارتباطات، سواد رسانه و افکار عمومی» مطرح شد

سواد رسانه؛ پاشنه آشیل روابط عمومی و رسانه + فیلم

در نشست «ارتباطات، سواد رسانه و افکار عمومی» سواد رسانه، تبدیل عناصر شاغل به ماهر در موضوع تولید اطلاعات و محتوا تعریف و تأکید شد: مجهز نبودن به این سواد، پاشنه آشیل ما در جریان روابط عمومی یا رسانه است.

بخش دوم***سواد رسانه؛ پاشنه آشیل روابط عمومی و رسانهروز جهانی «ارتباطات و روابط عمومی»، ۲۷ اردیبهشت در تقویم کشورمان نامگذاری شده است و هدف اصلی این روز برجسته کردن اهمیت ارتباطات و روابط عمومی در سطح افکار عمومی است. در جهان امروز که قدم در مسیر انقلاب صنعتی پنجم گذاشته، سرعت تغییرات تکنولوژی، شتاب نوآوری و فراگیری هوش مصنوعی، زمینه‌ساز تغییرات چشمگیری در زندگی و تعاملات انسانی شده است. این روند شتابان همچنین در حال دگرگونی ارتباطات و تولید محتواست، بنابراین روابط‌عمومی‌ها باید از آخرین تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و همچنین هوش مصنوعی بهره گرفته و نه تنها موجب تسهیل و تسریع فرایند ارتباطی باشند، بلکه فضای بیشتری برای توسعه روابط‌عمومی و تعامل با مخاطبان فراهم کنند.
 
خبرگزاری ایکنا به جهت اهمیت ارتباطات و نقش روابط عمومی در توسعه ارتباط مؤثر میان سازمان‌ها و افکار عمومی، نشستی را با حضور حجت‌الاسلام علی نوریجانی، رئیس‌کل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه‌ای یونسکو ایران و محمد خدادی، کارشناس علوم ارتباطات برگزار کرده است. در بخش نخست این نشست به موضوع «حافظان بهداشت روانی و صیانت از ذهن مخاطب در برابر محتوای جعلی» پرداخته شد. در ادامه مشروح بخش دوم را می‌خوانید و می‌بینید.  
 
ایکنا ـ آیا انسان رسانه‌ها را می‌توان جهت‌دهی و کنترل کرد؟
 
خدادی: ما موضوعی به نام محتوا داریم؛ اواخر دهه ۶۰ وقتی در دهلی نو خبرنگار بودم، باید چند ساعت زمان می‌گذاشتیم تا با تلکس خبر می‌فرستادیم، آن هم با الفبای انگلیسی به تهران ارسال می‌شد. البته آن هم مستقیم نبود و کسی در لندن پای تلکس بود و زنگ می‌زدیم و تلکس را ارسال می‌کردیم. گاهی در این میانه نوار پاره می‌شد. تلکس به تهران ارسال می‌شد و در دستگاه، الفبای انگلیسی به فارسی تبدیل می‌شد، تا اینکه به روزنامه برسد. این موضوع برای قرن ۱۷ و ۱۸ نیست، برای ابتدای دهه ۷۰ است.  
 
در این ۴ سال که به عنوان خبرنگار به دهلی نو رفتم و آمدم، فکس آمده بود و یک کالای لوکس تلقی می‌شد. یعنی تکنولوژی با فکس تغییر کرده بود. شما ببینید الان هر روز یک فناوری حدید ظهور می‌کند. سرعت جامعیت. دسترسی ارزان و کاربردی و .‌‌.. از خاصیت‌های آن است و البته بومی هم شده است. در این دنیا دیگر نمی شود مانند دوران خبرنگاری من در دهلی‌نو کار خبری کرد و سیاست خبری. ساختار رسانه‌ای و ... را اداره کرد. چرا که باید تغییر ماهوی انجام شود.
 
 
انقلاب اصلی، انقلاب در تولید محتوا بود و وقتی این موضوع همه‌گیر می‌شود، نیاز به نظامی دارد که تغییر یابد و نه تنها ما بلکه همه دنیا در این زمینه منفعل هستند. اکنون در وضعیتی هستیم که یک سونامی آمده و امواج آن به ارتفاع ۳۰۰ متر می‌رسد و همه شهر زیر آب رفته است؛ بنابراین ساخت موج‌گیر تأثیری نخواهد داشت. ما چگونه باید با محتوا مواجه شویم؟ اولین و مهمترین نکته محتواشناسی است. کاری که متأسفانه کمتر انجام می‌شود. من در دوران کرونا، مسئولیت جریان رسانه کرونا را زمانی که معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد بودم، عهده‌دار شدم و وظیفه مدیریت افکار عمومی از روز اول به عهده کمیته اطلاع‌رسانی و مدیریت جو روانی کرونا گذاشته شد. اولین کاری که می‌کردیم آنالیز محتوا بود. اکنون مانند سابق نیست که موضوعی باشد و شما بگویید هست یا نیست، یعنی تکذیب یا تأیید کنید. بلکه داده‌ای که دریافت می‌کنید باید تفکیک کنید. بخشی از این داده‌ها، شبهه و اطلاعات دوپهلو است. مثلاً یکی گفته؛ خیابان‌ها بسته می‌شود، دیگری گفته، خیابان‌ها بسته نمی‌شود. یا مثلاً یکی می‌گفت؛ زنجبیل بخورید و دیگری می‌گفت، زنجبیل نخورید. یکی می‌گفت؛ دو ماسک بزنید و یکی می‌گفت یک ماسک بزنید؛ بنابراین باید اطلاعات دسته‌بندی و اطلاعات واقعی به مردم منتقل می‌شد، چون مرجع اطلاعات، باید منبع اطلاعات باشد.  
سواد رسانه؛ پاشنه آشیل روابط عمومی و رسانه
 
یکسری از اطلاعات ابهام است، یعنی اطلاعات ناقصی است. مثلاً یکی گفته، جاده بسته می‌شود ولی معلوم نیست کدام جاده و چه زمانی؟ بنابراین باید این اطلاعات تکمیل شود. بعد به سوال‌های مردم می‌رسیم که به صورت روزانه از طریق رسانه‌ها جمع‌آوری می‌کردیم و پاسخ آنها را از وزارت بهداشت می‌خواستیم. بعد از آن به شایعه می‌رسیم که به دلیل بی‌خبری است و باید در کمترین زمان ممکن اطلاعات اولیه موضوع را بدهید، نه اینکه همه ماجرا را بیان کنید. در حادثه انفجار سالگرد شهید سلیمانی، تا یک ساعت می‌گفتند، انفجار کپسول رخ داده است. بعد از شایعه به القا می‌رسید، یعنی جریان مخالفی که می‌خواهد، ماهیت تو را زیر سؤال ببرد، در آن صورت نباید پاسخ آن را بدهید و همه این موارد مهارت رسانه در دنیای امروز است.
 
امروزه سواد رسانه تبدیل به یک کلیدواژه شیک شده است، سواد رسانه مهارت رسانه است، ما در ایران دانش رسانه و مجموعه‌ای از فارغ التحصیلان رسانه به تیراژ ده‌ها هزار نفر داریم، این دانش تا زمانی که تجربه نشود، تبدیل به مهارت نخواهد شد. ما در رسانه و روابط عمومی، بیشتر شغل ایجاد کرده‌ایم، یعنی بیشتر افراد شاغل هستند تا ماهر. کسانی که در دهه ۶۰ وارد کار رسانه شدند، مهارت می‌آموختند. اکنون سواد رسانه یعنی تبدیل عناصر شاغل به ماهر در موضوع تولید اطلاعات و محتوا و این پاشنه آشیل ما در جریان روابط عمومی یا رسانه است.
 
ایکنا ـ افکار عمومی چه توقعی از روابط عمومی‌ها دارند؟
 
حجت‌الاسلام نوریجانی: افکار عمومی می‌خواهند جا نمانند و به موقع اطلاعاتی را که می‌خواهند به دست آورند. اینکه بدانند چه خبر است. اساساً خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها شکل می‌گیرند، برای اینکه فهم افکار عمومی را تسهیل کنند و اطلاعات مورد نیازشان را در کمترین زمان برسانند. گاهی اوقات در تفکیک اطلاعات، نقش تنظیم‌گری را داریم و خودمان هر آنچه را که مورد نظرمان است به مخاطب می‌دهیم، حتی جهت آن را هم تعیین می‌کنیم. قاعدتاً انتظار افکار عمومی این نیست و اگر افکار عمومی را فعال تصور کنیم، جنس برخورد ما با موضوع متفاوت خواهد بود. اینکه جهت اخباری را که بی‌بی‌سی یا سایر خبرگزاری‌ها و ... می‌دهند، بررسی کنید، زاویه‌ای که به مخاطب می‌دهد، جهتی نیست که خبر معمولی را به مخاطب خود می‌دهد و گاهی اوقات جهت‌دهی می‌کند. مثلاً در بازدید مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب تهران، جایی که یک مخاطب از آقا انگشتر طلب کرده بود، گفتند؛ آقا یک فوت به آن کرد. در صورتی که اگر این فیلم و کنشگری رهبری را ببینید، اصلاً این طور نیست. در واقع با این فوت کردن می‌خواهند افکار عمومی را جهت‌دهی کنند و پرسشگری‌هایی را که مدنظرشان است داشته باشند و پاسخش را هم بدهند.
 
سواد رسانه؛ پاشنه آشیل روابط عمومی و رسانه
 
قاعدتاً انتظار افکار عمومی این نیست که شما در موضع کسی باشید که خودتان بگویید، تصمیم بگیرید و پرونده را کنار بگذارید. انتظار مردم و افکار عمومی و مخاطبان یک رسانه این است که با شفافیت اخبار را بدون جهت‌دهی به مخاطب خود منتقل کنند و روایت درست را به مخاطب انتقال دهند و اگر این روایت ایجاد یک خطای شناختی در مخاطب می‌کند، رسانه هم تلاش کند آن را برطرف‌ کند و ما در این ایام کمتر دیده‌ایم که رسانه‌ها این نقش را ایفا کنند. یعنی یا خبری را به مخاطب می‌دهند، یا اساساً در شبکه‌های اجتماعی، سلبریتی هر چه می‌شنود را به مخاطب منتقل می‌کند. در اتفاقاتی که در رابطه با مهسا امینی رخ داد، دیدیم که یک سلبریتی موضوعی را از شهرستانی مطرح می‌کند و پای آن محکم می‌ایستد و هر چقدر به او فکت می‌دهند که این حرف غلط است، نمی‌پذیرد و مخاطب را دچار خطای شناختی می‌کند.
 
 
از این رو انتظار می‌رود رسانه در این عرصه بتواند شفاف‌سازی کند و قدرت تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی را هم به مخاطب بدهد، یعنی فقط تبیین کند و این به معنی سواد رسانه است. در چهار دوره‌ای که یونسکو در رابطه با سواد ارائه می‌دهد، در واقع داده‌های دنیا را جمع کرده و آنها را تبدیل به چهار دوره کرده است. اتفاقی که در این دوره‌ها رخ داده، تبدیل دانش به مهارت است. همانطور که حضرت آیت‌الله بهجت می‌فرمودند، به علمتان عمل کنید. اگر ما بتوانیم به همین مسئله عمل کنیم، بسیاری از مسائل در این زمینه حل خواهد شد.
 
اگر به سیر شعار‌های ارتباطی نگاه اجمالی داشته باشیم، از جمله شعاری که در رابطه با روز ارتباطات مطرح شده است، به جهت اهمیت هوش مصنوعی و ترسی که در جوامع ایجاد شده است، خردورزی را در این حوزه مطرح کرده‌اند. در واقع اگر در این زمینه خردورزی نداشته باشید و ابعاد آن را متوجه نشوید، آن را دشمن می‌پندارید و در این صورت نمی‌توانید با آن مواجه شوید و به نفع جامعه به کار بگیرید و هوش مصنوعی برای این است که بتوانیم به ارتباط انسانی برسیم.  
 
ایکنا ـ چرا ما در بیان روایت اول ضعف داریم، ریشه این ضعف به چه مسائلی برمی گردد؟
 
خدادی: طی ۱۰ سال گذشته به جهت مسئولیت‌هایی که داشتم با برخی روایت‌سازی‌ها  از جمله در رابطه با حادثه پلاسکو، حمله داعش، کرونا، بنزین و شهادت حاج قاسم، سیل ۲۸ استان، آب خوزستان و ... مواجه بودم. بحران اصلی که ما در کشورمان داریم موازی‌کاری جریان رسانه‌ای است. فکر می‌کنیم هر چیزی زیادش خوب است. اینکه ۱۳ هزار رسانه، ۴۱ خبرگزاری و ۴۰۰ روزنامه سراسری داریم که مدعی هستند هر روز صبح منتشر و در سراسر کشور توزیع می‌شود، در حالی که ۵ کشور شورای امنیت فقط یک خبرگزاری دارند. کل تیراژ روزنامه‌ها که عدد واقعی آن را کسی ندارد، ولی برآورد من به عنوان کسی که معاون مطبوعاتی بوده‌ام، زیر ۱۵ هزار نسخه است. هند ۵۰ روزنامه سراسری با ۳۵۰ میلیون تیراژ دارد.
 
مجلس، قوه قضائیه و هر دستگاهی خبرگزاری یا سایتی دارد و هیچ کدام هم اطلاعاتی به دیگری نمی‌دهند. حتی دانشگاه علوم پزشکی شهرستان، فیلمش را به روابط عمومی استان و استان هم به مرکز نمی‌دهد و می‌خواهد اسم خودش باشد. بنابراین همه دستگاه‌ها مدعی کار رسانه‌ای هستند، اما نظام رسانه در اطلاع‌رسانی عملا به صورت متمرکز وجود ندارد. خروجی آن هم این شده است که در اعلام، رقابت داریم، وقتی داعش حمله تروریستی کرد، در ابتدا یک انفجار داشت و بعد از فاصله کوتاه انفجار دوم را انجام داد؛ این بدین دلیل است که تلفات را افزایش دهد تا پیامش با قدرت بیشتری منعکس شود.
 
مشکل دوم این است که مرجع اطلاعات، منبع اطلاعات نیست. همچنین قانونی در این زمینه نداریم که در یک بحران چه کسی متولی و مسئول اصلی اطلاع‌رسانی است. من در کرونا این کار را کردم و عدد مرگ کرونا از یک منبع اعلام شد و کار بسیار کشنده‌ای بود که بتوانید جلوی اعلام‌های موازی را بگیرید.
 
سواد رسانه؛ پاشنه آشیل روابط عمومی و رسانه
 
متأسفانه‌ها رسانه‌ها هم خود را مسئول نمی‌دانند که وقتی در مواجهه با اطلاعات قرار می‌گیرند، برای چه باید به نماینده مجلس زنگ بزنند و آخرین تلفات حادثه انفجار را سوال کنند و رسانه این مهارت را ندارد و حرفه‌ای نیست. اینجاست که خبر جعلی و شبه نیوز و .. همین رسانه‌های خودمان هستند. رسانه معاند کار خود را می‌کند، اما رسانه ما نیز حرفه‌ای عمل نمی‌کند. تا زمانی که این موضوع دغدغه مسئولان کشور نشود، مشکل حل نخواهد شد.
 
اگر رسانه‌هایی که اغلب دولتی هستند به نظام و سامان نرسند و کف رسانه‌های ما خصوصی نشود تا فضای رقابتی شکل بگیرد، وضع همین خواهد بود. مدیران رسانه‌های دولتی همه مستأجر هستند، یعنی یک مدیر شش ماه مدیر این سازمان است و شش ماه مدیر سازمان دیگر و هر یک به شیوه‌ای مدیریت می‌شود و عاقبت رسانه‌ها همین می‌شود. از این رو دستگاه‌های دولتی باید از رسانه‌ها خارج شوند و کارشان ارتباط باشد و واقعیت‌های جامعه را هم بپذیرند. قرار نیست همه چیز خوب باشد. ممکن است نقدی وارد شود و باید این نقد را مورد بررسی قرار داد و درست و غلط آن را تبیین کرد و واقعیت انسان رسانه را هم به رسمیت شناخت. به ویژه هر جا با مردم منطبق با واقعیت صحبت شده است، آن را پذیرفته‌اند. این مردم مردمی هستند که در صف گوشت و مرغ و بنزین و ... می‌ایستادند و بچه‌هایشان را هم به جبهه می‌فرستادند و حق مأموریتی هم در کار نبود و شهید هم می‌شدند و افتخار می‌کردند و می‌گفتند این نقطه قدرت من است و باعث می‌شدند این دفاع ادامه پیدا کند. در واقع در حمایت از این سرزمین قانع شده بودند؛ اینها همان مردم هستند و ما تفاوت کرده‌ایم و باید خودمان را اصلاح کنیم و به همان مدل ساده زیستی برگردیم که مردم از ما می‌خواهند. 
 
ایکنا ـ در پایان چه توصیه‌هایی در حوزه تقویت ارتباطات مؤثر روابط عمومی‌ها و رسانه‌ها دارید؟ 
 
حجت‌الاسلام نوریجانی: برای اینکه نظام ارتباطی پرقدرتی داشته باشیم و تلاش کنیم به این سمت برویم، باید روابط عمومی و نظام ارتباطی را در خدمت جامعه مدنی بیاوریم؛ نه در خدمت حکومت و حکمرانی. همچنین باید مراقب باشیم دچار گروه فکری نشویم، چراکه گاهی احساس می‌کنیم نقش پدرخوانده را داریم و جای همه تصمیم می‌گیریم و نظام مصرف تعیین می‌کنیم. گاهی وقتی می‌گوییم چرا یک موضوع با افکار عمومی مطرح نمی‌شود، می‌گویند؛ مصداق اطلاعات مضر است و نباید در اختیار عموم قرار گیرد. یعنی همین اطلاعات عادی که جامعه با آن مواجه است، مثلاً فرزندتان اجازه اطلاع از آنها را نداشته باشد.
 
بنابراین به نظر می‌رسد انتظاراتی که از حوزه ارتباطات و روابط عمومی بیان شد، باید پیگیری و دنبال شود و جامعه ارتباطی و روابط عمومی تلاش کنند، خودشان را باور کنند، بدانند کجا کار می‌کنند و چه کار و وظیفه‌ای به عهده آنها گذاشته شده است و در صورتی که این عظمت وظیفه را احساس کنند، تأثیرگذاری بیشتری خواهند داشت. اینکه خودشان آموزش ببیند و مهارت‌های خود و جامعه را ارتقا دهند، نیز حائز اهمیت است. اگر بخواهیم یک یخچال هم بخریم کاتالوگ دارد، اما نظام ارتباطی ما این را به مخاطب یاد نداده است که در قالب یک کاتالوگ، نوشته و جزوه خود را به دیگران معرفی کند و انتظاراتی که جامعه دارد را درک کرده و جامعه هم آنها را مطالبه کند.
 
بنابراین احساس می‌کنم اگر این هم‌افزایی شکل نگیرد و یکپارچگی وجود نداشته باشد، در حوزه ساخت روایت و معنا دچار مشکل خواهیم شد و همه اینها بخشی از موضوعاتی است که می‌تواند کمک کند به اینکه یک جامعه ارتباطی و روابط عمومی که نه در ابتدای راه و نه در میانه راه است، موفق شود و به قله‌های مورد نظر برسد.
 
خدادی: جمع‌بندی این مبحث کار دشواری است، چراکه زوایای متعددی دارد و گسترده است. از این رو چند توصیه دارم و مهمترین آن این است که مانند شعار سال که مقام معظم رهبری فرمودند جهش تولید با مشارکت مردمی؛ ما نیز جهش رسانه‌ها را به دست مردم و بخش خصوصی بسپاریم. هر میزان که تصدی‌گری دولت در رسانه کاهش یابد و فضای رقابتی و مهارتی در بستر تولید محتوا، پردازش اطلاعات و انتشار آن در کارکرد رسانه‌ای منطق واقعی خود را پیدا کند و عرضه و تقاضا در رسانه شکل بگیرد، خودبخود این مهارت‌ها را پیدا می‌کند.
 
وقتی به رسانه یارانه داده می‌شود و بودجه آن از قبل تعیین می‌شود، انگیزه‌ای برای تلاش و تولید ندارد و اصلاً رقابتی شکل نمی‌گیرد و طبیعی است که یک پروپاگاندای دولتی خواهد شد که خروجی آن مشخص است. در واقع در کشورمان هیچ یک از خبرگزاری‌ها، خبرگزاری واقعی نیستند و سایت‌های بزرگ محسوب می‌شوند که یا مستقیم و یا غیرمستقیم از دولت پول دریافت می‌کنند و خروجی و اثر آن همان است که در جامعه می‌بینیم؛ بنابراین تا این صنعت را به بخش خصوصی واگذار نکنیم، باید هزینه‌های زیادی را متحمل شویم.
 
اکثر رسانه‌های بزرگ دنیا را دیده‌ام، تجهیزاتی که ما در کشورمان داریم از کل تجهیزات اروپا بیشتر است و حتماً تجهیزات آنها دو پله از لحاظ تکنولوژی عقب‌تر هستند و آنقدری که ما دوربین و کامپیوتر و ... داریم، آنها ندارند، چون رسانه‌های ما دولتی است، در حالی که در رسانه خصوصی این مسئله مطرح است که این تجهیزات چه کارکرد‌هایی داشته است؟
 
امیدوارم که رسانه، روابط عمومی و حوزه ارتباطات در مسیر اصلاح حرکت کنند و بتوانیم به عرضه و تقاضای رسانه‌ای که به صورت روزافزون در جامعه به صورت یک مطالبه و مخاطره مطرح است، پاسخ دهیم.
 
گفت‌وگو از سمیه قربانی
انتهای پیام
captcha