کد خبر: 4217983
تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۰
والدین در مسیر آگاهی/ ۴

چگونه می‌توان غنی زیست

درباره ویژگی «غنی» باید پرسید «چگونه زیستنی دارای غنا است؟» زمانی که ما به 10 حوزه زندگی نگاه می‌کنیم و در ارزیابی حوزه‌ها درمی‌یابیم تمامی حوزه‌ها از یک حد مناسبی برخورددار است، یعنی ما غنی زیسته‌ایم.

چگونه زیستنی دارای غنا استآگاهی تنها جاده یک طرفه‌ای است که امکان دور زدن یا دنده عقب گرفتن و بازگشت به دوران ناآگاهی در آن وجود ندارد. انسان با آگاهی پیوندی دیرین دارد و هر فرد، خواه یا ناخواه به این حس، میل و کشش دارد؛ خاصه آنکه بخواهد فرزندی را به این دنیا بیاورد یا اکنون دارای فرزند یا فرزندانی باشد؛ چراکه در طلب آن است تا با افزایش آگاهی خود و انتقال آن به نسل بعد، آینده‌ای روشن‌تر و شکوفاتر بسازد.  
 
اما جاده آگاهی انتها ندارد؛ هرچه بیشتر بیاموزیم و آگاه‌تر شویم به ناآگاهی‌های خود بیشتر پی‌می‌بریم؛ از همین روی در فرهنگ تاریخی و دینی ما بر «ز گهواره تا گور دانش بجوی» تأکید فراوانی شده است. پرورش فرزند نیز نیازمند دانش است و هرچه آگاهی ما والدین در این حوزه افزایش یابد قطعاً روزگار کم چالش‌تر و فرزندان بالنده‌تری را خواهیم داشت.
 
خبرگزاری ایکنا در راستای رسالت خود مبنی بر آگاهی‌بخشی، مجموعه بسته‌های مشاوره‌ای را منتشر خواهد کرد که درباره «چالش‌های کودکی و نوجوانی» برای مخاطب والدین است و مژگان هوشیار، روانشناس حوزه کودک و نوجوان در این مجموعه هر بار به موضوعی خاص می‌پردازد تا با راهکار‌های کارشناسانه، مسیر والدگری را برای والدین تسهیل کند. در ادامه گفتار چهارم با عنوان «زیست غنی» را مطالعه می‌کنید.

درباره ویژگی «غنی» باید پرسید «چگونه زیستنی دارای غنا است؟» زمانی که ما به 10 حوزه زندگی نگاه می‌کنیم و در ارزیابی حوزه‌ها درمی‌یابیم تمامی حوزه‌ها از یک حد مناسبی برخورددار است یعنی ما غنی زیسته‌ایم. این حوزه‌های زندگی عبارتند از روابط با والدین، همسر و فرزندان، دوستان، همکاران و همکلاسی‌ها، شغل و فعالیت‌ اجتماعی، رشد فردی، معنویت، تفریح، سلامت و محیط زیست.

در دفتر یاداشت کارمان این 10 حوزه را یاداشت کنیم و واقع‌بینانه به آنها عدد دهیم؛ باید مشاهده کنیم حال ما در آن حوزه چگونه است؟ اگر با همسرمان رابطه کیفی خوبی نداریم عدد بالایی به آن نمی‌دهیم. صمیمیت و کیفیت رابطه در روابط بین فردی بسیار مهم است؛ شاید ما ساعت‌ها وقت بگذاریم و کودکمان را به کلاس‌های متعدد ببریم اما در مسیر حرفی برای گفتن با فرزندمان نداشته باشیم. روابط انسانی مهم‌ترین بخش زندگی است که در سطح شادکامی مؤثر است.

لزوم سرمایه‌گذاری بر روابط انسانی

سرمایه‌گذاری بر روابط انسانی منطقی به نظر می‌رسد. واژه صمیمیت خود بسیار تأمل‌برانگیز است که بعداً مفصل به آن خواهیم پرداخت. در زندگی غنی، حوزه‌ها اعدادی نزدیک به هم می‌گیرند؛ اگر در ارزیابی خود، اعداد صعودی و نزولی داریم، قابل تأمل است؛ برای مثال اگر شغلمان بیشترین عدد را گرفته به این معناست که بیشترین وقت ما صرف کارمان می‌شود و اگر رابطه با فرزند عدد پایینی گرفته، قابل بررسی و تأمل است. شغل حوزه مهمی است و باید جدی گرفته شود، حال اگر این مشکل وجود دارد و به دلیل مسائل مالی نمی‌شود از زمان آن کاست، می‌توانیم کیفیت رابطه را به جای زمان رابطه بالا ببریم.

مهم این است که ما در دام نبود زمان، امکانات و انرژی نیفتیم. اغلب بهانه ما برای وقت گذراندن با فرزندمان خستگی است و کمتر به این فکر می‌کنیم که مگر غیر از این است که تمام این تلاش‌ها برای رفاه و شادی خانواده‌ است؟ اگر اینگونه است پس آنها را دوست می‌داریم و آنها برای ما مهم هستند. 

اهمیت یادگیری مهارت شنیدن و همدلی

سوال می‌شود چگونه وقت گذراندن با خانواده به شادابی ما کمک کند و چرا برای برخی اینگونه نیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که شاید صحیح امتحان نکرده‌ایم و وقت گذراندن را منوط به زمان و مکان مناسب کرده‌ایم؛ اینکه از فرزندمان راجع به روزی که داشته می‌پرسیم، این پیام را به او می‌دهیم که او برای ما مهم است اما لازم است مهارت شنیدن و همدلی را آموخته باشیم.

اهمیت یادگیری مهارت گفت‌وگوی مؤثر

اگر گفت‌وگو با فرزندمان منجر به دلخوری می‌شود یعنی مهارت گفت‌وگوی مؤثر را نیاموخته‌ایم و از آنجایی که این مهارت را نیاموخته‌ایم به فرزندمان هم انتقال نداده‌ایم. این مهارت‌ها باید آموخته شوند؛ مثل تمام کارهایی که بلد نیستیم و می‌آموزیم. اگر فرزند داریم باید بدانیم به صورت بسیار جدی، تمامی حوزه‌های زندگی ما از او تأثیر می‌پذیرد. به گمان خودمان بیشترین زمانمان را صرف فراهم کردن رفاه بیشتر فرزندانمان می‌کنیم تا شادمان‌تر باشند؛ این دیدگاه مشکلی ندارد اما جایی مشکل به‌وجود می‌آید که آنقدر توجه ما معطوف به امکانات بیرونی می‌شود که فرصتی برای ایجاد توانمندی‌های درونی فرزندمان باقی نمی‌ماند.

روابط انسانی سالم؛ مؤثرترین عامل شادکامی

اگر فرزند ما توانمندی‌های درونی نداشته باشد امکانات بیرونی نمی‌تواند کمکی به او کند. دیده‌ایم فرزندانی را که از امکانات خوب رفاهی برخوردارند اما انسان‌های با کفایتی نیستند یا همان فرزندی که برایش این امکانات را فراهم کرده‌ایم ناراضی است و انگار صمیمیت و عشقی بین ما وجود ندارد. فرزند بی‌کفایت ما می‌تواند در کسری از زمانی که ما برای فراهم کردن امکانات گذاشته‌ایم، آنها را نابود کند.

اگر فرزند ما انعطاف پذیری که حاصل پذیرش محدودیت‌هاست را نیاموخته باشد قادر نخواهد بود روابط انسانی کارآمد ایجاد کند در حالی که پژوهش طولی 70 ساله نشان داده است که مؤثرترین عامل شادکامی، روابط انسانی سالم است. سرمایه اصلی را از فرزندمان دریغ کرده‌ایم و بعد از خود می‌پرسیم «چطور شد که اینطور شد؟ من که کم نگذاشته‌ام».

 بله، در کود دهی کم نگذاشته‌ایم اما گیاه ما نور لازم دارد. شاید کود دهی را به نوعی بهتر بلد هستیم و شاید راحت‌تریم که به فرزندمان «پلی استیشن» بدهیم تا آنکه او را نوازش کنیم و با او حرف بزنیم؛ اگر چنین است باید در قدم نخست هزینه و وقت بگذاریم و این مهارت‌ها را بیاموزیم.

احساس کمتر خستگی و بیهودگی با یادگیری لذت بردن سالم

اگر بتوانیم لذت بردن سالم را بیاموزیم کمتر احساس خستگی و بیهودگی می‌کنیم، گواه آن شاید این باشد که از خودمان بپرسیم که اگر در کلاس‌هایی که فرزندمان را ثبت‌نام می‌کنیم، مقرر کنند که والدین هم باید چند جلسه بیاموزند و یک سطح حداقلی از آن مهارت را داشته باشند تا بهتر بتوانند فرزندانشان را در مسیر یادگیری درک کنند؛ آیا باز هم در این شرایط کودکانمان را در کلاس‌های متعدد ثبت‌نام می‌کنیم؟

گاهی ما برای فرار از کار دشوار، کار آسانتر را با دقت بالا انجام می‌دهیم تا بتوانیم خود را متقاعد کنیم که والد مسئولی هستیم؛ اگر حوصله چالش انتخاب لباس از سوی فرزندمان را نداریم و نمی‌توانیم انتخاب او را بپذیریم، وقت زیادی را صرف هماهنگی رنگ لباس فرزندمان می‌کنیم. آراستگی و توجه به ظاهر پسندیده است اما لازم است بدانیم با چه هزینه‌ای این کار را انجام می‌دهیم؟ چقدر از زمانم که می‌تواند صرف صمیمیت شود را برای این مسئله کوچک هزینه کرده‌ام. گاهی پیش آمده آنقدر انرژی، پول و زمان هزینه کرده‌ایم که به طبع آن کودکمان را از بازی و تفریح منع می‌کنیم تا لباسش آسیب نبیند.

لزوم فدا نکردن نیارهای اساسی

نیاز اساسی به رابطه و تفریح فرزندمان، به بهای تأیید دیگران و آراسته بودن افراطی فدا شده است. حال اگر فرزند ما ناشاد از مهمانی برمی‌گردد نمی‌توانیم متوجه شویم که علت دلخوری چیست؟ در حالی که اگر به ارزش‌هایمان آگاهی داشته باشیم و به آنها متعهد باشیم دچار اینگونه خطاها نخواهیم شد؛ اگر شادمانی کودکمان اولویت زندگی ما باشد و به عملی کردن آن متعهد باشیم؛ این رفتارهای افراطی از ما سرنخواهد زد.

لزوم باور به کامل بودن زندگی

کامل بودن از ویژگی‌های دیگر لازمه‌های سرزنده زیستن است؛ در زندگی کامل، تمامی هیجانات تجربه می‌شود و همه چیز را در درون خود دارد. هیجانات خوشایند، هیجانات ناخوشایند، موفقیت، شکست، وصال، فراغ، دوست داشته شدن، طرد شدن، کفایت و بی‌کفایتی... زندگی کامل، جدا کردنی نیست. انسانی می‌تواند در شرایط دشوار دوام بیاورد که به کامل بودن زندگی باور داشته باشد.

نزدیک کردن خواسته‎‌ها به داشته‌ها یعنی رمز شادمانه زیستن

ما به شکل غیرواقع بینانه سعی داریم فاصله بین داشته و خواسته‌مان را کاهش دهیم. هر قدر این فاصله کمتر باشد ما از سطح شادکامی بالاتری برخوردار می‌شویم. ملال و دلزدگی زمانی حاصل می‌شود که سعی داریم داشته را به خواسته نزدیک کنیم در حالی که رمز شادمانه زیستن، نزدیک کردن خواسته به داشته است.

لازم است خواسته‌هایمان را بررسی و جدا کنیم. بهتر است در دفتر یاداشت کارمان، داشته‌ها و خواسته‌های خود را فهرست کنیم. هرچه تعداد آنها بیشتر باشد به اکتشافات بیشتری نائل خواهیم شد. در جلسه بعد به آن خواهیم پرداخت.

محمدسجاد محمدیان

انتهای پیام
captcha