به گزارش ایکنا، جلسه شرح صحیفه سجادیه با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی اکبری؛ رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه طبق روال هر هفته، شامگاه دوشنبه 11 تیر در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار شد که گزیده مباحث آن را در ادامه میخوانید؛
ماجرای مباهله خیلی اتفاق بزرگی است؛ جایی که برهان کار را پیش نبرد، اقامه حجت کار را پیش نبرد و طرف همچنان بر ادعای دروغی که دارد اصرار میکند، آیا راه دیگری وجود دارد؟ علیالقاعده نه، یعنی طبق روال معمول راه دیگری نیست مگر اینکه با هم بجنگیم ولی اینجا راه دیگری باز شده که از معجزات بزرگ قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) است و آن اعجاز دعا است یعنی در پیشگاه خدای متعال همدیگر را نفرین کنیم تا هر کس حق است بماند، هر کس باطل است از بین برود. این خیلی حرف بزرگی است. تا زمانی که شما کاملا بر حق نباشید و به حقانیت راه خودتان باور نداشته باشید وارد این مباهله نخواهید داشت. پس راه دیگری وجود دارد و آن راه دعا است. چون دعا در اینجا متضمن لعنت است، در واقع نفرین است.
آیه قرآن میفرماید: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» یعنی وقتی تو راه روشن را نشان دادی ولی طرف مقابل زیر بار نمیرود و همچنان با تو محاجه میکند، ولی شمشیر هم برنداشته، با این فرد مباهله کن. خب اینها مسیحی بودند و از نجران آمده بودند و خانواده خودشان را هم همراه خودشان آورده بودند تا در مدینه خدمت پیامبر(ص) برسند. حضرت هم طبق رسم اخلاقی و معنوی و انسانی و اسلامی خودش با احترام و محبت از این کاروان استقبال کردند. بزرگان آنها با پیامبر(ص) گفتوگو کردند ولی حضرت دید اینها همچنان بر عقیده شرکآلود خود هستند. حضرت آنها را نصیحت کردند، برایشان برهان اقامه کردند، با آنها جدال احسن کردند ولی زیر بار نرفتند و بر سخن باطل خودشان اصرار کردند و مسئله حل نشد. در اینجا راه عجیبی باز شد. به پیامبر(ص) وحی رسید و یک راه جدیدی پیشنهاد شد. این راه جدید خیلی عجیب است.
راه جدید این بود که گفته شد ما فرزندانمان را میآوریم شما هم بیاورید، ما همسرانمان را میآوریم شما هم بیاورید، ما جانمان را میآوریم شما هم بیاورید، بعد به درگاه خدا دعا میکنیم که طرف مقابل را از رحمت الهی دور کنیم. این لعنت در اینجا به معنای انقطاع رحمت است که مساوی با از بین رفتن و نابود شدن است. طرف مقابل با شنیدن این پیشنهاد متعجب شد چون چنین چیزی سابقه نداشته است. کسی که این پیشنهاد را میدهد باید بر قله یقین باشد و ذرهای تردید نداشته باشد چون یا این دعا مستجاب میشود که پای حیات و مرگ در میان است، یا این نفرین مستجاب نمیشود که آبروریزی و رسوایی است.
مباهله ارائه یک اعجاز جدید در محیط نبوت پیامبر خاتم بود و حرف تازهای بود. بزرگان ما میگویند این معجزه، معجزه خالده دستگاه نبوی است و منحصر به زمان خود حضرت نیست و اگر بعدها نمونهای پیش بیاید میتوان از این راه استفاده کرد تا ببینیم حق کیست، باطل کیست. متن آیه میخواهد بگوید این فراخوان باید متوجه کسانی شود که به صاحب دعوت تعلق خاص دارند و صاحب این فراخوان نسبت به آنها دلبستگی تام دارد لذا نگفته دوستانمان را فراخوان کنیم بلکه فرموده فرزندانمان را بیاوریم، همسرانمان را بیاوریم و جانهایمان را بیاوریم یعنی اگر عزیزتر از فرزند و همسر، کسی را داریم بیاوریم. قاعدتا منظور از «انفسنا» خود فرد نیست چون انسان خودش را دعوت نمیکند بلکه منظور کسی است که به منزله جان ما است. صحنه مباهله صحنه حضور صاحب دعوت و عزیزترین کسان او است که بسیار به او نزدیک هستند و او به آنها تعلق تام دارد.
مفاد ابتهال در آیه ذکر شده است. ابتهال به معنای رهاسازی است و در معنای دعایی که همراه با تضرع است مستقر شده است. بنابراین ابتهال دعایی همراه با زاری و تضرع است و اینجا چون درخواست نابودی برای طرف مقابل است، به معنای رهاسازی طرف مقابل از رحمت قطعی حق است لذا کلمه لعنت ذیل ابتهال قرار گرفته است. بنابراین ابتهال یعنی دعای خالص به درگاه خدا داشته باشیم که هر کس دروغ میگوید لعنت خدا بر او وارد شود و مستقر شود. وقتی پیامبر(ص) این راه را پیشنهاد داد بزرگ مسیحیان گفت ما باید این پیشنهاد را بررسی کنیم. وقتی با هم مشورت کردند به این جمعبندی رسیدند که ما محل قرار را معین میکنیم و در محل قرار، نگاه میکنیم او با چه کیفیتی حضور پیدا میکند. اگر دیدیم صحنه به گونهای است که او با جمعیت زیادی وارد شد ما هم وارد میشویم، اگر دیدیم صحنه دیگری است تصمیم میگیریم.
صبح آنها نمایندگانشان را فرستادند تا ببینند پیامبر(ص) با چه کیفیتی وارد صحنه میشود. از آن طرف پیامبر(ص) چهکار کرد؟ طبق روایات حضرت فرمودند کساء یمانی را برای من بیاورید. چند دقیقه بعد زیر این کساء پیامبر(ص) نشستند، حضرت زهرا(س) نشستند، حسنین نشستند، امیرالمومنین(ع) نشستند. دیگرانی هم خواستند بیایند ولی حضرت اجازه ندادند. آخرین کسی که اجازه پیدا کرد تحت کساء قرار بگیرد جبرئیل بود. در اینجا آیه تطهیر نازل شد. بنابراین ماجرای اصحاب کساء مقدمه جریان مباهله است. پس از این ماجرا، این جمع حرکت کردند.
مسیحیان مشاهده کردند پیامبر(ص) در حالی که کودکی را در آغوش دارد و دست کودک دیگری را گرفته است و یک آقا و یک خانم پشت ایشان حرکت میکنند به محل قرار نزدیک میشوند. پرسیدند اینها چه کسانی هستند؟ گفتند کسی که در آغوش پیامبر(ص) است حسین(ع) است، کسی که دستش در دست او است حسن(ع) است، آن خانم دخترش فاطمه(س) است و کسی که پشت سر او است علی(ع) داماد و پسر عموی او است. وقتی گزارش این ماجرا به بزرگ مسیحیان رسید، بزرگشان به محل مباهله آمد تا صحنه را از نزدیک ببیند. وقتی به چهره اهل بیت(ع) نگاه کرد فهمید اگر اینها دعا کنند، دعایشان مستجاب است. لذا پیام فرستاد که ما تسلیم میشویم و وارد این مباهله نمیشویم. به یاران خود هم گفت اگر اینها دعا کنند تمام مسیحیان از بین خواهند رفت لذا پیام تسلیم را فرستادند و پیامبر(ص) به خاطر این پیروزی بزرگ نماز شکر به جای آورد. محل مباهله بعدا تبدیل به مسجدی به نام مسجد مباهله شد که الآن هم وجود دارد.
انتهای پیام