کد خبر: 4228229
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۲
سعید طاووسی مسرور:

روایات تاریخی را با دقت و تأمل بیشتر استفاده کنیم

استاد دانشگاه علامه طباطبایی با برشمردن چند نکته و تاملاتی درباره برخی روایات مرتبط با عاشورا، گفت: باید روایات تاریخی را ولو اینکه منتسب به ائمه(ع) هم باشند با دقت و تأمل بیشتر مورد استفاده قرار دهیم.

سعید طاووسی مسروربه گزارش ایکنا، سعید طاووسی مسرور؛ استاد دانشگاه علامه طباطبایی، شامگاه 2 مردادماه در نشست علمی «تاملاتی در بیانات و مکتوبات امام حسین(ع) از مکه تا کربلا» با بیان اینکه یکی از منابع بازیابی عاشورا روایاتی است که از خود حضرت نقل شده است چه به صورت شفاهی و یا مکتوب که نزدیک‌ترین روایات به شخصیت اصلی عاشوراست؛ البته این روایات مانند هر گزاره تاریخی دیگری نیازمند اعتبارسنجی است و اینطور نیست که هر مطلبی را تلقی به قبول کنیم و بپذیریم و بعضا ابهامات و سؤالاتی در این گزاره‌ها هست که نمی‌توان برخی از مطالب را به امام(ع) نسبت دهیم.

وی افزود: به نظر بنده با تجربه‌ای که در عاشوراپژوهی دارم کلیت مطالب، فضای قابل قبولی را شکل می‌دهد گرچه لزوما همه این نقل‌ها صحیح نیست و البته همه مطالب منسوب به امام(ع) هم دروغ نیست. خوشبختانه تاریخ عاشورا از همان روز عاشورا ثبت شده است و عاشورانگری از عاشورا شروع شده است و حمید بن مسلم، خبرنگار سپاه دشمن وقایع را ثبت کرده است و وقایع را هم جریانات مختلف سنی و شیعه ثبت کرده‌اند. 

طاووسی مسرور با اشاره به کتاب «بیانات امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا» نوشته آیت‌الله محمدصادق نجمی که به 16 زبان هم ترجمه شده است، افزود: از جمله محاسن این کتاب آن است که بیانات به صورت نسبتا جامع گردآوری و مستند اقوال هم ذکر شده و بیانات به ترتیب تاریخی مرتب شده است و مؤلف شرحی را هم در ذیل هر کلامی آورده است؛ البته مطالب قابل نقدی هم دارد. کتاب دیگری که می‌توان در این عرصه مورد مراجعه باشد کتاب مکتوبات امام حسین(ع) از محمدرضا سنگری است. کتاب مقتل جامع سیدالشهدا(ع) اثر استاد مهدی پیشوایی هم که با مشارکت مؤلفان مختلف تدوین شده است از آثار خوب در این حوزه است.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: از جمله مطالب ذکر شده در کتاب آقای نجمی گفت‌وگوی امام حسین(ع) با استاندار مدینه است؛ امام(ع) خطاب به او فرمودند که ای امیر ما اهل بیت نبوت و خاندان رسالت و محل نزول ملائکه و رحمت الهی هستیم و خدا با ما آغاز کرد و بعد هم اوصافی از یزید ذکر شده است؛ آقای نجمی، مقتل خوارزمی و لهوف را به عنوان منبع این روایت آورده است. در مورد اوصاف یزید هم در این روایت بیان شده است که او قاتل نفس محترمه است و فردی است که شراب می‌خورد، علنا فسق می‌کند و فردی چون من با فردی چون یزید بیعت نخواهد کرد. 

وی ادامه داد: اینجا سؤالی که پیش می‌آید این است که یزید تا این مقطع کسی را نکشته بود و صرفا نامه داده بود که از حسین و ابن زبیر، بیعت بگیر و اگر موافقت نکردند سر آنان را برای من بیاور. روایت دیگر هم همان روایت مشهور «و علی الاسلام والسلام ...» است که امام(ع) فرمودند فاتحه اسلام خوانده شده است وقتی امت اسلامی به حاکمی چون یزید مبتلا شود و بعد فرمودند: سمعت جدی رسول الله یقول الخلافه محرمه علی آل ابوسفیان ...؛ این روایت را خوارزمی و برخی منابع دیگر آورده‌اند و خوارزمی هم از اهل سنت است؛ روایت گفته است خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.

چرا امام حسین(ع) با معاویه بیعت کرد؟

استاد دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: مروان اصرار دارد که از امام حسین(ع) بیعت بگیرد ولی حضرت می‌فرمایند وقتی یزید حاکم شود فاتحه اسلام خوانده شده است و بعد در ادامه آمده است خلافت بر آل ابی‌سفیان حرام است؛ در اینجا این سؤال مطرح است که معاویه هم آل ابی‌سفیان است و خلافت بر او هم حرام است ولی چرا امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بعد از صلح با معاویه با او بیعت کردند؟ این صلح ده ساله بود ولی معاویه ابتدا امام حسن(ع) را به شهادت رساند و امام حسین(ع) بنابر مصالحی علیه معاویه قیام نکردند گرچه معترض بودند و سخنرانی می‌کردند.  

وی افزود: معاویه نه تنها خلافت را غصب کرد بلکه اساسا آن را با نصب یزید به سلطنت تبدیل کرد و این موضوع برای امام(ع) قابل تحمل نبود؛ امام به ناچار خلافت معاویه را پذیرفته بودند ولی این بدعت جدید یعنی سلطنت را به هیچ عنوان نمی‌توانستند بپذیرند. مطلب دیگری که در اینجا نقل است این است که پیامبر(ص) فرمودند اگر معاویه را بر بالای منبر من دیدید شکم او را بدرید. در اینجا هم این سؤال مطرح است که اگر پیامبر(ص) چنین مطلبی را در مدینه فرموده باشند باید در حضور جمع باشد و افراد زیادی آن را شنیده باشند وگرنه بیان درگوشی آن به امام حسین(ع) ثمری ندارد. پاسخ این است که این روایت در منابع اهل سنت ذکر شده و راوی آن فقط امام(ع) نیست.

وی با طرح این پرسش که چرا اهل سنت این روایت را ذکر کرده‌اند ولی باز به معاویه احترام می‌گذارند، ادامه داد: این به خاطر آن است که اهل توجیه هستند و توجیهشان هم این است که پیامبر(ص) فرمودند: اذا رایتم المعاویه علی منبری فاقبلوه؛ یعنی از او استقبال کنید نه اینکه او را بکشید؛ یعنی فاقتلوه را فاقبلوه می‌خوانند و این توجیه درست نیست زیرا در روایت امام حسین(ع) آمده است فاقتلوا بطنه، یعنی شکم او را پاره کنید. توجیه دیگر آنان هم این است که هوای نفس او را بکشید که باز این توجیه هم با روایت سیدالشهدا(ع) ناسازگار است. در روایت بیان شده است که اهل مدینه این صحنه را دیدند و چون این کار را نکردند خدا آنان را به یزید فاسق مبتلا کرد.

 

روضه‌های اهل سنت برای امام حسین(ع)

استاد دانشگاه علامه طباطبایی با طرح این پرسش که چرا خود امام حسین(ع) این دستور را اجرا نکرد؟ اظهار کرد: جواب این است که خطاب پیامبر(ص) به گروه و دسته جمعی است. امام حسین(ع) وقتی خواستند مدینه را به سمت مکه ترک کنند نزد قبر پیامبر(ص) رفتند و فرمودند: من فرزند کوچک تو هستم؛ نوه شما که مرا در این امت به یادگار گذاشتید، ای نبی خدا شاهد باش که اینها مرا خوار کردند و از من محافظت نکردند و این شکوه من نسبت به مردم است. کسانی که خوار کردند اگر منظور اهل مدینه باشد جور در نمی‌آید زیرا امام یک روز بعد از نامه بیعت، از مدینه رفتند و اگر مراد همه امت اسلامی است که باز هنوز اتفاقی نیفتاده بود؛ البته می‌تواند خبر از آینده باشد و یا زبان حالی است که بعدا از سوی مقتل‌نویسی چون خوارزمی منتسب به امام(ع) شده است؛ خوارزمی بعضا روایاتی دارد که سند ندارد لذا شاید زبان حال بوده و یا شفاهیاتی است که در مجالس دوره او رایج بوده است زیرا در قرن ششم مجالس حسینی(ع) در بین اهل سنت و شیعه رواج داشته است و گزارشاتی از عزاداری اهل سنت داریم که عمامه برمی‌داشتند و بر سر و سینه می‌زدند و گریه می‌کردند.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین اهداف امام حسین(ع) امر به معروف بیان شده است، اضافه کرد: کاری که امام حسین(ع) کردند فراتر از امر به معروف و نهی از منکر بود و ایشان جهاد کردند.

وی ادامه داد: در اینجا این تامل وجود دارد که گویی امام(ع) قبل از آن جهاد نمی‌کرده‌اند؛ این روایت سبب شده است تا فقها فتوا دهند که اگر امر به معروف باعث ضرر شدیدی برای انسان است تکلیف از او برداشته می‌شود و این در حالی است که امام(ع) امر به معروف را با وجود خوف جان برای خود و اطرافیان انجام دادند. کسانی مانند امام و آیت‌الله سیستانی بر این اساس فتوا داده‌اند که اگر خوف نابودی اسلام وجود دارد این تکلیف ساقط نخواهد شد. 

طاووسی مسرور با بیان اینکه برخی هم گفته‌اند کار امام حسین(ع) را نباید به امر به معروف خلاصه کنیم بلکه ایشان جهاد کرده‌اند، گفت: ما در مواجهه با روایات دو نوع ارزیابی می‌توانیم داشته باشیم؛ اول ارزیابی سندی که در کدام کتاب و منبع آمده است و روایان آن چه کسانی هستند و راه دوم ارزیابی متنی است زیرا نباید تصور کرد که لفظ به لفظ و واژه به واژه از دو لب مبارک امام حسین(ع) صادر شده است بلکه راویان مضمون را گفته‌اند، تازه اگر جعل نباشد.

وی با اشاره به دیدار امام حسین(ع) با عمربن علی بن ابیطالب، برادرشان اظهار کرد: او به امام(ع) عرض کرد که بیعت کن زیرا اگر به عراق بروید شما را خواهند کشت؛ امام(ع) به برادرشان پاسخ دادند که پدرم از رسول الله(ص) شنیده است که ایشان فرمودند تربت من نزدیک تربت پدرم خواهد بود؛ ما به صرف دیدن این گزارش نباید فکر کنیم بعدا ذکر شده است زیرا روایات متعدد در اهل سنت و شیعه داریم که پیامبر(ص)، امیرمؤمنان و حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع) از شهادت امام حسین(ع) مدت‌ها قبل خبر داده بودند؛ از جمله روایت مرتبط با تربتی است که پیامبر(ص) به ام سلمه دادند. ام سلمه تا روز عاشورا زنده بودند و صحنه خونی شدن این تربت را دیده بودند. یا امام علی(ع) وقتی از سرزمین نینوا عبور کردند به شهادت امام حسین(ع) اشاره کرده بودند. 

 

تاملی در روایت وصیت‌نامه

استاد دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: روایت دیگر وصیتنامه امام حسین(ع) است که چند تامل در مورد آن وجود دارد؛ استاد اسفندیاری در کتاب حقیقت عاشورا، شش تامل درباره این روایت مطرح کرده است؛ برخی از این تاملات قابل پاسخ است ولی برخی قابل پاسخ نیست. یکی اینکه این وصیت فقط در الفتوح آمده و الفتوح هم منبع محکمی نیست زیرا روایات منحصربه فرد و داستانی دارد و سندی هم در مورد روایات بیان نشده است. برای ارزیابی این سند باید آن را با روش و منش امام بسنجیم. نکته دیگر اینکه امام(ع) این وصیت را خطاب به ابن حنفیه نوشتند در حالی که قاعدتا باید خطاب به امام سجاد(ع) به عنوان امام بعدی می‌نوشتند؛ برخی احتمال داده‌اند این روایت را کیسانیه ساخته‌اند چون محمدبن حنفیه را امام بعد از امام حسین(ع) می‌دانستند.

وی افزود: این مسئله می‌تواند قابل پاسخ باشد زیرا امام به کسی که نزدیکترین فرد به وی محسوب می‌شده وصیت کرده و از طرفی او همراه امام در در سفر کربلا نیست ولی امام سجاد(ع) همراه امام بودند. امام(ع) هدف خودشان را خروج برای اصلاح امت جدشان بیان فرمودند و اینکه امر به معروف و نهی از منکر کنند و به سیره جد و پدرشان عمل کنند؛ اشکالی که اینجا وجود دارد این است که اگر امام این وصیت را در مدینه کرده باشد اصطلاحا هنوز خروج نکرده بودند ضمن اینکه وصیت را امام در مکه نوشتند. استاد یوسفی غروی معتقد است که این وصیت خطاب به عبدلله بن عباس در مکه نوشته شده است.

این عاشوراپژوه در خاتمه تاکید کرد: باید روایات تاریخی را ولو اینکه منتسب به ائمه(ع) هم باشد با دقت و تامل مورد استفاده قرار دهیم.

انتهای پیام
captcha