در سالروز شهادت امام باقر(ع)، امام پنجم شیعیان قرار داریم؛ امامی که با صفت علمی شناخته شده است و همین صفت سبب شد تا عدهای که تربیتیافته مکتب منحوس معاویه بودند توفیق یافتند تا از علم و فضل امام هدایت یافته و در زمره مؤمنین قرار گیرند؛ حبرنگار ایکنا با حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد میرتبار؛ استاد حوزه علمیه در مورد برخی از ویژگیهای این امام همام گفت و گو کرده است که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ یکی از ویژگیهای امام باقر(ع) آن بود که افراد با صلاحیت جذب و جلب و شیفته مقام علمی و اخلاقی ایشان میشدند؛ روایات در این باره چگونه است؟
بله. در بحث ویژگیهای شخصیتی امام باقر(ع) موضوعات فراوانی وجود دارد؛ از مهمترین ویژگی آن حضرت جاذبه ایشان است که سبب شد تا شاگردان زیادی تربیت کنند که هر کدام استوانه فقاهت و کلام و ... بودند؛ جاذبه ائمه(ع) بیشتر از دافعه ایشان بوده است و اگر غیر از این بود این همه شاگرد را نمیتوانستند تربیت کنند و باعث رشد اخلاقی و معرفتی نمیشدند.
به عنوان نمونه فردی از شام نزد ایشان آمد؛ شامی که مردمش تربیتشده معاویه بودند و نگاه درستی نسبت به اهل بیت(ع) و به خصوص حضرت علی(ع) نداشتند؛ این فرد جذب درس علمی امام باقر(ع) شد؛ وقتی خدمت امام رسید به امام عرض کرد من دو ویژگی در شما دیدم که سبب شد با اینکه میل باطنی نسبت به شما نداشتم در درسهایتان شرکت کنم؛ یکی سخنان علمی و جدید و دیگری اخلاق شما که بسیار مرا جذب کرده است.
امام هم از حضور وی استقبال کرد و او مدتها به جلسه امام رفت و آمد داشت تا جایی که یک روز خبر دادند که او بیمار شده است؛ این روایت را شیخ طوسی در امالی نقل کرده است؛ این فرد بیمار شد و به دوستانش توصیه کرد که اگر من از دنیا رفتم نماز میت را باید امام باقر(ع) بخواند؛ این فرد مسلمان نیمبندی بود که فقط 40 سال تحت شدیدترین تبلیغات منفی معاویه علیه اهل بیت(ع) قرار داشت و فقط در مدتی که در مدینه خدمت امام باقر(ع) بود توانسته بود مسائل دینی خود را تکمیل کند. وقتی خبر وفات او را به امام(ع) دادند، امام در حال خروج از مسجد بودند ولی دوباره به مسجد رفتند و سجده طولانی انجام دادند و بعد هم به منزل این فرد رفتند؛ امام وقتی وارد اتاق این فرد شد، امام او را صدا زد و این فرد به حرف آمد و با امام سخن گفت و بعد فرمودند غذا به او بدهید. این فرد وقتی کمی بهتر شد به منزل امام رفت و در خلوت با امام گفت من با خدای خودم هم مطرح کردهام که شما حجت خدا و ولی خدا هستید و من به این معنا اعتقاد پیدا کردهام.
این فرد ادامه داد که وقتی من از این دنیا رفتم، کار تمام شده بود ولی وقتی شما به منزل من تشریف آوردید یک منادی ندا داد که روح او را برگردانید؛ او کسی است که حجت خدا او را از ما خواسته است و خواسته تا دوباره به دنیا برگردد که شاید نتیجه همان سجده طولانی امام در مسجد بوده است؛ امام باقر(ع) در اینجا نکته مهمی را بیان فرمودند و آن اینکه خداوند بندگان خود را دوست دارد گرچه ممکن است برخی از کارهای آنان را دوست نداشته باشد؛ از الطاف خدا این است که هیچ بندهای چون بنده خدا هست مورد غضب خدا نیست و خدا همه بندگانش را دوست دارد و اگر غضب و عذابی در کار است به خاطر اعمال زشت و مداوم برخی از بندگان خویش است.
تعبیر دیگری از سخن ایشان این است که ما در هر شرایطی خود را موظف میدانیم تا دست افراد را بگیریم و آنان را هدایت کنیم؛ خدا بندگانش را دوست دارد تا به سعادت برسند و حتی اگر عقوبتی به کسی هم میرسد برای بازگشت او هست؛ ما ولی خدایی هستیم که چنین نگاهی به بندگانش دارد؛ امام باقر(ع) تاکید فرمودند ما تو را در درس پذیرفتیم و گرچه عقیده تو را باطل میدانستیم ولی از تو تنفر نداشتیم؛ تو بنده خدا هستی و وقتی خداوند نسبت به بندگانش این گونه رفتار میکند ما هم وظیفه داریم ینگونه باشیم.
امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه فرمودند کسانی که خودشان را خوب میدانند این خوب بودن کافی نیست و باید نسبت به گناهکاران هم محبتآمیز رفتار کنند و دست آنان را بگیرند تا کسی که مرتکب کار بدی شده است راهنمایی شود و برگردد نه اینکه با ایجاد نفرت او را تشویق به مسیر بد خودش بکنیم؛ این نگاه بلندی است که اسلام و اهل بیت(ع) دارد و اگر ما امروز در عرصه فرهنگی و اجتماعی چنین سیره و منش و رفتاری داشته باشیم بسیاری از نگاههای منفی نسبت به دین به خصوص در بین نسل جوان از بین خواهد رفت و نگاه جامعی نسبت به دین در افراد ایجاد میشود.
ایکنا ـ جامعیت از ویژگی بارز همه ائمه(ع) و انبیاء بوده است؛ کمی در مورد این ویژگی امام باقر(ع) توضیح فرمایید؟
یکی از ویژگیهای بارز ائمه(ع) و به خصوص امام باقر(ع) این است که شخصیت ایشان تکبعدی نیست یعنی اینطور نبود که فقط در یک عرصه فعال باشند و نسبت به مسائل دیگر کاری نداشته باشند و بیتوجه باشند؛ بعضا افرادی را داریم که در بعد عبادی و فردی بسیار منظم و فعال و خوب هستند ولی در عرصه اجتماعی توجه چندانی به دیگران ندارند و برخی ارتباطات اجتماعی فعالانه و سالمی دارند ولی نسبت به عبادات و تکالیف شرعی سست هستند؛ ما در کارهای عمومی خودمان گاهی به عنوان یک شخصیت علمی مطرح میشویم و کتاب مینویسیم و تدریس داریم و استاد حوزه و دانشگاه آن هم در سطح بالا میشویم ولی در عبادات و بندگی خدا کوتاهی داریم و سستی به خرج میدهیم یا برعکس در عبادات موفقیم ولی در رسیدگی به فقرا و رفع نیاز سایر مردم کم توجهیم؛ نقل است که امام باقر(ع) برای تشرف به کعبه محرم شده بودند؛ ایشان با صدای بلند در حال گریه بودند وقتی وارد مسجدالحرام شدند و این صدای گریه مردم را متوجه ایشان کرد و مردم تحت تاثیر قرار گرفتند.
راوی به امام عرض میکند که همه نگاهشان به شما جلب شده است؛ کمی آرامتر گریه کنید؛ امام فرودند که اینجا خانه خداست و انسان باید مطابق با میل صاحبخانه رفتار کند نه میل مهمانان این خانه را. امام وقتی طوافشان تمام شد پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز خواندند و آنقدر در سجده گریستند که زمین خیس شد؛ ایشان فرمودند نزدیکترین حالت بنده به خدا داشتن چشم گر یان در حالت سجده است و این مسئله برای ما درسآموز است.
این شخصیت در عبادت اینگونه بودند و در عین حال از مسائل اجتماعی و رسیدگی به فقرا و مستمندان هم غافل نبودند. در احوالات امام باقر(ع) نقل شده است که ایشان وقتی مهمانان را پذیرایی میکردند و قصد داشتند از خانه ایشان بیرون بروند امام به ایشان پولی میداد؛ لباس نو به آن هدیه میکرد و وقتی از امام(ع) پرسیدند که اینها مهمان شما بودند و از آنان پذیرایی کردید و چرا دوباره پول و لباس به آنان میدهید؟ امام باقر(ع) فرمودند در دنیا خوبی وجود ندارد جز اینکه انسان به دیگران خدمت کند لذا در احوالات پیامبر(ص) و سایر ائمه(ع) هم داریم که ایشان به مردم رسیدگی میکردند؛ در احوالات پیامبر(ص) نقل است که در روز عید قربان دو قربانی میکردند؛ یکی برای اهل خانه و دیگری را برای افراد نیازمند و کسانی که دوست داشتند قربانی کنند ولی توان مالی نداشتند.
ایکنا ـ در روایتی ایشان مردم را به دو بخش تقسیم کردهاند کسانی که بارانصفت هستند و کسانی که ملخصفت، لطفا تفصیل آن را بفرمایید؟
بله. امام باقر(ع) فرمودند بندگان خدا دو دسته هستند؛ عدهای مانند باران میمانند و مایه برکتند و نه تنها خودشان از دنیا بهره میبرند بلکه عده زیادی از مردم هم از وجود آنان متنعم هستند و البته این خدمت هم فقط مالی نیست و انسان میتواند با زبان و علم و آبروی خود به دیگران کمک کند؛ برخی هم مانند ملخ هستند؛ ملخصفتند که خدا نکند در بین شیعه کسانی را با این صفت داشته باشیم؛ این افراد وقتی به قدرت و مکنت و جایگاهی برسند همه چیز را از بین میبرد و کسی از وجود آنان بهرهای نمیبرد و موجبات ناراحتی دیگران را فراهم میکنند.
این نگاه امام باقر(ع) گویای آن است که انسان باید به دنیا نگاه بارانصفتی داشته باشد و نه ملخصفتی که نه تنها به فکر خود است بلکه به جان و مال دیگران هم میتازد. پیرو واقعی اهل بیت(ع) و شیعه واقعی نمیتواند بارانصفت نباشد. ما نباید تکبعدی خود را تربیت کنیم و از سایر جهات و امورات خیر و خوب غافل شویم بلکه باید نگاه آفتابی و بارانی به جامعه و اطراف خود داشته باشیم.
گفت و گو از علی فرج زاده
انتهای پیام