به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علی بدری، مدرس حوزه و دانشگاه، شامگاه 26 مردادماه در نشست علمی «نمود حماسه حسینی در آینه شعر عربی و پارسی؛ از احساسات تا عقلانیت» از سلسله جلسات مکتب حسینی(ع) با بیان اینکه شعر اساسا در لغت به معنای احساس است گفت: شعر شعبهای از الهام است و تعبیر درستی هم هست زیرا شاعر در هنگام سرایش شعر همانند مخترع است که چیزی به او الهام میشود. در گذشته، قویترین رسانه، شعر بود و در محافل و دربار دست به دست شده و شعر شاعر زبانزد عام و خاص بوده است به ویژه اینکه شاعران، شعر گفته و صله دریافت میکردند.
بدری با بیان اینکه برخی محققان در مقاله سیر تاریخی ذکر رجزهای عاشورایی، نتیجه گرفتهاند که بسیاری از رجزهایی که به دست ما رسیده و به شهدای کربلا منسوب است نمیتواند از جانب خود آنان باشد و بخش عمده، زبان حال است، تصریح کرد: البته محققان رجز حضرت علی اکبر(ع) را مستثنی کردهاند(انا علی بن حسین بن علی). یکی از اشعار معروفی که به حضرت امام حسین(ع) منسوب است: الموت اولی من رکوب العار/ والعار أولی(خیر) من دخول النار؛ والله ما هذا و هذا جاری؛ یعنی مرگ برای من بهتر از عار است و اینکه بخواهم وارد جهنم شوم. از منظر امام، مرگ آن هم مرگ با سعادت بهتر از این است که انسان به خواری بیفتد.
وی ادامه داد: رجز معروف دیگر اینکه «انا الحسین بن علی آلیت ان لا انثنی... امضی علی دین النبی» است؛ من حسین بن علی هستم که قسم خوردم کمر خم نکنم. اعراب در رجزها به حسب و نسب اهمیت زیادی میدادند برخلاف اشعار پارسی که این نوع توصیف خیلی کمتر وجود دارد. در این اشعار، ناموسدوستی مورد تاکید حضرت(ع) است و ایشان آن را بر پیروی از دین مقدم کرده است.
مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: شهید مطهری به شدت از شعرایی مانند محتشم کاشانی انتقاد کرده است که چرا همیشه اشعار مرثیه و گریه میگوید که دائما شکوه از روزگار است و چرا حماسه نیست.
وی ادامه داد: قاسم بن الحسن(ع) هم در عاشورا این رجز را داشتند: ان تنکرونی قاسم بن الحسن ...؛ خود و پدرش و پیامبر(ص) را هم معرفی کرده است و میگوید شما حسین(ع) را مانند اسیر گرفتهاید و امیدوارم هیچگاه آب گوارا از گلوی شما پایین نرود که در واقع کنایه از رفتن به جهنم است. علی اکبر(ع) هم در این شعر، خود و پدرش را معرفی کرد؛ انا علی بن الحسین بن علی نحن و بیت الله اولی بالنبی؛ سپس تاکید دارد که ما داعیهداران دینی نبی هستیم و بعد چند نفر از سردمداران دشمن مانند شمر و شبث را نام برده و فرموده است که شما انسانهای پستی هستید و ما برای مذاکره با شما نیامدهایم و آنقدر با شمشیر بر شما خواهیم زد که شمشیر خم شود. ما تن به ذلت نمیدهیم.
وی افزود: شعر برای اهل بیت(ع) اهمیت زیادی داشته است زیرا قویترین رسانه در آن دوران بوده است و ایشان برای انتقال معارف دین و حقانیت خود از آن بهره میبردند و اعراب هم چون حافظه بسیار خوبی داشتند قرآن، روایات و اشعار را به راحتی حفظ میکردند تا جایی که برخی محدثان 500 هزار روایت را با سند از حفظ داشتند. صاحب جواهرالکلام از فقهای بنام شیعه درباره قصیده ازریه که عذری آن را سروده است میگوید؛ من حاضرم ثواب کتاب جواهر را به او بدهم و ثواب این قصیده در کارنامه من ثبت شود. این نشان میدهد شعر برای اهل بیت(ع) چقدر ثواب و ارزش دارد و البته شعری که مخاطب و احساس او را به سمت عقلانیت پیش ببرد.
مدرس حوزه و دانشگاه اضافه کرد: قصیده ازریه با این بیت شروع شده است: إِنَّ تِلْكَ الْقُلُوبَ أَقْلَقَهَا الْوَجْدُ/ وَ أَدْمَى تِلْكَ الْعُيُونَ بُكاها/ كانَ أَنْكَى الْخُطُوبِ لَمْ يُبْكِ مِنِّي/ مُقْلَةً لَكِنِ الْهَوَى أَبْكاها... تا میرسد به این تعبیر؛ جازَ مِنْ جَوْهَرِ التَّقَدُّسِ ذاتاً/ تاهَتِ الْأَنْبِياءُ فِي مَعْناه؛ یعنی مقام پیامبر(ص) تا جایی پیش رفته است که از جوهر تقدس عبور کرده و سایر پیامبران در درک مقام عظمت ایشان مبهوت و مات هستند.
بدری اظهار کرد: این قصیده آنقدر ارزش دارد که صاحب جواهر حاضر است ثواب نگارش کتابش را با این قصیده عوض کند. در بخش دیگری فرموده است: وَرِجالًا أَعِزَّةً فِي بُيُوتٍ/ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ يُعَزَّ حِماها... که در حقیقت استناد به آیه شریفه در سوره نور است که فرمود: فی بیوت اذن الله ...؛ سادَةٌ لَاتُرِيدُ إِلّا رِضَى اللَّهِ/ كَمَا لَايُرِيدُ إِلّا رِضاها؛ بزرگانی که فقط رضایت خدا را میخواستند و خدا هم از آنان راضی بود؛ عُلَماءٌ أَئِمَّةٌ حُكَماءٌ يَهْتَدِي النَّجْمُ بِاتِّباعِ هُدَاها؛ دانشمندان، امامان، حکیمانی هستند که ستارگان با پیروی از هدایت آنها هدایت شوند؛ اینها علم و حکیمانی هستند که ستارهها باید نور خود را از ایشان بگیرند، ستارگانی که در قدیم نقش مهمی در راهنمایی مردم در مسیرها داشتند.
بدری با بیان اینکه در اشعار سخن از اینکه چگونه سر امام(ع) را بر نیزه کردند و بریدند و .... بگویند خوب است ولی یک شاعر آگاه و برجسته فقط مخاطب را در سطح گریه و ناله نگه نمیدارد، اضافه کرد: شاعر برجسته سعی میکند مخاطب را از احساس به سمت معرفت سوق دهد و مضامین عالی را در وجود او پرورش دهد؛ اولین شعری که در فارسی در مورد امام حسین(ع) سروده شده از مجدالدین کسایی مروزی در قرن چهارم است ولی واقعا خیلی دیر چنین کاری انجام شده است؛ در مورد اینکه اولین شعر عربی را چه کسی در مورد امام حسین(ع) سروده اختلاف وجود دارد ولی در مورد شعر مجدالدین کسایی اختلافی نیست؛ او در عصر عباسیان است و اینکه چرا شاعران فارسی خیلی دیر به فکر شعر گفتن برای عاشورا و امام حسین(ع) افتادند دو دلیل مهم دارد.
مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: بعد از اینکه ایران فتح شد زبان دوم ایرانیان، عربی بود لذا عربی رواج یافت به همین دلیل خیلی از کتب علمی به زبان عربی است و کسانی چون ابن سینا هم همه آثارش را جز یک اثر به عربی نوشته است لذا توجهی به اینکه به زبان فارسی شعر بگویند نداشتهاند و نیازی هم حس نشده است ولی دلیل متقنتر این بود که غنای زبان عربی، فارسی را تحت تاثیر قرار داد. حافظ وقتی شعر میگوید هر چند شعر فارسی غلبه دارد ولی خیلی از عربی هم استفاده کرده است برخلاف شعر فردوسی که کلا فارسی است؛ البته تقیه هم در این مسئله دخیل بوده است.
وی افزود: کسایی در شعرش میگوید: دست از جهان بشویم/ عز و شرف نگویم/ مدح و غزل نگویم/ مقتل کنم تقاضا/ اولین شاعر ایرانی که فردی دانشمند بوده است و برای سلاطین و شاهان اشعار زیادی گفته در اواخر عمر پشیمان شد و به اشعار اهل بیت روآورد و البته کمتر از 20 بیت آن باقی مانده است. این شاعر دانشمند وقتی شعری برای اهل بیت(ع) میسراید عقلانیت و معرفت را بر احساسات ترجیح میدهد؛ اباعبدالله را به پیامبر نسبت داده و پیامبر را چشم و چراغ دنیا میداند و امام حسین(ع) را اسیر غوغا(جنگ) میداند و البته به اینکه آب نخورد و تنها بود اشاره دارد. همچنین او از تعبیر 5 ماهه کودک؛ در مورد علی اصغر استفاده کرده است و اشاره به این مصیبت بزرگ دارد و هم از عقلانیت و هم از احساسات بهره میبرد و در تعبیر جالبی میگوید اگر مقتل میخوانی حق نداری خرافه و سخنان نادرست و تحریفشده مانند عروسی حضرت قاسم(ع) بگویی؛
دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولّا
آن نازش محمد پیغمبر مؤبَّد
آن سید ممجّد شمع و چراغ دنیا
آن میر سربریده در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا
تنها و دلشکسته بر خویشتن گرسته
از خان و مان گسسته وز اهلبیت آبا
از شهر خویش رانده وز ملک بر فشانده
آن پنجماهه کودک باری چه کرد ویحک
کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا
ترسا به زر بگیرد سمّ خر مسیحا
تا زندهای چنین کن دلهای ما حزین کن
پیوسته آفرین کن بر اهلبیت زهرا(س)
بدری بیان کرد: در مورد اولین شاعر عرب که شعر گفته است اختلاف نظر وجود دارد که عبیدالله حر جعفی یکی از این افراد است؛ وی شخصیتی پیچیده و بازنده است زیرا امام حسین(ع) ایشان را دعوت کرد ولی او نپذیرفت و به شام و سمت معاویه رفت و بعد به کوفه برگشت و وقتی رسید که امام حسین(ع) به شهادت رسیده بود و اشعاری سرود و در قیام مختار به او پیوست ولی باز به زبیریان پیوست و شخصیت مذبذبی داشت.
وی با تاکید بر اینکه توجه به حسب و نسب در اشعار عربی خیلی مهم بوده است، اظهار کرد: مقاومت، اخلاص و صبر و رویکردهای اجتماعی اباعبدالله در اشعار فارسی و عربی برجسته است؛ هدایتگری اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) از محورهای شعرهاست از جمله شعر مردانی که میگوید: شکفته نور هدایتش بر لب/ درون کشتی دل، نوح اهل ایمان بود/ که تلمیحی بر کشتی نجات امام(ع) بود.
انتهای پیام