کد خبر: 4233066
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۵
احمد بستانی:

سیاست حقیقی، تأمین خیر جمعی است

استاد دانشگاه خوارزمی، گفت: قطب‌نما در سیاست، خیر جمعی است و نه حقیقت و اگر حقیقت و خیر جمعی در تعارض قرار گیرند، کنشگران سیاسی باید خیر جمعی را اولویت و تقدم بر حقیقت دهند ولی روشنفکران باید حقیقت را تقویت کنند. 

احمد بستانیبه گزارش ایکنا، احمد بستانی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، شامگاه 31 مردادماه در نشست علمی «سیاست حقیقت یا حقیقت سیاست» که از سوی جامعه ایرانی پدیدارشناسی انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد، گفت: تقریری که برخی از مفهوم قدرت و سیاست دارند و ارائه‌ می‌کنند اصالت‌بخشی به مفهوم قدرت و سیاستِ قدرت است که البته بنده مقداری زاویه دید متفاوت با این رویکرد دارم و معتقدم سیاست، عرصه قدرت است ولی همه چیز را نباید در قدرت و مناسبات درون قدرت ملاحظه کنیم کمااینکه در مباحث واقع‌گرایان هم این بحث وجود دارد. 

وی با بیان اینکه روایت بنده در میانه دو نگاه است یعنی نه اینکه حقیقتِ سیاست، قدرت نیست و نه اینکه همه سیاست، قدرت است، اظهار کرد: اعدام سقراط همیشه حالت نمادین از کسی است که از حقیقت دفاع کرده است؛ بنابراین نسبت حقیقت و سیاست، بسیار پیچیده و پرتنش و در قلب کانون فلسفه سیاسی است.

بستانی بیان کرد: امروزه این بحث برای ما مهمتر  هم هست زیرا بحث فرا رسیدن عصر پساحقیقت از سال 2016 به بعد فراگیر شده و حجم زیادی ادبیات در این عرصه تولید شده است که آیا ما از عصر سیطره حقیقت عبور کرده‌ایم و اساساً دغدغه دستیابی به حقیقت و راهی برای رسیدن به آن وجود دارد؟

استاد دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه اگر دو مفهوم سیاست و حقیقت را به صورت اجمالی تعریف کنیم خود به خود می‌توان نتیجه گرفت که سیاست، عرصه حقیقت نیست، تصریح کرد: اگر حقیقت را مطابقت با واقع بدانیم و بعد سراغ تعریف سیاست برویم دقیق‌ترین تعریف همان است که با ارسطو آغاز می‌شود و آن فن دستیابی به خیر جمعی است.

سیاست راستین تحقق خیر جمعی است

وی افزود: کلید واژه سیاست را بنده مفهوم خیر جمعی در نظر می‌گیرم؛ خیری که مربوط به یک نفر و دو نفر و یک طبقه نیست بلکه مربوط به ملت و جامعه و پلیس و ... است؛ ارسطو هم معیار طبقه‌بندی سیاسی را خیر جمعی می‌دانست و به نظر بنده سیاست راستین همان تحقق خیر جمعی است. 

استاد دانشگاه خوارزمی افزود: نمی‌توانیم براساس مناسبات قدرت، سیاست خوبی داشته باشیم؛ قدرت وقتی در خدمت خیر جمعی باشد به معنای دقیق کلمه، سیاسی است لذا قطب‌نما در سیاست، خیر جمعی است و نه حقیقت و اگر حقیقت و خیر جمعی در تعارض قرار بگیرند کنشگران سیاسی باید خیر جمعی را اولویت و تقدم بر حقیقت بدهند. 

بستانی اضافه کرد: کنشگران اجتماعی و روشنفکران می‌توانند دغدغه پیگیری حقیقت را داشته باشند و آن را از نظامات سیاسی مطالبه کنند؛ ادوارد سعید می‌گوید روشنفکری یعنی گفتن حقیقت در برابر قدرت. سیاست معطوف به خیر جمعی و سیاست معطوف به حقیقت در نوعی از تعامل با یکدیگر برای جامعه مفید هستند و سیاست معطوف به خیر جمعی را کنشگران سیاسی دنبال می‌کنند.

تحلیل فارابی از حقیقت

استاد دانشگاه خوارزمی ادامه داد: دلیل بنده تا حدی مبتنی بر فلسفه سیاسی قرن بیستم و قدما است؛ در بین قدما، اگر فارابی را در نظر بگیرید بین دو حوزه عقل و تخیل تمایز قائل شده است و معتقد است کنش توده مردم براساس عقل نیست ولی فلاسفه و نخبگان هستند که همه چیز را براساس عقلانیت فهم می‌کنند؛ فارابی معتقد است اگر بخواهیم بر این مردم حکومت کنیم باید از ابزارهای حوزه تخیل و امیال عادی انسان‌ها استفاده کنیم و نه حوزه عقلانیت و استدلال. البته فارابی در نهایت از حقیقت دفاع کرده است. 

بستانی بیان کرد: در سیاست، رستگاری، موضوع نیست بلکه خیر جمعی موضوع است؛ سیاست به این معنا فن قصه‌گویی(روایت‌گویی) است و البته قصه به معنای روایاتی از جهان و خیر جمعی است؛ این روایات باید قانع‌کننده باشند ولی لزوما منعکس‌کننده حقیقت نیستند. از نظر هاآرانت، در موقعیت گذشته‌ای که تمام شده و افقی که پیش رو هست ما نمی‌توانیم به واقعیت و حقیقت بچسبیم.

ناکارآمدی سیاست چسبیده به حقیقت از منظر اندیشمند غربی

بستانی اظهار کرد: از نظر او سیاست چسبیده به حقیقت ناکارا است و حتی سرشتی مستبدانه دارد. بنابراین ممکن است سیاستمدار برای دستیابی به خیر جمعی دروغ هم بگوید مثلا در تأمین امنیت کشور هیچ سیاستمداری حقیقت را بیان نمی‌کند و از نظر آرنت این دروغ، رذیلت نیست و یک کنش سیاسی واقعی به معنای دقیق آن است و ماهیت سیاست اساساً همین است.

استاد دانشگاه خوارزمی اضافه کرد: بنده به بحث آرنت این را اضافه می‌کنم که این به معنای آن نیست که سیاستمدار در هر جایی می‌تواند دروغ بگوید و دروغ یک فضیلت برای اوست ولی مبنای یک سیاستمدار حرفه‌ای حقیقت‌جویی نیست و ما به عنوان فعال عرصه اجتماعی و روشنفکری نمی‌توانیم کنشگران سیاسی را براساس حقیقت ارزیابی کنیم.

وی تأکید کرد: روشنفکر وظیفه دارد که حقیقت را بگوید تا قربانی نشود ولی سیاستمدار هم کار خود را می‌کند و البته توازن بین روشنفکر و سیاستمدار باید به نفع خیر جمعی و حقیقت باشد. روایت آرنت روایتی جذاب و جنجالی از حقیقت و سیاست است؛ او سیاست را عرصه حقیقت‌جویی نمی‌داند و آن را عرصه قصه‌گویی سیاسی می‌داند؛ مثلا اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی هر کادم یک قصه‌ای دارند نه لزوما استدلالاتی به همراه داشته باشند. چون قصه‌گویی منطق خود را دارد طبیعتا بیننده و سازنده فیلم می‌دانند فیلم، عرصه حقیقت نیست.

بستانی با بیان اینکه روایت وینکور هم نکات جالبی دارد که شباهتی هم با آرنت دارد، تصریح کرد: او می‌گوید سیاست اساسا عرصه تخیل جمعی انسان‌ها است بنابراین قصه‌های سیاسی همیشه ناظر به خیال جمعی هستند و تغییر در سیاست از منظر تغییر در خیال جمعی رخ می‌دهد؛ از نظر او سیاست میان ایدئولوژی و اتوپیا است که ایدئولوژی ناظر به گذشته و اتوپیا ناظر به آینده است و از نظر او هیچکدام از این دو لزوما بر حقیقت منطبق نیستند.

وی افزود: اتوپیا حاصل ایده‌های بیناذهنی یک جامعه است و ایدئولوژی هم سطوح مختلف خود را دارد؛ گذشته اینطور نیست که روبروی ما مانند یک حقیقت صلب(محکم) نشسته باشد؛ گذشته هم قابل تفسیر است و می‌توان تاریخ ایران و اسلام و غرب را هر طور بخواهیم تفسیر کنیم. 

خیر جمعی و حقوق بشر کوروش

بستانی تصریح کرد: مثلا وقتی می‌گوییم کوروش بنیانگذار حقوق بشر بوده است متخصص حقوق و تاریخ به آن می‌خندند چون حقوق بشر مفهومی مدرن است که در دوره کوروش نبوده است ولی از نظر سیاسی به کارگیری این تعبیر و رواج آن خیر جمعی به همراه دارد زیرا به شهروند ایرانی می‌قبولاند که ایرانیان همیشه به حقوق دیگران توجه داشته‌اند. بنابراین گذشته تاریخی هم می‌تواند ابزاری برای تفسیر خیر جمعی یک ملت باشد بدون آنکه انطباق کاملی با حقیقت داشته باشد لذا سیاست را بیشتر باید عرصه داستان و روایاتی بدانیم که در جهت تأمین خیر جمعی هستند. 

استاد دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه در مجموع از منظر پدیدارشناسان و اندیشمندان سیاسی این نکته مهم است که سیاست عرصه قدرت است نه حقیقت، تأکید کرد: ولی این مسئله، دلیلی بر توجیه دروغ‌گویی و مطلوبیت آن نیست گرچه گاهی حقیقت بر سیاست منطبق هم خواهد شد. بنابراین ماهیت سیاست، خیر جمعی است و نه قدرت و زور و فریب. اگر حقیقت با خیر جمعی منطبق بود که فبها ولی اگر منطبق نبود آن چه مهم است خیر جمعی است.

وی در خاتمه تأکید کرد: روشنفکران و کنشگران سیاسی وظیفه دارند تا حقیقت را دنبال کنند زیرا سبب می‌شود تا سیاستمداران از دروغگویی سیستماتیک پرهیز کنند، مثلا در بحث مهاجرت در کشورهای اروپایی، یک سیاستمدار از منظر خیر جمعی و مصلحت کشورش با این پدیده مواجه شد و گاهی رفتارهای خشونت‌آمیز در برابر مهاجران به کار می‌گیرند ولی یک روشنفکر از منظر اینکه مهاجر هم یک انسان است به مسئله می‌نگرد، بنابراین سیاست حقیقت نه برای سیاستمداران بلکه برای روشنفکران و کنشگران ضروری است و خیر جمعی برای سیاستمداران. 

انتهای پیام
captcha