کد خبر: 4236203
تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۵
حجت‌الاسلام محمدلو تبیین کرد

پنج لایه تلاقی فضای مجازی و مهدویت

یک کارشناس فضای مجازی تلاقی بحث فضای مجازی و مهدویت را در پنج لایه بررسی کرد و گفت: فضای مجازی می‌تواند در این پنج لایه توان تولید واقعیت و آگاهی و معرفت را داشته باشد.

محمدلوامروز فضای مجازی و اینترنت به هسته مرکزی ارتباطات و روابط بین جوامع و انسان‌ها تبدیل شده است، از این رو می‌توان هر پدیده، مناسبت و رویدادی را در نسبت با موضوع خاص از جمله مهدویت سنجید. اندیشه‌ها و مکاتب گوناگون از این بستر، به منظور ارائه محتوای مورد نظر خود بهره بردند و چندی نگذشت که فضای مجازی، بستری برای تقابل و جنگ همه‌جانبه اندیشه‌ها شد. اینکه از این فضا چه اندازه در راستای موعودباوری، مهدوی‌باوری و مهدی‌یاوری استفاده کرده‌ایم و یا اصولاً این فضا، بستر مهدویت‌باوری یا مهدویت‌ستیزی شده است، مسائلی است که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.  
 
در این راستا حجت‌الاسلام علیرضا محمدلو، کارشناس رسانه و فضای مجازی به مناسبت فرارسیدن آغاز امامت حضرت مهدی(عج) به تبیین نسبت فضای مجازی و مهدویت در پنج لایه برای مخاطبان ایکنا پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.
 
می‌توانیم دو نوع نگاه نسبت به مهدویت و فضای مجازی داشته باشیم، اگر مهدویت را صرفاً یک باور بدانیم، نوعی از الزامات، نتایج و دلالت‌هایی خواهد داشت و اگر آن را سوای اینکه یک باور است، راهبرد و استراتژی بدانیم، نتایج و آثار متفاوت‌تری خواهد داشت. این نگاه در نسبت با فضای مجازی نیز همینطور است. اگر فضای مجازی را صرفاً یک فناوری و ابزار بدانیم یا  اینکه آن را یک زیست جهان با عقبه تئوریک بدانیم که هم شامل مبانی متفاوت و هم الگوریتم است، نتایج و پیامد‌های گوناگونی خواهد داشت. در واقع اگر تکنولوژی را صرفاً یک ابزار ندانسته و به جهان‌بینی، هستی‌شناسی و لایه‌های عمیقتر و معرفتی قائل باشیم، می‌توانیم چنین دیدگاهی نسبت به فضای مجازی و مهدویت داشته باشیم. 
 
با توجه به این توضیح در پنج لایه می‌توانیم محل تلاقی فضای مجازی و مهدویت را به بحث بگذاریم، فضای مجازی در وضعیت موجود توان تولید واقعیت را دارد، اما فقط بازتاب واقعیت نکرده و واقعیت‌سازی می‌کند؛ اگر به اندیشه بودریاری نزدیک شویم که تعبیر حاد واقعیت در رابطه با رسانه و تکنولوژی است، در واقع فضای مجازی درصدد واقعیت نمایی و به دنبال بازتاب واقعیت نبوده، بلکه واقعیت نویی را می‌سازد و طبیعی است که این جهان موازی باید بررسی شود که در هستی‌شناسی و نگاه موعودگرایانه، چه زاویه‌ای دارد، آیا قابل جمع است، فرصت است یا تهدید؟ چرا که نگاه‌های متافیزیکال و فلسفی که عقبه بحث موعودگرایی و مهدویت را در پی دارد و از بحث مهدویت پشتیبانی می‌کند، چه بسا به یک تلاقی برسد و یا  به دو راهی ختم شود.
 
در نگاه هستی‌شناسانه که قائل به مبدأ و معاد است، میان مبدأ و معاد قائل به فرآیند و باید و نباید‌هایی است که شاید با فضای مجازی و نگاه هستی‌شناسانه از این باب که درصدد تولید واقعیت است و واقعیت‌های جدیدی را در عرض واقعیت‌های موجود تولید می‌کند و از واقعیت‌های موجود عبور می‌کند چه بسا قابل جمع نباشد. یعنی لایه‌های زیرین بحث مهدویت و فضای مجازی را این گونه می‌توانیم بررسی کنیم.
 
در لایه معرفت‌شناسی هم همین بحث موجود است، یعنی فضای مجازی درصدد ایجاد یکسری اطلاعات است و با توجه به اینکه در نگاه‌های آینده پژوهانه مانند الوین تافلر در کتاب موج سوم که به موج سوم و عصر اطلاعات اشاره می‌کند، اطلاعات به صورت سرسام‌آوری در حال پمپاژ به سمت افکار عمومی است. یعنی مردم جهان هر روز اطلاعات مصرف می‌کنند و این مصرف اطلاعات به اوردوز اطلاعاتی رسیده و مصرف بی حد و عصر اطلاعات باعث شکل‌گیری لایه متفاوتی از شناخت شده است که با معرفت به معنای اپیستامیلوژیک و ناولج با توجه به نظریه اندیشمندان جدید متفاوت است. یعنی معرفت با اطلاعات یکی نیست.
 
فضای مجازی درصدد ارائه اطلاعات است، اما آنچه مهدویت را تسریع می‌بخشد و حمایت می‌کند و موعودگرایی به دنبال آن است، این است که جامعه به لحاظ معرفتی و آگاهی تقویت شود. اما وقتی جامعه از حیث اطلاعاتی تقویت می‌شود، در واقع به سردرگمی می‌رسد، نه اینکه چراغ راهی باشد و روشنگری صورت بگیرد. عصر اطلاعات، عصر روشنگری به معنای معرفت افزایی نیست و این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد که در مسئله موعودگرایی و مهدویت محور ماجرا معرفت است. اما در فضای مجازی موجود آنچه محوریت پیدا کرده اطلاعات است؛ بنابراین اطلاعات لایه سطحی‌تری از آگاهی است که نتیجه کثرت این اطلاعات سردرگمی و گیر افتادن در لایه‌های تکثر است. اما معرفت وحدت‌آفرین و ثبات‌آفرین است و این وحدت‌آفرینی و ثبات‌بخشی به نوعی هویت‌بخشی را هم در پی دارد.  
 
در لایه انسان‌شناسی نیز اساساً موعودگرایی و استراتژی انتظار با انسان مسئولیت‌پذیر و فعال و کنشگر طرف است و انسانی که درصدد تربیت و ساخت آن هستند، با توجه به اینکه احادیث ما ناظر بر حدیث «کلکم راع و کلکم مثل عن رعیته» است، در واقع نگاه بر این است که انسان موعودگرا، ذیل استراتژی انتظار، انسانی است که نسبت به خود، خانواده، جامعه و محیط جامعه دغدغه‌های جدی دارد و مسئولیت‌پذیری مضاعفی را در پی دارد. اما انسانی که در فضای مجازی ساخته می‌شود با توجه به الگوریتم‌هایی که وجود دارد انسانی مصرف‌زده و غرق در وضع موجود است. انسانی است که به صورت تکنیکال در حال ساخته شدن بوده و با برساختی از انسان مواجه است که شعارش «در لحظه زندگی کن» بوده و این شعار ناظر بر این است که انسان توان تولید معنا و معنویت برای خودش را ندارد و چون از مبدأ و معاد بریده می‌شود برای اینکه دچار پوچ‌گرایی نشود و از نیهیلیسم فرار کند، راه حلش این است که هرچه بیشتر مصرف کند و غرق در دریای مصرف زدگی شود تا سرانجام به خودکشی نرسد و متوجه بحران هویت نشود و با یک خودآگاهی کاذب مواجه شود و آگاهی‌های کاذب و مصرف زدگی بی حد و حصر انسان را از خود بیگانه کند.
 
در لایه جامعه‌شناسی نیز نگاه موعودگرا نگاهی است که طبق احادیث می‌فرماید؛ اگر شیعیان ما گرد محبت ما دور هم جمع می‌شدند و این جمع محبت‌آمیز سرشار از محبت شکل می‌گرفت ظهور ما نزدیکتر می‌شد. یعنی عهد امام زمان(عج) ناظر بر این است که جمع متوسل صمیمی و با اخوت برادری شکل گیرد و این نگاه موعودگراست که در مقابل نگاه فضای مجازی موجود با توجه به الگوریتم‌هایی که دارد و دیدگاه‌هایی که در نگاه مدرن آن را پشتیبانی می‌کند، به شدت فردکرایی را تبلیغ می‌کند و به تعبیر رایزمن با انبوه تنها مواجه هستیم. یعنی انبوهی از انسان‌هایی که در فردیت خود غرق شده اند و نسبت به اطراف خودشان شناخت، آگاهی و دغدغه کافی ندارد و این غرق شدن در خود و در خودفرورفتگی نگاهی است که فقط تولید کثرت می‌کند و انسجامی که نیاز دارد برای اینکه به سمت جامعه موعود و مهدوی سیر کند، آن استعداد را از دست می‌دهد و فضای مجازی موجود هم میزان مکالمه شان را کمتر کرده و هم میزان ارتباط را کاهش داده و هم از عمق ارتباطات کاسته است و حتی ارتباط میان والدین و همسران و ... سطحی و زودگذر است و دچار فروپاشی می‌شود که در سطح جامعه شناختی به فردگرایی مبتلا شده است که هم جمع گریز شده و هم خلوت گریز شده است یعنی نه تحمل تنهایی خود را دارد و نه توان ارتباطات جمعی را دارد و این رفت و برگشت‌های بی ثمر بین خود و جامعه سردرگمی و سرگشتگی را برای بشر امروز به دنبال داشته است.  
 
اگر در لایه پنجم بخواهیم تفاوت و نسبت را بسنجیم و عنوان آن را لایه روانشناختی بنامیم، در فضای موعودگرا، انسان مهدوی فردی است که مطالبه گر است و از لوازم موعودگرایی و استراتژی انتظار برای اینکه بتواند نقش ایفا کند و بازیگر مؤثری در بحث مهدویت باشد انسانی است که مطالبه‌گر باشد و وضع موجود را برنتابد و وضع موعود را مطالبه کند و نسبت به پیرامونش بی تفاوت نباشد.  
 
در فضای مجازی القا می‌شود که در جامعه و اطرافیان شاید هیچ نسبتی با من ندارند و یک بی‌تفاوتی مفرط گریبانگیر بشر امروز شده است و این بی‌تفاوتی بشر امروز را به سمتی می‌برد که چه بسا دچار بیماری‌های روانشناختی شود، یعنی بشری که از خود و جامعه گریزان است و در لایه فردی خود گیر افتاده و هیچ دغدغه و معنای کلان و متفاوتی را دنبال نمی‌کند.
 
محور بحث موعودگرایی موضوع عدالت است و مطالبه عدالت یکی از بحث‌های مهم است و در فضای مجازی عکس آن در حال بازتاب است و نگاه طبقاتی و خلاف عدالت در حال توزیع است که با بحث موعودگرایی مخالف است و این یکی از عرصه‌هایی است که باید مورد توجه باشد و اگر بخواهیم این فضا سکویی برای زمینه‌سازی ظهور و تقویت مهدویت باشد باید بتواند علاوه بر معرفت و معنویت، ناظر بر عدالت هم بتواند یک نوع کمک کننده و شتاب دهنده و سکوی پرش باشد و هم‌افزایی صورت گیرد که اگر این اتفاق بیفتد، فضای مجازی در خدمت موعودگرایی خواهد بود.
 
اگر بتوانیم برای بحث مهدویت و موعودگرایی در بستر فضای مجازی پیش‌بینی‌های صحیحی داشته باشیم و از این بستر به نفع باور‌های مهدوی خودمان استفاده کنیم، باید مهدویت را صرفاً یک باور و اندیشه کلامی، آنتولوژیک و فلسفی ندانیم و لایه‌ها و دلالت‌های اجتماعی به معنای اینکه تسری و تعمیم آن به سبک زندگی هم بیندیشیم. یعنی آن معانی بلند و نگاه کلان را همانطور که در غرب شاهدیم، دلالت‌هایش در عرصه فناوری و صنعت و رسانه و فضای مجازی را شاهدیم و اندیشه فلسفی که در فضای آخرالزمانی وجود دارد، این نگاه آخرالزمانی چه در فضای صهیونیستی و چه مسیحیت یا اندیشه‌های دیگر و یا حتی در اندیشه‌های مدرن صرف مانند مدل‌های نگاه تاریخی که وجود دارد، آن را به سطح و عرصه صنعت، فیلم، بازی، انیمیشن و مباحث دیگری تسری داده‌اند که صورت‌بندی آنها را در زیست جهان و سبک زندگی آنها شاهد هستیم و بشر امروز دعوا‌های فلسفی‌اش تسری یافته و به عرصه سبک زندگی رسیده است. یعنی تمام این فناوری‌ها و تکنولوژی‌ها با عقبه فلسفی امتداد و دلالتشان را در سبک زندگی می‌بینیم و این مهمترین نگاهی است که باید مهدویت را یک راهبرد بدانیم یا صرفاً آن را یک باور بدانیم. فضای مجازی را می‌توانیم با این نگاه پیش‌بینی کنیم و در نسبت با افکار عمومی با برنامه‌تر با فضای مجازی برخورد کنیم و از این ولنگاری نجات پیدا کنیم.  
 
فضای مجازی می‌تواند در این پنج لایه توان تولید واقعیت و توان تولید آگاهی و معرفت را داشته باشد، فضای مجازی می‌تواند انسان جدید و مصرفی و جامعه منفاوتی تولید کند. باید فضای مجازی را در نسبت به موعودگرایی و مهدویت به عنوان راهبرد ببینیم و این نسبت را بازخوانی کنیم تا ماحصل و ثمره آن را در بحث سبک زندگی و زیست جهان خود و سطح افکار عمومی شاهد باشیم.
انتهای پیام
captcha