
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین
بهروز محمدی منفرد؛ عضو هیئت علمی مجمع عالی حکمت اسلامی، 12 اسفندماه در نشست علمی «
ظرفیتشناسی اصول عملیه در حل مسائل معرفت اخلاقی» با بیان اینکه علم اصول ظرفیتی برای اخلاق توحیدی است و حیف است که از آن صرفا برای خدمتگزاری به فقه استفاده شود، گفت: وقتی از اصول عملیه سخن میگوییم مطلق معرفت اخلاقی مانند اخلاق سودجویانه و ... نیست بلکه همان اخلاق توحیدی است.
وی افزود: برخلاف کسانی که معتقدند اصول باید محدود شود و سخن از زوائد آن میگویند که به نظر بنده اسلامشناس واقعی نیستند معتقدم ظرفیت زیادی در اصول برای اخلاق وجود دارد؛ منظور از اخلاق هم همانطور که گفته شد اخلاق توحیدی است که کسانی چون علامه طباطبایی، علامه جوادی آملی و علامه مصباح یزدی همین مسئله را مدنظر قرار داده و گفتهاند اخلاق توحیدی یعنی چیزی که منجر به رضوان الهی شود نه منافع اخروی فردی و حتی بهشت و جهنم.
محمدی منفرد با بیان اینکه معرفت اخلاقی، باور اخلاقی صادق موجه است، تصریح کرد: در معرفت اخلاقی دنبال این هستیم که منابعی برای این باور بیابیم؛ یکی از منابع، عقل و دیگری کتاب به شرط اخلاق توحیدی است و منبع دیگر هم روایات است و اگر معتقد به اصول عملیه باشیم میتواند یکی از منابع برای اخلاق باشد زیرا اصول عملیه تفسیر آیاتالاحکام است.
اعتبارگرا دانستن علامه طباطبایی بیانصافی است
استاد و پژوهشگر اخلاق حوزه علمیه با بیان اینکه اعتبارگرا دانستن علامه طباطبایی، بی انصافی است و معتقدم هیچ یک از بزرگان ما اعتبارگرا نیستند، گفت: حتی برداشت کسانی که ابنسینا را اعتبارگرا میدانند خطاست زیرا در معرفت اخلاقی با ساختار توجیه باور هم سر و کار داریم یعنی میتوانیم مبناگرای انسجامگرا باشیم لذا برای معرفت اخلاقیات نباید به خوبی عدل و بدی ظلم اکتفا کنیم بلکه دایرهای از گزارههای فقهی و اصولی داریم که به اخلاقیبودن یک کار کمک میکنند.
محمدی منفرد با بیان اینکه از اصول عملیه از دو حیث میتوان برای اخلاق کمک گرفت، افزود: یکی از طریق استفاده از اصالتالبرائه، اصل استصحاب و ...؛ یعنی ما تردید داریم که یک فعل از شارع صادر شده است یا خیر و اگر صادر شده است باید آن را انجام دهیم یا خیر؟ زیرا اصالهالبرائه و احتیاط در موارد شک درست شده است و میتواند از این منظر به اخلاق کمک کند.
وی بیان کرد: برای استفاده از اصل برائت در اخلاق، ما یک برائت عقلی و یک برائت شرعی داریم؛ فضایی که علم اصول در آن قرار دارد چون صرفا برای فقه است هر درست و نادرستی را به عقاب برمیگردانند در حالی که اگر با برائت عقلی سراغ آن برویم بحث مذمت عقلی به میان خواهد آمد.
پژوهشگر اخلاق حوزه علمیه اضافه کرد: برائت عقلی قبح بلا بیان است و میگوید اگر قرار است کسی عقاب شود ابتدا باید بیانی از طرف خداوند آمده باشد یعنی فرد در انجام یک کار زمانی وظیفه دارد که به یک بیانی از جانب عقل، کتاب و یا سنت برسد یعنی فرد تحقیق کرده است ولی نه از کتاب، نه سنت و نه از عقل دلیلی برای آن نیافت فرد مختار است و میتواند آن را انجام دهد.
وی افزود: اگر بخواهیم از اصل برائت استفاده کنیم قبح بلا بیان مطرح خواهد شد و اگر دایره عقاب را شامل عقاب عقلی هم بدانیم نه عقاب اخروی(زیرا عقل حجت باطنی است) در این صورت افعال اخلاقی هم دامنه وسیعی خواهد یافت؛ مثلا غیبت، حرام فقهی و قبیح اخلاقی است ولی غیبت کسی چون ترامپ که فرد ظالمی است چه حکمی دارد؟ بنابراین باید برای یافتن باور صادق موجه نسبت به یک فعل از طریق قبح عقاب بلابیان عمل کنیم.
استاد حوزه با اشاره به اصل احتیاط با بیان اینکه اساس احتیاط، دفع ضرر محتمل است، اظهار کرد: در مواردی که احتمال ضرر بدهیم باید آن را دفع کنیم؛ این احتیاط زمانی که وارد اخلاق هم شود باز میتواند کارکرد داشته باشد. اصاله البرائه و اصاله الاحتیاط دو بیان عقلی هستند که بر مبانی عقلی استوارند و میتوانند در قالب سیره متشرعه مبنایی برای توجیه یک باور قرار بگیرند. البته در توجیه باور شاید دچار تعارض شویم یعنی یک فعلی را نمیدانیم خوب است یا خیر لذا اصل را بر مباحبودن میگذاریم.
تعارض بین دو اصل
وی با اشاره به اینکه گاهی تعارض بین اصل دفع ضرر محتمل و اصل احتیاط ایجاد میشود، افزود: اگر بیانی در مورد یک فعل به ما نرسیده است لذا در انجام آن تردید داریم و از سویی اصاله البرائه به ما میگوید مباح است؛ در اینجا ما باید اصول عملیه را خوب بخوانیم و برتری یکی بر دیگری را درک کنیم و در این صورت در موارد تردید قضاوت درستی خواهیم داشت.
محمدی منفرد بیان کرد: به نظر بنده ما براساس تک تک مسائل اصول عملیه میتوانیم مسائل فقهی را استنباط کنیم و به کمک علم اصول، فقه استدلالی و اخلاق استدلالی داشته باشیم زیرا علم اصول صرفا مبنای کتابی ندارد بلکه اصولیین به دنبال حل مسائل فقهی بودند لذا از عقل هم بهره برده و چارچوب و استدلال درست کردند؛ علم اصول به فقیه چارچوب برهانی میدهد و به کمک اصل برائت و احتیاط، استدلالی در اختیار فقیه قرار میدهد تا آن را در موارد تردید و شک به کار ببرد.
وی افزود: مثلا اگر باور اخلاقی صادق موجه ما بر خوبی حجاب است طبق آن باید افعال خود را منطبق کنیم ولی اگر این باور در برخی افراد مورد تردید است یعنی این گزاره را کاذب میدانند بنابر این اثبات بخشی از یقین اخلاقی به کمک اصول عملیه اتفاق میافتد و ما به کمک اصول عقلی اصولیین که مبنای عقلی و شرعی دارد میتوانیم در این موارد کار را پیش ببریم و حتی دایره استفاده از آیاتی چون؛ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولً(ما کسی را عذاب نمیکنیم مگر اینکه رسولی برای آنان برانگیزیم و مبعوث کنیم) را گسترده کرده و به رسول باطنی یعنی عقل هم تعمیم دهیم به تعبیر دیگر، بخشی از این رسول باطنی، استدلال فقها و علمای عارف متشرع است.
وی با بیان اینکه اگر ما در حوزه علوم دینی انسجامگرا نباشیم موفق نخواهیم شد، تاکید کرد: معتقدم برای تک تک گزارههای اخلاق توحیدی باید شبکهای از گزارههای ماخوذ از قرآن و سنت و عقل بیابیم و اگر قرار است رفتاری را خوب یا بد بدانیم ناچاریم که شبکهای از باورها و اصول را به عنوان پشتوانه داشته باشیم که اصل برائت و احتیاط جزء این شبکه است و برای خوبی و بدی یک فعل باید مجتهدانه عمل شود و حتی شبکهای باورهای فلاسفه متاله را باید بدانیم.
انتهای پیام