عدل و عدالت از بنیادیترین و برجستهترین مفاهیم در منظومه معرفتی دین اسلام است که جایگاهی محوری در تمام ابعاد اعتقادی، فقهی و اخلاقی دارد. عدالت نه تنها به عنوان یک فضیلت اخلاقی والا مورد تأکید است بلکه روح حاکم بر همه تعالیم دینی و اجتماعی شمرده میشود.
نگاه حضرت علی(ع) به عنوان مظهر عدل و پیشوای عدالتمحور، تجلی عینی این مفهوم است. آن حضرت نه تنها در گفتار بلکه در کردار و سیره عملی خود، عدالت را محور حکومت و قوام جامعه میدانستند. عدالت در اندیشه علوی صرفاً یک آرمان اخلاقی نیست بلکه ضرورتی است که بقای جامعه انسانی به آن وابسته است از این رو فهم صحیح جایگاه عدالت در منظومه معرفتی اسلام و نقش آن در نظام اعتقادی و اجتماعی، گامی مهم در مسیر اقامه قسط و عدل در جامعه انسانی به شمار میرود.
خبرگزاری ایکنا به مناسبت ماه رمضان درسگفتاری با عنوان «عدالتنامه» تولید کرده است و سیدحمید خویی، پژوهشگر نهجالبلاغه در این درسگفتار به تبیین جایگاه عدالت در معارف دین و نگاه امیرالمؤمنین(ع) میپردازد.
در ادامه فیلم و متن قسمت پنجم این درسگفتار با عنوان «عدل؛ هر چیزی را در جای خود قرار میدهد» پیش روی شماست.
در معارف دینی اعم از قرآن کریم، فرمایشات حضرت ختمی مرتبت(ص)، سخنان گوهربار امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع)، عدالت با معانی متفاوتی آمده است که پنج معنای عمده و اساسی آن را میتوان متمایز کرد. اولین معنی عدل قرار دادن هر چیز و هر کسی در جایگاه شایسته و بایسته خویش است پس عدل بدین معناست که هر کسی باید در جای شایسته خود قرار داشته باشد و طبیعتاً ظلم، نشستن بر جایی است که انسان شایستگی آن را ندارد.
چرا قرآن کریم شرک خدا را ظلم بزرگ معرفی میکند؟ چون قرار دادن چیزی یا کسی در مقام الوهیت، که این شایستگی را ندارد و خارج کردن حضرت پروردگار از مقام توحیدی است و قرآن به همین دلیل میفرماید «إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ». امیرالمؤمنین(ع) فرمود العدل یَضَع الأمُوِرَ مَوَاضِعَهَا؛ یعنی عدل هر چیزی را سر جای خود قرار میدهد؛ «جهان چون خط خال و چشم و ابروست/که هر چیزی به جای خویش نیکوست»
امیرالمؤمنین(ع) در کلامی درباره خلافت پیامبر خدا(ص) فرموده است؛ أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ، أَقْوَاهُمْ عَلَيْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ؛ یعنی شایستهترین کسان برای خلافت رسول خدا(ص) و هدایت امت بعد از ایشان کسی یا کسانی هستند که توانمندی بیشتری دارند و آگاهی و دانایی بیشتری از امر، حکم و علم خدا در موضوع مدیریت جامعه دارند؛ بنابراین ما سقیفه را ظلم بزرگ تاریخی میدانیم که نه فقط ظلم به امیرالمؤمنین(ع) بود که حق طبیعی ایشان غصب شد.
سقیفه ظلم به علی(ع) و کسانی بود که بر جایگاهی نشستند که حق آنها و شأن آنها نبود و طبیعتاً باید پاسخگوی خطاهای خود در آن موقعیت میبودند. سقیفه ظلم به امتی بود که از زعامت و رهبری اولیای معصوم الهی(ع) محروم شدند و ظلم به دین خدا بود که با انحراف رهبری و پیشوایی، طبیعتاً به انحراف و بیراهه رفت. سقیفه ظلم به پیغمبر خدا بود که حاصل ۲۳ سال رسالت پررنج ایشان در سقیفه بنیساعده تا حدودی به باد رفت. سقیفه ظلم به پروردگار بود برای اینکه همه چیز را از موضع طبیعی بایسته و شایسته خود بیرون کرد.
امیرالمؤمنین(ع) به یکی از اصحاب خود به نام رفاعه فرمودند؛ واعلم يا رفاعة، أن هذه الإمارة أمانة، فمن جعلها خيانة فعليه لعنة الله إلى يوم القيامة، ومن استعمل خائناً فإن محمدا(ص) بريء منه في الدنيا والآخرة؛ بدان که این پست، مدیریت، حاکمیت، فرماندهی و عمارت امانتی الهی است و هرکس در این امانت الهی خیانت ورزد خود را مستحق لعنت جاودانه الهی تا روز قیامت میکند. هر کس خائنی را به کار گمارد که شایستگی آن پست را ندارد و توانمندی اداره عاقلانه و صحیح آن پست را ندارد؛ پیامبر اکرم(ص) از او بری است و در دنیا و آخرت از او برائت میجوید؛ پس اولین معنی عدل قرار دادن هر چیزی در جایگاه شایسته و بایسته خویش است.
انتهای پیام