به گزارش ایکنا، محمدعلی وطندوست، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، ششم فروردین ماه در نشست علمی «مفهومشناسی و وجودشناسی روح و نفس در قرآن» از سلسله نشستهای سی شب؛ سی آیه که از سوی انجمن علمی علوم و معارف قرآن و حدیث برگزار شد با بیان اینکه ریشه روح و ریح یکی است و عرب وقتی این ریشه را به کار میبرد قصد دارد از یک امر لطیفی سخن بگوید که با حواس ظاهری انسان به ویژه حس بینایی بدون ابزار قابل دریافت نیست، گفت: اگر مصادیق مادی ریشه روح مانند ریح و باد باشد مشخص است حس بینایی باد را نمیبیند بلکه حس لامسه آن را درک میکند آن هم به خاطر لطافتی که هوا دارد؛ اگر مصادیق مجرد مانند خود روح باشد هیچ یک از حواس ظاهری آن را درک نمیکند زیرا حقیقت فرامادی است. بنابراین واژه روح در تمامی مصادیق مادی و مجرد به معنای ظهور و جریان یک موجود لطیف است که از حواس پنجگانه یا برخی از این حواس دور است.
وی افزود: نفس هم به معنای خود در فارسی است؛ وقتی واژه نفس به کار میرود به ذات یک موجود اشاره میشود و این موجود ممکن است انسان و یا غیرانسان باشد. کاربرد قرآنی روح عمدتا در مورد حقایق مجرد و فرامادی است یعنی در جایی واژه روح را در قرآن نمییابیم که به مصداق مادی آن اشاره کند از جمله در همین آیه ۸۵ سوره اسراء است که فرموده: وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا. روح مربوط با عالم امر است.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: این امر به معنای عالم امر است که در آیه دیگری فرموده است: أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ. یا در آیه: فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ؛ فرمود من از روح خودم در شما دمیدم و «ی» در روحی از نوع اضافه تشریفیه است مانند «بیتی» در مورد کعبه.
وطندوست با بیان اینکه روح از جنس عالم امر است و نه عالم خلق، تصریح کرد: وقتی روح برای جبرئیل به کار میرود که تعبیر روحالقدس در قرآن است به این دلیل است که روحالقدس و یا جبرئیل از جنس عالم امر و ملکوت است و نه عالم خلق و در مورد هر موجود دیگری هم به کار رود قصد دارد به این نکته اشاره کند که این موجود از جنس عالم ملکوت است. در سوره قدر هم فرموده است که در شب قدر روح و ملائکه تنزل پیدا میکنند.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: اگر روح آن روح است چرا به یکی از ابعاد وجودی انسان و یا حیوان که مدبر بدن او هستند میگویند؟ در روایات هم داریم که خداوند ارواح را ۲۵۰۰ سال قبل از این بدنها آفرید؛ در روایات داریم که روح مؤمن اتصال شدید به روح خدا دارد و این اتصال از اتصال خورشید به خدا بیشتر است. این تعبیر به این دلیل به کار میرود که این روح هم از جنس عالم ملکوت است.
وی با طرح این پرسش که چرا این روح که از آن تعبیر به نفس هم میشود به روح اعظم نسبت داده شده است، یعنی ارتباط روح انسان با روح اعظم که اول ما خلق الله است چیست؟ گفت: ارواح جزیی که به ابدان گوناگون تعلق دارند تجلی آن روح اعظمی است که اولین مخلوق خداوند است و به تعبیر دیگر آن روح اعظم که بالاتر و والاتر از ملائکه و جبرئیل است در ابدان گوناگون به صورت ارواح جزیی مدبر بدن ظاهر میشود درست مانند نیروگاه برقی که هرقدر به درون شهر و خانهها میرود به تدریج ضعیف و ضعیفتر میشود و وارد لامپ شده و در بخاری برقی به صورت انرژی حرارتی ظاهر میشود و حقیقت همه این انرژیها به نیروگاه بازگشت دارد.
وطندوست با بیان اینکه خداوند در آیه ۸۵ سوره اسراء فرمود که در مورد روح به شما جز علم اندکی داده نشده است زیرا متعلق به عالم ملکوت است، اظهار کرد: در این صورت با حواس درک نمیشود و فقط دو راه دارد یا تبیین عقلانی که شناخت کلی از روح به ما میدهد یا باید از شهود و وحی بهره ببریم که آن هم متناسب با فهم مخاطب معانی را به ما القاء میکند؛ در روایت داریم که ما با مردم به اندازه فهم و عقل آنان سخن میگوییم و کسی میتواند درک و شهودی داشته باشد که ارتباطی با عالم شهود داشته باشد.
وی افزود: از ارواح جزئی در قرآن و روایات به نفس تعبیر شده است لذا فرموده است: اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ خداوند جانها را به تمامه در هنگام موت میگیرد ولی در خواب خیر لذا روح ارتباطی با بدن در حالت خواب دارد وگرنه مرگ رخ میهد لذا در روایات، خواب به مرگ تشبیه شده است.
استاد دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه نسبت روح و بدن مانند باد و کشتی است یعنی باد در داخل کشتی نیست ولی کشتی را به حرکت در میآورد، تصریح کرد: بنابراین روح در داخل بدن نیست زیرا اگر داخل بدن بود وقتی اجزایی از بدن انسان جدا و کنده میشد باید قسمتی از روح او هم کنده و جدا میشد. از این رو من انسان همیشه ثابت است، گرچه بدن انسان و سلولهای او هر هفت سال کلا عوض میشود.
وی افزود: وقتی عکس دوره کودکی خود را میبینیم، نمیگوییم این بدن من است و میگوییم این، من هستم لذا تن آدمی شریف است به جان آدمیت و نه همین لباس(بدن) زیباست نشان آدمیت.
انتهای پیام