کد خبر: 4278217
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۱
دیدار با خانواده شهیدان روشن‌چراغ

روشن‌چراغ یا روشن‌ضمیر + عکس

خانواده‌ای همچون خانواده روشن‌چراغ به نظر می‌رسد که در بدو امر نیازی برای اینکه خود را به سختی انداخته و جوانان خود را نثار آرمان‌های متعالی انقلاب اسلامی و وطن کنند، ندارند، اما آنها خود را تافته جدابافته از سایر اقشار مردم ندانسته و با ضمیری روشن دوشادوش سایر مردم در این مسیر مقدس به قدر سهم خود نقش ایفا کرده‌اند.

روشن‌چراغ یا روشن‌ضمیر! + عکسبه گزارش خبرنگار ایکنا، دومین دیدار اعضای کمیته شهدای قرآنی سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ در سال جدید، روز گذشته چهارشنبه 3 اردیبهشت و در آستانه شب شهادت امام جعفر صادق(ع) برگزار شد و این کمیته به اتفاق برخی از چهره‌های قرآنی و اصحاب رسانه در محله سعادت‌آباد تهران، میهمان خانواده شهیدان علی و محمد روشن‌چراغ شدند.

شهید علی روشن‌چراغ؛ پسر بزرگ خانواده متولد 1344 بود که در جریان مجموعه عملیات‌های منجر به آزادسازی خرمشهر، در منظقه شوش و دزفول در تاریخ 4 فروردین‌ماه 1361 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پسر دیگر خانواده نیز شهید محمد روشن‌چراغ متولد 1347 بود که او نیز در تاریح 11 بهمن سال 65 در منطقه شلمچه، شهد شهادت را نوشید.

زمینه آشنایی کمیته شهدای قرآنی سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ با خانواده این دو شهید قرآنی، سجاد نبی‌زاده از فعالان باسابقه قرآن است که از قضا داماد این خانواده نیز محسوب می‌شود. در خانه که باز می‌شود ابتدا او و سپس مادر دو شهید به استقبال اعضای این کمیته می‌آیند و با افرادی روبرو شدیم که هم از نظر فرهنگی و هم طبقه اجتماعی متفاوت با دیگر دیدارها بود. علت اصلی این امر جایگاه و منزلت پدر خانواده است؛ مرحوم دکتر حسین روشن‌چراغ که در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی، از حوزه انتخابیه شاهین‌شهر اصفهان، نماینده بوده است، فردی مفید و تأثیرگذار؛ عضو هیئت علمی دانشگاه که حوزه تخصصی او شیمی بوده است. با این مقام و مرتبه اجتماعی و سیاسی اما مرحوم دکتر روشن‌چراغ خود از جمله جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس محسوب می‌شود که البته سال 97 نیز به دلیل عوارض ناشی از این جانبازی دعوت حق را لبیک می‌گوید.

خانواده روشن‌چراغ در ابتدا ساکن خوزستان بودند، اما زمانی که مرحوم روشن‌چراغ برای گذراندن دوران دکترا پذیرفته می‌شود، به شاهین‌شهر اصفهان کوچ می‌کنند. پدری دارای دو پسر که هر دوی آنها را تقدیم به انقلاب و آرمان‌های امام راحل می‌کند و بنا به گفته یکی از دخترانش که در این دیدار حضور داشت(همسر سجاد نبی‌زاده) این اواخر عمر می‌گفت که من دو پسر داشتم که اگر ده تای دیگر هم داشتم آنها را برای دفاع از کیان اسلامی رهسپار جبهه کرده و تقدیم انقلاب می‌کردم.

بی‌شک آنچه در مورد جایگاه فرهنگی و طبقه اجتماعی این خانواده مطرح شد به آن خاطر بود که این امر متذکر شود چنین خانواده یا خانواده‌هایی، در بدو امر به نظر می‌رسد که نیازی برای اینکه خود را به عسر و حرج انداخته و در سختی‌ها و پیچ‌های خطرناک انقلاب اسلامی اینگونه جانفشانی کرده و جوانان خود را نثار انقلاب کنند، وجود ندارد، اما آنها نیز خود را تافته جدابافته از سایر اقشار مردم نمی‌دانند و دوشادوش سایر مردم در این مسیر به قدر سهم خود نقش ایفا می‌کنند.

در برهه‌ای مادر احساس وظیفه می‌کند و بنا به آنچه خود آن را تکلیف توصیف می‌کند، براساس امر امام راحل، دوره رزمی می‌بیند و طریق استفاده از اسلحه را فرا می‌گیرد تا هر زمان که نیاز شد همچون سایر رزمندگان در عرصه نبرد حق علیه باطل نقش ایفا کند و پدر با آن مرتبه و جایگاه اجتماعی و سیاسی، با توجه به توان تخصصی که به آن مجهز است، در میدان نقش ایفا کرده و در کسوت مسئول نقاهتگاه جانبازان شیمیایی انصارالحسین(ع) به انجام مسئولیت و تکلیفی که در خود احساس کرده است، می‌پردازد.

به طور قطع در چنین خانواده‌ای که اکنون دیگر پسری در آن حضور ندارد، اما چهار دختر یادگار پدر، همچون پروانه به دور مادر می‌گردند و در میراث‌داری از فرهنگ و طریقتی که او از خود به یادگار گذاشته است، سهیم هستند، فرزندانی برنا و ثابت‌قدم تربیت می‌شود که هر چند زندگی راحتی را تجربه کرده، اما همچنان با اطمینان بر مواضع خود حاصل از انتخابی آگاهانه که نشان از روشنی ضمیر آنها دارد، ایستاده‌اند و ذره‌ای از آن عقب‌نشینی نکرده و احساس ندامت و پشیمانی ندارند.

دختری از دختران خانواده روشن‌چراغ که در این جلسه حضور دارد، متولد 60 است، محضر برادر بزرگ خود را درک نکرده اما از محمد؛ برادر دیگر خود که در زمان شهادت او نیز تنها پنج سال داشته است، خاطراتی به یاد دارد. شهید محمد، مسئول پایگاه بسیج مسجد محله؛ نوجوانی 17 ساله که البته رفتار و منشی بسیار پخته داشته است. علاقه زیادی به تلاوت قرآن و سخنرانی مذهبی داشته و در شرایطی که خواهرش سنین خردسالی را تجربه می‌کرده اما به ویژه در مورد تلاوت قاریان مشهور و همچنین سخنرانی‌های مذهبی که از تلویزیون پخش می‌شده؛ او را آنچنان سرگرم می‌کرده تا همچنان پای تلویزیون باقی بماند و ناخودآگاه، گوشش با چنین آوا، نغمات و بیان مسائل مذهبی آشنا شود که البته به سبب این همراهی و دلسوزی‌های برادرانه، او علاقه‌مند به قرآن و سیره اهل بیت(ع) می‌شود.

پرسش اینجاست که چنین درک و درایت آن هم در نوجوانی که بنا به اقتضائات سنی باید به دنبال تفریحات خود باشد از کجا نشأت می‌گیرد، به درستی باید گفت که از روشنی ضمیر، درایت و دوراندیشی پدر و مادری که بر آن عهد و پیمانی که در راستای تحقق آن پای در میدان گذاشته‌اند، راسخ و پابرجا مانده‌اند، وگرنه کدام منطق مادی آنچه را که آنها دست به انتخاب زده‌اند، توجیه می‌کند؟

خلاصه کلام این که این زندگی با مراتب دنیوی آن برای سعادتمندی نیاز به ملزوماتی دارد که آن را بیش از پیش تضمین کند و خانواده روشن‌چراغ به ضمیری روشن در مسیر درست رسیدن به آن گام برداشته و طی طریق می‌کنند. مرام و مسلکی که همچنان بدون کوچکترین توقف با همان صلابت روزهای آغازین تداوم دارد هر چند که به ظاهر در طول مسیر عده‌ای از عزیزترین افراد این خانواده از این مرکب پر نور و سعادت پیاده شده‌اند.

گزارش از امیرسجاد دبیریان

انتهای پیام
captcha