به گزارش ایکنا، جلسات تدبر در سورههای جزء سیام قرآن که از سوی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران؛ هر هفته یکشنبهها در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار میشود و 28 اردیبهشت اختصاص به بررسی سوره مبارکه «بیّنه» داشت.
هانی چیتچیان، کارشناس و مدرس قرآنی شب گذشته گفت: «بینه» تکاندهندهترین سوره قرآن است، چنانکه از معصوم(ع) روایت است که منافق هیچگاه قادر نخواهد بود، این سوره را حفظ کند و اگر موفق هم شود، حفظیات او موقت است و به زودی آن را فراموش خواهد کرد.
در ادامه به خلاصهای از نکاتی که چیتچیان درباره این سوره بیان کرد، اشاره میشود؛
محتوای این سوره دربردارنده نکاتی است که ارکانی را در مورد آنچه مرزبندی حق و باطل است، تبیین میکند. نکاتی کلی که جزئیات عالم هستی براساس آن بنیان گذاشته شده و مظاهر کفر و توحید با استناد به آنها مشخص میشود. در ابتدای این سوره صحبت از بیّنه میشود، تا زمانی که مطرح نشده بود، مرز میان حق و باطل غیر قابل تفکیک بوده است.
اتفاقاً اشاره این سوره به موردی است که حتی به فرض مطرح شدن آن نیز حتی در جبهه کفر و شرک نیز تقسیمبندی صورت میگیرد؛ چنانکه میان کافر و آن فردی که اهل کتاب است ولی چون برای خداوند شریک قائل میشود، مرزبندی را شاهد هستیم.
منظور از بینه چیست؟ ما به ازای آن را خداوند در ادامه سوره، رسول بیان میکند، فرستادهای از جانب خدا همراه با کتاب که در آن همه چیز در اوج پاکی و شفافیت بیان شده است.
در بخشی از این سوره واژه کُتُب به میان آمده است و ابتدا چنین به نظر میرسد که منظور مجموعه کتابهای آسمانی است، اما این واژه مانند آن آیه از قرآن که میگوید کُتِبَ علیکم الصیام؛ یعنی ما روزه را بر تو تکلیف کردیم، مراد همه آن دستورات و فرامینی است که برای انسان در طول زندگی مشخص شده است. این مجموعه دستورات و فرامین در قرآن به بهترین و کاملترین وجه بیان شده است.
حقیقت آن است که پس از تبیین همه آنچه خداوند ما را به آن فرمان داده است، دیگر حجت بر انسان تمام شده باشد و جای هیچگونه بهانهجویی و آوردن توجیه باقی نمانده باشد؛ درست در چنین جایگاهی براساس آنچه در ابتدای این سوره به آن اشاره شده است، گروه کافران از موحدان تفکیک خواهد شد. انسان در هر قیام و قعود خود؛ در هر نشست و برخاست، صعود و سقوط باید بیّنه را ملاک عمل و رفتار خود قرار دهد.
نکته جالبتر این است که خداوند میان گروه موحدان و کافران که حتی ممکن است، اهل کتاب هم باشند، مرزبندی قائل شده است؛ به این معنا که به صرف اهل کتاب بودن یا اصطلاحاً قائل بودن به شریعتی همچون اسلام، مسیحیت و ... نهاد توحید در وجود انسان شکل نمیگیرد و اگر کسی به زبان اقرار کرد به آئین خاصی درآمده اینگونه نیست که به حال خود رها شود؛ چه بسا اهل کتابی که کافر باشند، چرا که نسبت به آنچه فرامین الهی به عنوان بینه مطرح شده، اعتقادی ندارند و به ظاهر موحد اما در باطن مشرک باشند.
درست در این جایگاه تحلیلی و تدبری این سوره است که متوجه میشویم حتی به فرض آمدن بینه، ممکن است میان مشرکان و کفار با خودشان هم انشقاق و تفکیکی صورت گیرد و گروهی با رد همه آنچه گفته میشود، اختیار تام و تمام عالم به دست خداوند است در گمراهی مطلق قرار گیرند و عدهای هم با وجود کفر و شرکی که در خود رشد دادهاند، اما امید به هدایت آنها وجود دارد.
از جمله تعابیر دیگری که برای بینه (هم میتوان آن را رسول فرض کرد و هم کتاب آسمانی) مطرح میشود، اطلاق واژه قَیمّه برای آن است. قیم به معنی پرستار، محافظ، نگهدارنده توصیف میشود و اگر سررشته در امر کشاورزی داشته باشید به چوب صافی که کنار ساقه ناتوان یک گیاه بسته میشود تا گیاه با اتکا به آن رشد کند، قیّم میگویند. انسان در زندگی دنیا برای رسیدن به کمال چارهای جز توسل جستن به این بیّنه ندارد و حتی اگر به ورطه نیستی نیز سقوط نکند، شاخ و برگ گیاه وجودی او منحرف شده و به مسیری غیر از آنچه سعادت و خوشبختی اوست، متمایل خواهد شد.
انتهای پیام