کد خبر: 4287658
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۳
در نشست «نقد دیدگاه آرتور جفری درباره مفهوم و مصادیق اسباط» بیان شد

اسباط، انبیاء قبل از حضرت موسی(ع) با مرتبه پایین‌تر بودند

استاد و پژوهشگر دینی در نشست «نقد دیدگاه آرتور جفری درباره مفهوم و مصادیق اسباط با تأکید بر آیات قرآن کریم» گفت: گزارشات عهد عتیق و قرآن نشان می‌دهد اسباط، پیامبر بودند و البته درجه آنان از انبیاء قبل کمتر بوده است و حتی شاید حضرت یوسف(ع) هم در زمره این اسباط باشد؛ قرائن نشان می‌دهد اسباط، رهبران الهی بنی‌اسرائیل بعد از یعقوب (ع) و پیش از موسی(ع) در مصر بودند. 

ارسال/ اسباط انبیاء قبل از حضرت موسی(ع) با رتبه کمتر از انبیاء سابق بودندبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین علی اسدی؛ استاد و پژوهشگر دینی، 20 خرداد در نشست «نقد دیدگاه آرتور جفری درباره مفهوم و مصادیق اسباط با تأکید بر آیات قرآن کریم» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد با بیان اینکه آرتور جفری از خاروشناسان معروف در بحث واژگان و زبان قرآنی است، گفت: نقد دیدگاه خاورشناسان از این جهت ضرروی است که برخی از اثار آنان در مورد قرآن به نحوی مرجعیت پیدا کرده و در افکار اندیشمندان مسلمان هم اثرگذار بوده است. آرتور جفری حدود 80 سال پیش کتاب «واژگان دخیل» را تالیف و 319 واژه قرآنی را تبارشناسی کرده است.
 
وی افزود: با اینکه هشت دهه از تالیف این اثر گذشته است ولی هنوز هم به عنوان یک کتاب مرجع در مورد واژگان قرآن مطرح است و البته مطالب این کتاب قابل نقد است. قرآن واژه اسباط را در دو معنا به کار برده است؛ در یکجا به صورت نکره «اسباطا امما» آورده است و آن را به قبایل دوازده‌گانه بنی‌اسرایئل منطبق کرده است و چند بار هم با تعبیر «الاسباط» آورده است که افراد معینی مدنظر است که بر آنان وحی می‌شده است و در کنار انبیاء مختلف از آنان نام برده می‌شود و از همه خواسته است تا به اسباط مانند انبیاء ایمان بیاورند. 
 
اسدی بیان کرد: جفری چون قرآن را کتابی بشری می‌داند می‌گوید اسباط فقط نقیب‌های بنی‌اسرائیل هستند و قرآن بین این نقبای بنی‌اسرائیل با اسباطی که قرآن کریم بر لزوم تبعیت از ایشان تاکید دارد خلط کرده است؛ او معتقد است سبط یک واژه عبری دخیل است و ریشه عربی لغت‌شناسان عرب را نمی‌پذیرد؛ واژه‌شناسان عربی معتقدند که اصل آن عبری است ولی وقتی وارد عربی شد معنای آن توسعه یافت و در معانی مختلف به کار رفته است. 
 
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه در جایی که اسباط به معنای قبایل هستند اشاره به تقسیم‌بندی بنی‌اسرائیل به دوازده گروه دارد، گفت: تعبیر قرآن کریم در مورد آنان واژه امت است که نشان می‌دهد هر سبطی خودشان یک امت و گروه بزرگی بودند و نسل هر کدام به یکی از فرزندان یعقوب بازگشت دارد. جفری هم این نظر را قبول دارد اما وقتی اسباط به صورت معرفه به کار می‌رود، از جمله در آیه 63 سوره نساء،) بحث دیگری دارد.
 
وی ادامه داد: یهودیان برای اینکه به اسلام رونیاورند خود را معتقد به دین گذشتگانشان می‌دانستند و گفتند بعد از موسی(ع) دیگر وحی نازل نشده است که قرآن این ادعا را رد کرد لذا در آیه 63 نساء «إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَىٰ نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ ۚ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» به گروهی از انبیاء اشاره دارد که وحی به آنان می‌شده است و از الاسباط هم نام برده است. جفری در اینجا می‌گوید که قرآن اشتباها از اسباط به عنوان پیامبر(ص) نام برده است زیر اسباط به معنای قبایل بنی‌اسرائیل است. 

تفاوت اسباط با بنی‌اسرائیل

اسدی بیان کرد: برخی مستندات وجود دارد که این اسباط(پیامبران) نمی‌توانند قبایل بنی‌اسرائیل باشند، اولین دلیل این است که آیه صراحت بر وحی به اسباط در کنار انبیاء بزرگی چون نوح و ابراهیم و ... دارد و قرینه دیگر اینکه قرآن بر لزوم تبعیت از اسباط تاکید دارد؛ در آیه 136 بقره «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ...» و 84 آل عمران «قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ...» این تعبیر وجود دارد: و «ما انزل الی ...» یعنی با صراحت از نزول یکسان وحی خبر می‌دهد. یهودیان براساس تورات و آیات قرآن، خودشان را از طریق حضرت اسحاق(ع) وارث همه میراث اعتقادی و نژادی حضرت ابراهیم(ع) می‌دانستند و معتقد بودند کسی اگر بخواهد اهل نجات و هدایت باشد باید یهودی باشد و نیازی به ایمان پیامبران دیگر و مابعد پیامبران آنان ندارد. قرآن در مقام نفی این باور غلط می‌فرماید نباید فرقی بین انبیاء قرار دهیم.
 
اسدی افزود: وقتی قرآن فرمود لازم است مسلمین به انبیاء و اسباط ایمان بیاورند در حقیقت نفی باور غلط یهودیان است؛ قرآن کاملا آگاهانه اسباط را برای افراد معینی استفاده کرده است که پیامبر هستند نه قبایل دوازده‌گانه بنی‌اسرائیل.
 
وی ادامه داد: قرآن و حتی تورات یکسری کارهایی چون کفر و نفاق و شرک را به قبایل بنی‌اسرائیل نسبت داده است از جمله گوساله‌پرستی در ماجرای سامری یا اینکه ایمانشان را مشروط به رؤیت آشکار خدا کردند؛ قرآن وقتی این موارد را به بنی‌اسرائیل نسبت می‌دهد بنابراین الاسباط نمی‌توانند این قبایل باشند. همچنین قرینه دیگری که مؤید آن است که الاسباط، پیامبر(ص) هستند و برخلاف نظر جفری، قرآن خلط نکرده است نفی یهودی و نصرانی بودن اسباط است. 
 
استاد و پژوهشگر حوزه علمیه با بیان اینکه یهودیان ابراهیم و انبیاء بعد تا موسی(ع) را همگی پیرو دین خودشان می‌دانستند ولی قرآن برای نفی این باور با صراحت فرموده است که این انبیاء و از جمله اسباط، یهودی نبودند، افزود: در واقع قرآن نگرش قوم‌گرایی و انحصارطلبی به انبیاء را رد کند؛ در آیه 140 بقره آمده است: أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ ۗ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ در این  آیه هم با صرحت این عقیده باطل نفی می‌شود بنابراین الاسباط یهودی و نقبای بنی‌اسرائیل نیستند.

تغییر دیدگاه جفری

اسدی بیان کرد: نکته دیگر اینکه آرتور جفری ده سال بعد از نوشتن کتاب واژگان دخیل دیدگاهش عوض شد و گفت که الاسباط که وحی بر آنان می‌شود با اسباط فرق دارد ولی مصداق آن انبیاء صغار هستند که باز در این مطلب دچار خطا می‌شود زیرا هیچ دلیل مستندی برای این موضوع ارائه نمی‌دهد. همچنین دوره‌ای که الاسباط بوده‌اند با دوره انبیاء صغار بنی‌اسرائیل هماهنگ نیست چون از ترتیب آیات قرآن در می‌یابیم اسباط دریافت‌کننده وحی بعد از حضرت یعقوب(ع) و پیش از موسی(ع) بودند.
 
وی افزود: در گزارش تورات هم این ترتیب وجود دارد زیرا در آیات تورات، در دوره تاریخی بین حضرت یعقوب(ع) و موسی(ع) گزارشی از انبیاء صغار وجود ندارد؛ قرآن می‌گوید الاسباط بین یعقوب و موسی بودند و تورات معتقد است انبیاء صغار در این دوره تاریخی نیستند پس هماهنگی میان قرآن و تورات وجود دارد. براساس گزارش تورات، انبیاء صغار بعد از حضرت سلیمان(ع) وجود داشتند و نه بین موسی و یعقوب، و حضرت سلیمان هم مدت زیادی بعد از حضرت موسی(ع) بوده است.  
 
اسدی بیان کرد: نکته دیگر اینکه قرآن، یهودی‌ بودن اسباط را نفی کرد ولی پیامبران صغار جزء پیامبران بنی‌اسرائیل و فرزندان یعقوب(ع) محسوب می‌شوند لذا پیامبران صغار مصداق دریافت وحی نیستند؛ جفری در اصلاح نظر خود بعد از نوشتن کتاب واژگان دخیل تحت تاثیر مفسران اهل سنت قرار می‌گیرد و می‌گوید اسباط، پسران دوازده‌گانه یعقوب هستند و البته دیدگاه مفسران اهل سنت هم متاثر از همان عهد عتیق است. 
 
وی تاکید کرد: گزارشات عهد عتیق و قرآن نشان می‌دهد اسباط، پیامبر بودند و البته درجه آنان از انبیاء قبل کمتر بوده است و حتی شاید حضرت یوسف(ع) هم در زمره این اسباط باشد؛ قرائن نشان می‌دهد اسباط، رهبران الهی بنی‌اسرائیل بعد از یعقوب و پیش از موسی(ع) در مصر بودند. 

احتمال وحی یکسان بر اسباط

همچنین حجت‌الاسلام و المسلمین حسینعلی یوسفی‌زاده  به عنوان ناقد در سخنانی، گفت: مستشرقان از جمله آرتور جفری کتاب خوب و مرجعی دارد و وقتی گفته شود جفری فلان نظر را دارد بقیه می‌پذیرند، گفت: زحمات برخی از مستشرقین قابل تقدیر است؛ جفری مدت‌ها بر روی قرآن تلاش علمی کرده است و به صورت کلی این اثر مورد تقدیر مسلمین است ولی باید مورد نقد قرار بگیرد و خطاهای او گوشزد شود.
 
این پژوهشگر دینی افزود: کسانی مانند جفری بین تورات، انجیل و قرآن رفت و آمد علمی دارند لذا بدون دغدغه دینی سراغ قرآن رفته است لذا خطاهای فاحشی هم دارد و برخی برداشت‌های نادرست را به قرآن نسبت داده است.
 
یوسفی‌زاده با بیان اینکه ارائه‌دهنده مطالب خوبی ارائه کرد و تحقیق وی روشمند است، گفت: رسالت حوزه این است که به این مباحث ورود جدی داشته باشد به خصوص اینکه آرتور جفری در بحث اسباط قرآن را متهم به تبعیت از تورات و عهد عتیق می‌کند.
 
وی با تاکید بر اینکه باید با دقت بیشتری به مفهوم‌شناسی اسباط توجه شود، ادامه داد: آیات مختلفی مطرح شد؛ آرتور جفری می‌گوید الاسباط همان فرزندان حضرت یقعوب(ع) هستند که ارائه‌دهنده به درستی این نظر را نقد کرد ولی مسئله‌ای که باید به آن توجه شود این است که اگر ما «ال» در «الاسباط» را به مصداق عهد ذکری در نظر بگیریم در این صورت آیا یکی نخواهد شد؟ 
 
این پژوهشگر دینی اظهار کرد: این سؤال هم باز مطرح است که درست است وحی بر اسباط می‌شده است ولی آیا مراد قرآن وحی بر تک تک آنان است یا اینکه قرآن، زبان خاص خود را دارد و در ماجرای پی‌کردن ناقه گرچه یکنفر ناقه را راند ولی کار او به همه نسبت داده شد؛ در اینجا هم اگر وحی بر اسباط است یعنی به رهبران هر گروه نه به تک تک اسباط. هر امتی پیامبر(ص) داشت و بر آن‌ها وحی می‌شد و لزومی نداشت وحی به یک سبط متفاوت از وحی به سبط دیگر باشد.  
انتهای پیام
captcha