بیایید در سکوتِ شکوهمندِ سپیدهدمِ فرداها درنگ کنیم، در آن لحظه ناب و پرشکوه که آینده، نَفَسهای گرم خود را بر شیشه اکنون نقش میزند.
اینجا، در آستانه رویش، «کودکی» معنا مییابد؛ نه به مثابه گذری ساده بر خطِ زمان، که به عنوان بنیادیترین سنگ بنا و اصیلترین خشتِ کاخ رفیع فردای جامعه.
«روز جهانی کودک» و هفته گرامیداشت کودکان و نوجوانان»، تنها یک مناسبت تقویمی نیست، بلکه فراخوانی است جهانی برای یادآوری این حقیقت ژرف که توجه به دنیای پُررمز و راز کودک، توجه به سرنوشت یک ملت و در مقیاسی بزرگتر، آینده تمدن بشری است. کودکان و نوجوانان امروز، معماران بیبدیل فردا هستند. آنها با نگاههای کنجکاو و دلهای بیآلایش خود، نهال امیدی هستند که فردا باید به درختی تنومند و سایهگستر تبدیل شود.
اما این گذار از نهال به درخت، خودجوش و بینیاز از مراقبت نیست. این مسیر، نیازمند بستری است غنی از فرهنگ، دانش و زیباییشناسی تا ریشهها در آن استوار شوند و شاخهها به سوی افقهای دوردست و ناپیموده گسترش یابند.
در این مسیر پیچیده و حیاتیِ رشد و شکوفایی، «تربیت فرهنگی» نقشی بیبدیل و انکارناپذیر ایفا میکند. فرهنگ، همان آب و هوایی است که روح کودک در آن تنفس میکند و هویت او را میسازد. در میان ابزار گوناگون تربیت فرهنگی، «هنر» به ویژه هنر سینما، قدرتمندترین و تأثیرگذارترین رسانهای است که میتواند بی هیچ مرز و مانعی، به عمیقترین لایههای وجود کودک و نوجوان نفوذ کند.
سینما، با زبان جهانی تصویر، موسیقی و داستان، تنها یک سرگرمی صرف نیست؛ آن یک «کارگاه انسانسازی» است. سینما میتواند آرمانها را بپرورد، تخیل را به پرواز درآورد، مهرورزی را آموزش دهد، روحیه پرسشگری را تقویت کند و وجدان اخلاقی یک نسل را شکل دهد. یک فیلم خوب، میتواند همچون کلیدی جادویی، درهای دنیایی از ارزشها، رؤیاها و اندیشههای نوین را به روی کودک بگشاید.
بر این اساس، «جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان» تنها یک رخداد سینمایی نیست؛ آن یک کانون تعیینکننده و یک میدان بزرگ و پویای فرهنگی است. این جشنواره، حلقه اتصال حیاتی میان تولیدکنندگان آثار هنری و مخاطبان خردسال، کودک و نوجوان است. جشنواره، آیینهای است که کیفیت و جهتگیری سینمای کودک یک کشور را نمایان میسازد و همزمان، معیاری برای سنجش فاصله میان «آنچه هست» و «آنچه باید باشد» در اختیار میگذارد. این رویداد، فرصتی است استثنایی برای گردهمایی اندیشهها، نقد و بررسی آثار، تبادل تجربیات و در نهایت، ارتقای سطح کمی و کیفی تولیداتی که مستقیم بر پُربارترین و حساسترین بازه عمر انسانها تأثیر میگذارند.
اما برای آنکه این رسالت بزرگ به درستی انجام پذیرد، «آسیبشناسی سینمای کودک و نوجوان» امروز ما یک ضرورت اجتنابناپذیر است. آیا آثار تولیدی ما با نیازها، دغدغهها، زبان و جهانِ کودکان و نوجوانانِ عصر دیجیتال همخوانی دارد؟ یا همچنان در دام تکرار فرمولهای کهنه و قصهپردازیهای متعلق به دنیای دیروز گرفتاریم؟ کودک امروز، در اقیانوس بیکران اطلاعات و فناوری شناور است، جهانی شدهتر میاندیشد و انتظاراتی به مراتب پیچیدهتر و متفاوتتر از نسلهای پیشین دارد.
بنابراین، «ارتقای کیفیت» و «روزآمد ساختن» آثار، دو بال پرواز برای نجات سینمای کودک و نوجوان هستند. کیست که نداند یا انکار کند که این مسیر ارتقا و روزآمدسازی، در نهایت باید به «راهیابی به بازارهای جهانی» بینجامد.
در این عرصه، ایران دارای یک موهبت و توانمندی استثنایی و بالفعل است: «قدرت انیمیشن». هنر پویانمایی ایران، با تکیه بر غنای فرهنگی، استعدادهای درخشان و دستاوردهای فنی، ظرفیتی بینظیر دارد که نه تنها در مرزهای داخلی، که در عرصه بینالمللی نیز بدرخشد و حرفی برای گفتن داشته باشد؛ آنچنانکه طی یک دهه اخیراین کارنامه درخشان را از خود به جای گذاشته است.
باید بار دیگر بر این اصل کلیدی تأکید کنیم که «تربیت فرهنگی کودک و نوجوان امروز، تضمین توسعه فرهنگ فردای جامعه است.» هیچ جامعهای نمیتواند به توسعه پایدار و همهجانبه دست یابد، مگر آنکه سرمایهگذاری اصلی و هوشمندانهای بر فرهنگسازی میان نسل جوان خود انجام دهد. از همین روی است که حمایت از سینمای کودک و نوجوان، در حقیقت، سرمایهگذاری بر روی امنیت فرهنگی، توسعه ملی و ساختن آیندهای درخشانتر برای میهن عزیزمان است.
بر همین اساس خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)؛ همزمان با ایام برگزاری سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان که از 12 تا 17 مهرماه در اصفهان در حال برگزاری است با هدف رویکرد آسیبشناسی و بازیابی مؤلفههای مختلف سینمای کودک و مرور چالشهای آن؛ تدقیق در امر سیاستگذاری؛ ارائه راههای توسعه و تعالی سینمای کودک؛ مسئله مفهومسازی دقیق مؤلفههای فرهنگی و نقش بستن آنها با زبان سینما بر لوح وجودی کودکان و نوجوانان کشورمان؛ ضرورت تدوین برنامههای بلندمدت در مسیر تعالی این گونه سینمایی؛ نقب و نظری بر دلایل افول سینمای کودک و نوجوان کشورمان؛ پیجویی مؤلفه کم توجهی وزارت آموزشوپرورش به عنوان مهمترین نهاد تربیتی و فرهنگی کودکان و نوجوانان در قالب بهره بردن از جهان و زبان سینما برای تربیت کودکان امروز و آیندهسازان فردا؛ تحقق رسیدن به زبان روایی نو و منطبق با نیازها و جهانبینی کودکان امروز با مرور 36 دوره پیشین جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان؛ نیز بهره بردن از داستانها، اساطیر، افسانهها و نمادهای ایرانی برای شکل دادن به جهان لبریز از تخیل و ماجراجویی کودکان در قالب مباحث تحلیلی و آسیبشناسانه به گفتوگو با داریوش باباییان؛ تهیهکننده پیشکسوت و شناختهشده سینما که با فیلم «سفیدبرفی» در جشنواره فیلم کودک امسال حضور داشت؛ همچنین محمود کریمی؛ کارگردان فیلم «بچه مردم» و مهرداد محرابی کارگردان پویانمایی «افسانه سپهر» که این دو اثر بعد از تجربه حضور در جشنواره بینالمللی فیلم فجر در گام چهلوسوم در سال 1403، اینبار با مخاطبان هدف اصلی خود یعنی گروه سنی کودک و نوجوان در این جشنواره حضور داشتند به گفتوگو پرداخت.
همچنین در نهایت تمامی موارد مطرح شده و روایتهای آسیبشناسانه هنرمندان نامبرده را با یکی از محققان؛ پژوهشگران و مؤلفان ارشد حوزه سینما، امین جواهری به بحث گذاشت و حاصل خروجی روایت هنرمندانه از زبان این پژوهشگر را با مخاطبان خود در میان گذاشت.
گزارشی که در ادامه از خاطر شما میگذرد حاصل روایت این همنشینی و گفتوگو با هنرمندان و کارشناسان مورد بحث در این مقدمه و روایتی است که بر بلندای جهان سینمای کودک و نوجوان امروز کشورمان نقش بسته است.
محمود کریمی؛ کارگردان فیلم «بچه مردم» که بعد از تجربه حضور این اثر در جشنواره چهلوسوم فیلم فجر، این بار گام به سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان گذاشته در گفتوگو با ایکنا درباره ارزیابی سینمای کودک و نوجوان کشورمان در تاریخ 46 ساله پس از انقلاب اسلامی گفت: دراین مهم تردیدی وجود ندارد که سینمای ما پس از انقلاب تفاوتهای بسیاری را تجربه کرد و اتفاقاتی در آن رخ داد که از نظر کیفی آن را با سینمای پیش از انقلاب به شکل کامل متمایز ساخت.
وی افزود: این تغییرات ناشی از سیاستگذاریها و ارادهای بود که پس از انقلاب شکل گرفت و خوشبختانه به گونههایی مانند سینمای کودک توجه ویژهای شد.
کریمی با یادآوری خاطرات خود از دهه 60 خاطرنشان کرد: ما در آن دوره که خودمان کودک بودیم، فیلمهای خوبی مانند «شهر موشها» (ساخته 1361) را به خاطر داریم که در مدارس برایمان پخش میکردند و پس از آن نیز به وفور در تلویزیون و سینما محصولات مناسبی برای کودکان داشتیم که روزهای ما را میساخت.
کارگردان فیلم «حالا برعکس» با ابراز تأسف از آنکه رفتهرفته با گذشت زمان، آن تجربیات موفق به ندرت تکرار شد در تحلیل این روند یادآور شد: بخشی از این مسئله به سالهایی بازمیگردد که اقتصاد سینما از نظر گردش مالی و جذب مخاطب دچار ضعف شد و این امر بر تمام ژانرها از جمله سینمای کودک و نوجوان تأثیر گذاشت.
کریمی همچنین با اشاره به وضعیت فعلی و تفاوت سینمای واقعگرای کودک و نوجوان و گونه پویانمایی (انیمیشن) گفت: خوشبختانه سینمای کودک، بهویژه در قالب آثار پویانمایی، هنوز نفس میکشد و به دلیل وجود مخاطبان جدی در بین کودکان، حمایت مدارس و خانوادهها، به حیات خود ادامه میدهد، اگرچه درباره کیفیت آن میتوان بحث کرد.
کارگردان فیلم «بچه مردم» در پاسخ به این پرسش که چگونه این اثر موفق به تصویرسازی جهانبینی کودک امروز شده و این نگاه چگونه در مسیر نگارش تا تولید این فیلم مورد توجه و تدقیق قرار گرفته است، خاطرنشان کرد: اگر صادقانه پاسخ دهم، وقتی «بچه مردم» را میساختیم، از ابتدا قصدمان ساختن فیلم برای نوجوانان نبود؛ موضوع فیلم ما چند نوجوان بود که سیر زندگی آنان را روایت میکنیم و در واقع یک فیلم بیوگرافی (زندگینامهای) خیالی از یکی از آن جوانان را بنا به تصویر و ترسیم داشتیم.
وی با ابراز شگفتی از نتیجه کار افزود: اتفاقی که افتاد و خودم نیز از آن متعجب شدم، این بود که زبان فیلم و روایت آن، زبانی تازهتر بود که هم در قصه و هم در فرم، باعث جذب مخاطبان جدی در بین نوجوانان شد.
بازیگر فیلمهای «نگار» و «فراموشی» یادآور شد: اگر از من میپرسیدید مخاطب این فیلم کیست، میگفتم بزرگسالان؛ اما خوشبختانه با کمک همکارانمان توانستیم به محصولاتی نزدیک شویم که زبان مخاطب امروز را میشناسد و در نتیجه توانستیم در بین نوجوانان نیز مخاطب پیدا کنیم.
کارگردان «بچه مردم» در ادامه به تحلیل چالشهای موجود در مسیر تعالی و توسعه سینمای کودک و نوجوان پرداخت و گفت: به نظر من آنچه اکنون در سینمای کودک و نوجوان و حتی سینمای بزرگسال ما گم شده، این است که از نظر روایت، کمی عقب ماندهایم. مخاطب امروز حتی نسبت به 5 یا 10 سال پیش بسیار متفاوت است، توقعش بسیار بالا رفته و آثار زیادی از سراسر جهان میبیند.
وی تأکید کرد: امروز با روشها و تکنیکهای قدیمی نمیتوان کودکان و نوجوانان را سرگرم کرد یا با آنها حرف زد. در «بچه مردم» ما قصه خود را در قالبی تازهتر و با ریتمی متناسب با حوصله مخاطب امروز روایت کردیم و این شانس را داشتیم که در بین نسلهای مختلف مخاطب پیدا کنیم.
کریمی به طرح پیشنهادی برای برونرفت از آسیبهای موجود و بهبود کیفیت تولیدات سینمای کودک و نوجوان پرداخت و تصریح کرد: تنها پیشنهاد من به همکاران و حتی سیاستگذاران این است که باید برای زبان جدید سینما فکری اساسی کنند، زیرا مخاطب امروز بسیار بیقرار و کمحوصلهتر از دهههای پیش است.
این کارگردان و بازیگر در پاسخ به این پرسش که دستیابی به این ریتم و روایت هماهنگ در «بچه مردم»، حاصل تجربه شماست یا پژوهش برای شناخت نوجوان امروز؟ خاطرنشان کرد: واقعیت این است که همه ما به عنوان فیلمساز، وقتی میخواهیم فیلمی بسازیم، باید ابتدا به این مؤلفه بیاندیشیم که این اثر قرار است به دست مخاطب و از آن مهمتر به مصرف فرهنگی او برسد.
کریمی در پایان تصریح کرد: باید به دقت بیندیشیم و پژوهش کنیم که چکار کنیم تا مخاطب پای حرف ما بنشیند؛ یا در مسیر همراهی با فیلم، همدل شود. اگر این دغدغه را داشته باشیم، به نظر من بیشتر تلاش خواهیم کرد و بالاخره روشهایی برای این ارتباط پیدا میکنیم.
داریوش باباییان، تهیهکننده فیلم «سفیدبرفی» که با این اثر در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان حضور دارد در گفتوگو با ایکنا در پاسخ به این پرسش که رویکرد روایی شما در این اثر برای ارتباطگیری مستقیم و اثرگذار با کودک و نوجوان امروز بر چه محور و نگرشهایی استوار بود گفت: «سفید برفی» در ادامه 17 فیلم سینمایی کودک و نوجوانی که پیش از این آنها را تولید کرده بودم، بهعنوان هجدهمین فیلم بلند من در گونه سینمای کودک و نوجوان شناخته میشود. پیش از این آثاری مانند «کاکولی» را ساختیم که جوایز متعدد ملی و بینالمللی نیز دریافت کرده بود و امسال «سفیدبرفی» را با همکاری آقای جواد نوریان و آقای باقری در مقام فیلمنامهنویس این آثار تولید کردیم.
باباییان با اشاره به آنکه فیلم «سفیدبرفی» در گونه کودک و با رویکرد آموزشی هم برای کودکان و هم برای والدین ساخته شده تا صمیمیت بیشتری در خانوادهها ایجاد شود تا پیام پرهیز و مذمت «دروغگویی» را به مخاطب خود انتقال دهد، تأکید کرد: ساخت این اثر بسیار سخت بود، زیرا در لوکیشنهای بسیار دشواری فیلمبرداری شد و از حیوانات نیز در فیلم استفاده شده است.
تهیهکننده «سفیدبرفی» در ادامه ضمن اشاره به آنکه ما این فیلم را با نگاه به آینده جامعه و با استفاده از الفبای تصویری برای کودکان ساختیم و معتقدم که بسیاری از مدارس و خانوادههایی که بچههای خود را به تماشای فیلم بردند، از آن راضی بودند، خاطرنشان کرد: این فیلم بیشتر برای کودکان ساخته شده و ممکن است بزرگسالان از آن خسته شوند، اما همراهی با آن دنیای کودکان و فضای تخیل و ماجراجوییهای آنها را را پُرمایه میکند.
این تهیهکننده پیشکسوت در پاسخ به این پرسش که با توجه به سابقه درخشان شما در ساخت 17 اثر ماندگار کودک و نوجوان، چرا نسلهای اخیر (کودکان و نوجوانان دهههای 80 و 90) با کمبود آثار ماندگار در این عرصه روبهرو هستند و به نظر میرسد سینمای کودک درجا زده یا عقب گرد داشته است؟ تصریح کرد: شاید تلخ باشد اما باید بگوییم به عقب رفتهایم و من تام و تمام با این دیدگاه موافقم.
باباییان با اشاره به آنکه زمانی سینمای کودک از پشتوانههای حمایتی بنیاد فارابی و آموزش و پرورش برخوردار بود و در زنجیره اکران نیز گروههای مشخصی فعال بودند که حداقل چندین هفته اکران سراسری را برای تهیهکننده تضمین میکردند، خاطرنشان کرد: امروز اما سالنهای سینما با فیلمهای کمدی و آثاری که خودتان بهتر میدانید، پر میشوند و آموزش و پرورش نیز کمتر از فیلمهای کودک استقبال میکند.
تهیهکننده اثر موفق «راز دشت تاران» در گونه سینمای نوجوان تصریح کرد: نتیجه آن آسیبها و برنامهریزیهای بدون پشتوانه آیندهنگرانه و متکی به پژوهش این شده که امروز شاهدیم فروش فیلمهای کودک پایین میآید و وقتی اکران توجیه اقتصادی ندارد، مشخص و واضح است که تهیهکننده، نویسنده و سینمادار حمایت نمیشوند.
باباییان افزود: دولت باید به سینمای فرهنگی کودک و نوجوان یارانه دهد؛ زیرا حق کودکان است که فیلمهای مناسب خود را ببینند. وقتی سالنی با 10 تماشاگر به اکران فیلم کودک ادامه دهد، مسلم است که سینمادار ترجیح دهد فیلمهای پرفروش و عامهپسند را نمایش دهد، نتیجه آن میشود که فیلمهای کودک در یکی دو هفته اول از اکران خارج میشوند.
تهیهکننده «سفید برفی» در ادامه افزود: از سوی دیگر، با گسترش پلتفرمها (سکوهای نمایش خانگی)، مردم کمتر به سینما میروند و در این سکوها نیز فیلم کودک جایگاه کمی دارد. بنا بر همین مولفهها است که امروز باید کاری کنیم که هم حمایت دولتی و آموزش و پرورش را داشته باشیم و هم فیلمهایی بسازیم که بچهها را چنان جذب کند که خودشان خانواده را به سینما بکشند.
تهیهکننده فیلم موفق «کاکُلی» یادآور شد: اگر این حمایتها مانند گذشته در زمانه حاضر نیز وجود داشت، میتوانستیم فیلمهای باکیفیتتری تولید کنیم، مانند «دزد عروسکها»، «کاکُلی» و «راز دشت تاران» که در جشنواره کودک هفت جایزه گرفت.
باباییان با ابراز تأسف از آسیبهای تلخ و متعددی که سینمای واقعگرای کودک و نوجوان ایران طی دو دهه اخیر به آنها مبتلا شده است، افزود: امروز سینمای کودک با سختیهای زیادی مواجه است و ای کاش نهادها بیشتر به کودکان توجه کنند و به جای نمایش فیلمهای معمولی برای آنها، دنیای کودکان را درک کرده و از سینمای کودک حمایت کنند.
مهرداد محرابی به همراه عماد رحمانی نیز دیگر کارگردانی است که بعد از تجربه حضور پویانمایی «افسانه سپهر» در جشنواره چهلوسوم فیلم فجر در بهمن 1403؛ اینبار این اثر پویانمایی را به عنوان تنها اثر این گونه سینمایی در جشنواره فیلم و کودک و نوجوان سیوهفتم به مخاطبان ارائه و در بخش رقابتی این رویداد حاضر شده است.
محرابی در گفتوگو با ایکنا درباره ویژگیهای پویانمایی (انیمیشن) «افسانه سپهر» گفت: تولید پویانمایی بلند «افسانه سپهر» دو سال به طول انجامید. این اثر در فضایی فانتزی و با رنگوبوی داستانهای قدیمی ایرانی، روایتگر داستان پسربچهای به همراه یک «یوز ایرانی» است که با هم مسیری را طی میکنند تا اتفاق بزرگی را رقم بزنند.
وی با مقایسه این اثر با کار قبلی خود در در جشنواره سال گذشته فیلم کودک و نوجوان حضور داشت، افزود: برخلاف انیمیشن «شمشیر و اندوه» که فضایی رئال و واقعگرایانه داشت، در «افسانه سپهر» عامدانه به سمت فضای فانتزی و خیالی رفتیم زیرا این سبک بیشتر مورد پسند کودکان است.
محرابی ضمن بیان آنکه سعی کردیم در «افسانه سپهر» داستانی فانتزیتر ارائه دهیم و بر رده سنی کودک و نوجوان تمرکز بیشتری داشته باشیم؛ تفاوت بین دو اثر خود را اینگونه تشریح کرد: در «شمشیر و اندوه» با داستانی جدی در حوزه اسطورهها و کهنالگوهای ایرانی روبرو بودیم، ردپای بسیاری از این نگرش را در «افسانه سپهر» نیز میبینیم، اما در هر دو اثر نگاه ویژهای به افسانهها و اساطیر ایرانی داشتهایم.
کارگردان پویانمایی «افسانه سپهر» در پایخ به این پرسش انتقادی که با توجه به تعدد آثار پویانمایی چند سال اخیر با محوریت «یوز ایرانی»، آیا نگران تکراری شدن این شخصیت برای مخاطب کودک نیستید؟ تصریح کرد: واقعیت این است که تمرکز اصلی ما روی داستان، تنها بر روی شخصیت یوز ایرانی نبوده است.
وی افزود: «یوز» در این انیمیشن به عنوان نماد پیوند انسان با طبیعت عمل میکند. شخصیت و قهرمان اصلی ما «سپهر» است که این پویانمایی نیز برگرفته از نام اوست و در طول داستان با تعاملی که با این حیوان دارد، مسیر خود را طی میکند.
محرابی تأکید کرد: سعی نکردهایم به طور مستقیم یا با ابزار تأکیدی بر حفظ یوز ایرانی تأکید کنیم، بلکه بیشتر از جنبه آشناسازی و نمایش تعامل بین شخصیت اصلی و این حیوان به «یوز ایرانی» و جایگاه آن در این اثر توجه داشتیم.
محرابی با توجه به آنکه هنوز «افسانه سپهر» به اکران عمومی نرسیده درباره بازخورد مخاطبان کودک و نوجوان بااین اثر گفت: با توجه به آنکه ذائقه اکثریت مخاطبان به سمت آثار فانتزی گرایش دارد، ما بازخوردهای بیشتری نسبت به کار قبلی خود دریافت کردیم. به وضوح دیده شد که مخاطبان خردسال ارتباط بهتری با این اثر برقرار کردند که این تفاوت در اکرانهای مختلف مشهود بود.
محرابی در پایان با تحلیل تمرکز بر تولید آثار پویانمایی با فضای فانتزیو تخیلی برای گروه سنی کودک در ادامه مسیر فعالیت حرفهای خود گفت: به نظر میرسد استفاده از این سبک و سیاق برای ارتباط با مخاطب کودک و نوجوان که امروزه با محصولات رنگارنگ و فانتزی روز دنیا که به نوعی استاندارد روایت انیمیشن محسوب میشوند، روبرو است، راهکار بهتری باشد و من فکر میکنم این مسیر تاثیر بیشتری بر مخاطبان کودک خواهد داشت.
امین جواهری؛ فیلمساز و پژوهشگر ارشد سینما در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به بیان آسیبها و انتظاراتی که تعدادی از کارگردانان حاضر در سیوهفتمین جشنواره بینالمللی فیلم کودک ونوجوان مطرح کردند با اشاره به اهمیت سینمای کودک و نوجوان گفت: وقتی صحبت از کودک و نوجوان میشود، جدا از واژه «بازنمایی»، ما با مسئله «برساخت» هم مواجه هستیم، زیرا در حوزه سینمای کودک و نوجوان باید یکی از اصلیترین نگرشها و نقاط هدف ما به آینده متمرکز باشد.
وی افزود: کودکان و نوجوانان؛ سازنده آینده این کشور هستند و وقتی برای آنها فیلم میسازیم، در واقع در حال ساختن شخصیت و نشان دادن مسیرهایی هستیم که با مشکلات و معضلات زندگی آنها مرتبط است.
جواهری در پاسخ به این پرسش که مشکل اصلی سیاستگذاری در سینمای کودک و نوجوان از منشر او چیست؟ تصریح کرد: متأسفانه در سالهای اخیر هنگامی که میخواهیم مجری امری اجتماعی یا فرهنگی باشیم، شاهد حضور نهاد قدرت و نقش بسیار مهمی آن در مسیر اجرای اهداف مدنظر هستیم؛ اما مشکل زماین شکل میگیردکه آن نهاد به جا و به نام سیاستگذاری، به دنبال سیاست اجرایی میرویم.
این پژوهشگر ارشد و فعال حوزه سینما افزود: وقتی جشنواره برگزار میشود، سیاستگذاری ما فقط در حوزه اجرایی محدود میماند. اینکه چگونه پوستر طراحی کنیم، چه کسانی را دعوت کنیم، چند سالن داشته باشیم، چه فیلمهایی نمایش داده شوند و چه داورانی حضور یابند.
وی با انتقاد از این رویکرد تأکید کرد: این موارد را باید «شورای سیاست اجرایی» نامید، نه «شورای سیاستگذاری»، زیرا این تنها بخش کوچکی از پازل (جورچین) در امر سیاستگذاری کلان برای رخداد فرهنگی بزرگ مانند جشنواره فیلم کودک و نوجوان است.
جواهری با تاکید بر آنکه وقتی میخواهیم وارد امر سیاستگذاری شویم، ابتدا باید به این بپردازیم که چگونه مفهوم کودکی را مفهومسازی کنیم، تصریح کرد: یکی از مواردی که تصورات ما را از مفهوم کودکی شکل میدهد، فیلمهای سینمایی هستند و هیچ چیزی به اندازه سینما نمیتواند در این تصورات تأثیر بگذارد.
وی مؤلفه مهم بعدی را نظریههای بنیادین درباره رشد جسمی کودک و نقش سینما در تأثیر عقلانی و سالمسازی عاطفی کودکان دانست و گفت: به بیان سادهتر آنکه وقتی با این مقوله پیچیده مواجهیم، باید در سیاستگذاری بر این مهم متمرکز باشیم که چه فیلمهایی؛ با چه نگرش مفهومسازی و برای چه مخاطبی تولید شود.
جواهری درباره دغدغههای اصلی در مورد تولیدات فعلی سینمای کودک گفت: در گام نخست مسئله بسیار نگرانکننده، فقر آثار سینمای کودک و نوجوان است که تعداد بسیار کمی اثر در این حوزه تولید میشود.
وی افزود: نکته مهم دوم آن است که نوجوانان امروز بسیاری از اوقات فراغت خود را با سینما و فضای مجازی میگذرانند و با آثاری مواجه میشوند که اغلب غیرایرانی هستند و به آنها علاقهمند میشوند.
این پژوهشگر سینما در راستای تبیین موضوع محوری خود به ذکر مثالی پرداخت و افزود: در جشنواره فیلم فجر گذشته (1403) ما فیلمی با نام «چشم بادومی» را داشتیم که فرهنگ گروه BTS (فرهنگ موسیقی کُرهای) را نشان میدهد. تولید این اثر نشان میدهد نوجوانان ما درگیر این فرهنگ شدهاند. اما پرسش بنیادین آن است که ما چگونه باید فیلمی تولید کنیم که نوجوانانمان به آثار ایرانی جذب شوند و به سینما بیایند؟
جواهری در ادامه گفتوگو درباره ارزیابی خود از برگزاری سیوهفتیمن دوره جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان یادآور شد: یکی از ویژگیهای خوب این جشنواره، استمرار در امر برگزاری آن است. این به ما در تحلیل این رخداد کمک میکند تا با نگاه واقعگرایانه و منصفانه به تحلیل این امر اجتماعی و فرهنگی بپردازیم و درباره آن طرح مسئله داشته باشیم.
وی با بیان آنکه موافقت یا مخالفت صرف دیگر در مسیر آسیبشناسی مؤلفههای فرهنگی کارایی ندارند خاطرنشان کرد: آنچه نیاز است، تحلیل و نقد منصفانه، طرح مسئله جدی و مطالبه جدی از مدیران است.
این نویسنده و منتقد سینما برگزاری جشنواره و دعوت از کودکان برای تعامل و گفتوگو را خوب اما ناکافی دانست و گفت: همیشه میگویم باید به «کافی بودن» برسیم. اما باید صریح و صادقانه گفت اینکه فقط کاری را انجام دهیم کافی نیست، باید در انجام یک کار تا تحقق اهداف خود به درجه کافی بودن برسد.
جواهری در مورد ارائه راه حل و پیشنهاد برای بهبود وضعیت و رفع آسیبهای سینمای کودک و نوجوان گفت: در حوزه مفهومسازی کودک، اساساً هیچ جریان فکری مشخصی وجود ندارد. نهاد قدرت نباید کارش فقط ممیزی برای فیلمساز باشد، بلکه باید پژوهشگرانی وجود داشته باشند که به واسطه مسیر را مشخص کنیم به دنبال برساخت چه مفهومی از کودک هستیم. تحقق این اندیشه به فیلمساز کمک کند تا کارش را درست انجام دهد.
این محقق و پژوهشگر هنر سینما با انتقاد از برنامهریزی کوتاهمدت گفت: امروز باید گامهایی برای فردا برداشته شود، نه اینکه از نیمههای تابستان به یادمان بیفتد در مهرماه جشنواره فیلم کودک برگزار میشود و سریع یکی دو ماه دور هم جمع شویم و فقط به تعداد سینماها، سالنهای نمایش و میزان مخاطبان فکر کنیم.
جواهری در پایان با هشدار گفت: درخششهای فعلی جرقههایی خودجوش هستند و در استمرار یک سیاستگذاری هدفگذاری شده نیستند. اگر سیاستگذاری کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت با رویکرد پژوهشی و آیندهنگرانه باشد، به قطع میتواند موجب تعالی سینمای کودک و نوجوان شود. مدیران ما کمتر به گفتوگوها و تحلیلهای رسانهای توجهی میکنند و رسانه را کمتر مطالعه میکنند. باید تمهیدی اندیشیده شود تا این سخنان آسیبشناسانه به دست مدیران برسد.
گزارش از امین خرمی
انتهای پیام